ترجمه‌های حسین کتابدار (٢٣١)

بازدید
٧٢٠
تاریخ
١ سال پیش
متن
The newlyweds were the first to take the floor.
دیدگاه
٧

اول کسانی که صحبت را آغاز کردند، تازه عروس و دامادها بودند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
I now invite the President to take the floor.
دیدگاه
٧

اکنون از رییس جمهور درخواست می کنم سخنرانی خود را شروع فرمایند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The Chancellor of the Exchequer will take the floor for his Budget speech at 00 p. m.
دیدگاه
٧

رییس خزانه داری بعد از ساعت 12 نیمه شب، درباره بودجه سخنرانی خواهد کرد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The crisis doesn't seem like an insurmountable problem.
دیدگاه
٧

بنظر نمی رسد این بحران یک مشکل غیر قابل حلی باشد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The age barrier appeared insurmountable.
دیدگاه
٧

تفاوت سنی قابل توجهی بین دو نفر وجود داشت که چالش یا مانع بزرگی برای روابط یا توانایی آنها برای کار با یکدیگر بود.

تاریخ
١ سال پیش
متن
No difficulty is insurmountable if one sets one's mind on it.
دیدگاه
٧

هیچ مشکلی غیر قابل حل نیست، اگر شخص فکرش را بر روی آن متمرکز کند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
He's useless at DIY. He won't even put up a shelf.
دیدگاه
٧

او دستش به کار نمی رود، حتی یک قفسه را هم نمی تواند سر هم کند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
She waltzed the child into the dental clinic.
دیدگاه
٨

او کودک را با اطمینان، ظرافت و به راحتی به داخل درمانگاه دندانپزشکی برد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
She came waltzing through the room.
دیدگاه
٨

او با حالتی بی خیال و با اعتماد به نفس وارد اتاق شد و با ظرافت حرکت می کرد گویی در حال رقصیدن والس است.

تاریخ
١ سال پیش
متن
He waltzed through the audition.
دیدگاه
٨

او امتحان بازیگری را به راحتی پشت سر گذاشت.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Bogus social workers have been preying on old people living alone.
دیدگاه
٧

مددکاران اجتماعی قلابی از افراد مسن که به تنهایی زندگی می کنند، سوء استفاده می کنند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The school was bogus, the prospectus was all got up.
دیدگاه
٧

هم مدرسه و هم کاتالوگ معرفی آن جعلی و ساختگی بودند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
On investigation, his claim was found to be bogus.
دیدگاه
٧

در جریان تحقیقات، مشخص شد ادعایش نادرست و غیر واقعی است.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Demotion is the final movement that must be considered in organizations.
دیدگاه
٨

در یک سازمان، تنزل شغل آخرین حرکتی است که باید مدنظر قرار گیرد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The team now almost certainly faces demotion.
دیدگاه
٨

گروه اکنون بطور قطع و یقین، جایگاهش را از دست داد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
They feared that he would revile them if they displeased him.
دیدگاه
٧

آنها ترسیدند که اگر او را ناراحت کنند، او از آنها به شدت انتقاد کند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The renminbi has been stable against the greenback ever since.
دیدگاه
٨

از آن زمان تا کنون، یوان چین در مقابل دلار امریکا ثابت بوده است.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The greenback has already lost 12 % against the euro over the past two months.
دیدگاه
٨

در دو ماه گذشته، دلار امریکادر برابر یورو 12 درصد کاهش داشته است.

تاریخ
١ سال پیش
متن
A wallet full of greenback is find on the train.
دیدگاه
٨

یک کیف پر از دلار در قطار پیدا شد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
There was no awkwardness between them.
دیدگاه
٨

هیچ شرمساری و خجالتی بین آنان وجود نداشت.

تاریخ
١ سال پیش
متن
She laughed to cover up her feeling of awkwardness.
دیدگاه
٧

خندید تا احساس شرمندگیش را پنهان کند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
You are a typical Jap douche bag. . . The most racist.
دیدگاه
٧

تو یک نمونه ژاپنی ناخوشایندی. . . یک نژاد گرای واقعی!

تاریخ
١ سال پیش
متن
Never douche if you are pregnant.
دیدگاه
٧

اگر حامله هستید، هرگز داخل مهبل یا واژن خود را شستشو ندهید.

تاریخ
١ سال پیش
متن
I walked on in a reflective mood to the car.
دیدگاه
٧

با حالتی در خود فرورفته به سمت خودرو ام رفتم.

تاریخ
١ سال پیش
متن
It will not be easy to find his peer.
دیدگاه
٧

پیدا کردن فردی هم سطح خودش، کار آسانی نخواهد بود.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The queen created him a peer.
دیدگاه
٧

ملکه به او لقب نجیب زاده اعطا کرد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
He watched the Customs official peer into the driver's window.
دیدگاه
٧

او مامور گمرک را دید که با کنجکاوی و دقت به شیشه طرف راننده نگاه می کند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Love is not to peer at each other but to stare the same way together.
دیدگاه
٧

عشق خیره شدن و زُل زدن به یکدیگر نیست، بلکه نگاه کردن به یک جهت، اشتراک اهداف مشترک و حرکت مشترک به سمت آنها است.

تاریخ
١ سال پیش
متن
A peer review system is being introduced to help teachers who are experiencing difficulty.
دیدگاه
٧

سامانه ارزیابی فنون و تکنیک های آموزشی کارشناسان در حال معرفی شدن است برای کمک به معلمانی که در زمان تدریس با مشکلاتی مواجه می شوند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Stop diddling around and do some work!
دیدگاه
٧

از فریب و دغلبازی دست بردارید و کاری انجام دهید!

تاریخ
١ سال پیش
متن
She has diddled me out of the rent .
دیدگاه
٧

او سر موضوع اجاره، فریبم داد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
I've been diddled! Half of these tomatoes are bad!
دیدگاه
٧

سرم کلاه رفته! نصف این گوجه فرنگی ها خرابند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Jeff, you need to come clean on who is funding your work.
دیدگاه
٧

جف، لازمه اعتراف کنی چه کسی در کارت سرمایه گذاری کرده است.

تاریخ
١ سال پیش
متن
I think you should come clean about where you were last night.
دیدگاه
٧

فکر می کنم باید صادقانه بگویی شب گذشته کجا بودی.

تاریخ
١ سال پیش
متن
I can't make it in ten minutes.
دیدگاه
٧

در مدت ده دقیقه نمی توانم موفق شوم.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Don't hide. Run! You'll make it to tomorrow.
دیدگاه
٧

پنهان کردن یا اجتناب از چالش ها راه حل مناسبی نیست. بجنب، تکان بخور. فردا روز موفقیت شماست.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Many things make it difficult for women to reach the top in US business.
دیدگاه
٧

خیلی چیزها شرایط را برای رسیدن زنان به مدیریت های عالی اقتصادی در امریکا دشوار می کند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Life is what you make it.
دیدگاه
٧

کیفیت و نتیجه زندگی فرد تا حد زیادی به افکار، احساسات، اعمال و نگرش آنها بستگی دارد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
A red flag meant a girl.
دیدگاه
٨

عبارت ممکن است به این ایده اشاره داشته باشد که پرچم قرمز، که می تواند نشانه هشدار یا خطر باشد، به عنوان استعاره برای زنی استفاده می شود که رفتارها یا ...

تاریخ
١ سال پیش
متن
A red flag is often used as a danger signal.
دیدگاه
٨

عبارت red flag اغلب به عنوان علامت خطر استفاده می شود.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Then the rain came and the red flag went up to signal a halt.
دیدگاه
٨

بعد از بارش باران، نشانه هشدار لغو شد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Train services have been cut to the bone.
دیدگاه
٨

خدمات قطار به حداقل ممکن آن رسیده است.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The workforce has been pared to the bone .
دیدگاه
٨

نیروی کار به پایین ترین سطح آن رسیده است.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Let's go home, I'm chilled to the bone .
دیدگاه
٨

بیا بریم خانه، سرما تا مغز استخوانم نفوذ کرده است.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The country's defences have been pared to the bone .
دیدگاه
٨

وضعیت دفاعی کشور به آخر خط رسیده است.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Are the miscreants aware that they are guilty of trespass and criminal damage?
دیدگاه
٧

آیا مجرمان میدانند مرتکب جرم ورود غیر قانونی و ایجاد خسارت جدی هستند؟

تاریخ
١ سال پیش
متن
Life is ten percent what you make it and ninety percent how you take it.
دیدگاه
٧

تنهاده درصد از زندگی با شرایطی که در آن قرار می گیرید تعیین و نود درصد تجربیات شما از نحوه پاسخ دادن به آن شرایط ناشی می شود.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The research study will be reviewed by peers.
دیدگاه
٧

پژوهش مربوطه توسط همتایانش مورد بررسی مجدد قرار خواهد گرفت.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Below him was nothing but a black void.
دیدگاه
٧

زیر پای او هیچ چیز، بجز یک حفره سیاه نبود.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The office fell void.
دیدگاه
٧

اداره بسته است ( کارمندان رفته اند ) .