پیشنهاد‌های حسین کتابدار (٢٥,٢٩٨)

بازدید
١٨,٠١٦
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

This term is often used to describe someone who has not yet engaged in sexual activities. It implies that the person is “pure” or untouched in terms ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

In slang for virgin, “Virgo” is a term used to refer to someone who has not yet had sexual intercourse. . زبان عامیانه باکره/ کسی که هنوز رابطه جنس ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

This phrase refers to engaging in sexual intercourse with the intention of procreating or having children. برقراری رابطه جنسی به قصد تولید مثل یا ب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Do it This phrase is a euphemism for having sex. It is a casual and colloquial way to refer to the act of sexual intercourse. داشتن رابطه جنسی. این ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تجربه کردن خوشبختی یا موفقیت، اغلب به طور غیر منتظره است. همچنین می تواند به معنای داشتن یک برخورد عاشقانه یا جنسی موفق باشد. مثال؛ "He managed to g ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

I Don't Give A Fing Minute مخفف عبارت "حتی یک دقیقه هم برام مهم نیست" است. این عبارت برای بیان بی علاقگی یا عدم تمایل شدید به اختصاص دادن هر گونه وق ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

I Don't Want To مخفف عبارت "نمی خواهم" است. این عبارت اغلب در ارتباطات غیررسمی برای بیان عدم تمایل یا رد انجام چیزی استفاده می شود. نشان دهنده بی می ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

I Don't Want To Know. مخفف عبارت "نمی خواهم بدانم" است. این عبارت اغلب در ارتباطات غیررسمی برای بیان عدم تمایل به دانستن اطلاعات یا جزئیات خاصی است ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

IDW ( I Don't Want ) "IDW" مخفف "I Don't Want" ( نمی خواهم ) است که اغلب در ارتباطات غیررسمی برای بیان عدم علاقه یا عدم تمایل به مشارکت در چیزی استف ...

پیشنهاد
٠

سیستم درمان جامع اعتیاد ( IDTS ) : رویکردی جامع برای مدیریت و درمان افراد با اختلالات مصرف مواد مخدر، که ترکیبی از مداخلات پزشکی، روان شناختی، و اجتم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

IDTS در حوزه اعتیاد نیز معنا دارد و به عنوان مخفف "Integrated Drug Treatment System" استفاده می شود. این سیستم برای مدیریت و بهبود درمان افرادی که با ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

*** کسی که چیزی را علامت گذاری یا برچسب گذاری می کند، اغلب به فردی اطلاق می شود که با اسپری رنگ بر روی ساختمان ها، دیوارها یا سطوح دیگر دیوارنگاری/gr ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

اصطلاح عامیانه *** هدر دادن وقت یا مشغول شدن به فعالیت های بی هدف یا غیرمولد *** جدی نگرفتن امور یا اجتناب از وظایف مهم با مشغول شدن به فعالیت های جز ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

*** مواجه شدن یا پذیرفتن یک وضعیت ناخوشایند، واقعیت یا حقیقت به صورت مستقیم *** این عبارت اغلب برای تشویق کسی به مواجه شدن با یک وضعیت دشوار یا چالش ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

*** کشتن حیوانات برای غذا؛ همچنین می تواند به معنای قتل عام تعداد زیادی از مردم به صورت خشونت آمیز باشد. *** این اصطلاح اغلب در زمینه های واقعی و اس ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

*** حصار بزرگ برای نگهداری پرندگان که به آنها فضای پرواز و زندگی در یک محیط طبیعی تر را فراهم می کند. *** اغلب در باغ وحش ها، باغ های گیاه شناسی و پ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

*** در اساطیر یونان، آمبروزیا اغلب به عنوان غذای خدایان به تصویر کشیده می شود که به آن ها جاودانگی و قدرت های الهی می بخشد. این نماد چیزی کامل و فراب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

*** پولی است که بدهکار هستید و باید قبلاً پرداخت می شد؛ نشان دهنده بدهی های معوق یا تعهدات است *** این اصطلاح اغلب در زمینه های مالی و حقوقی برای توص ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

*** باغ گیاه شناسی که به کاشت درختان برای حفاظت، پژوهش و اهداف آموزشی اختصاص *** اغلب بخشی از باغ های گیاه شناسی بزرگتر هستند و به عنوان منابع مهمی ب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اس سیتالوپرام نوعی داروی ضد افسردگی است که به عنوان یک مهارکننده باز جذب انتخابی سروتونین ( SSRI ) شناخته می شود و معمولاً برای درمان اختلال افسردگی ...

پیشنهاد
٢

انجام دادن کارها به ترتیب نادرست یا برعکس کردن ترتیب صحیح وقایع. این عبارت اغلب برای توصیه به کسی استفاده می شود که لازم است رویکرد خود را بازبینی و ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

** این عبارت اغلب برای توصیف اختلافاتی که منجر به قطع روابط می شود یا توصیف چیزی که به طور فیزیکی از یک ظرف بیرون می افتد، استفاده می شود. نشان دهند ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

/ˈvaɪbi/ ** داشتن یک جو یا حال و هوای متمایز، که اغلب به یک فضای مثبت، انرژی بخش یا جذاب اشاره دارد ** این اصطلاح اغلب در مکالمات غیررسمی برای توصیف ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حیله یا هوش فریبکارانه که برای رسیدن به اهداف خود استفاده می شود. این اصطلاح اغلب برای توصیف کسی استفاده می شود که اهداف خود را از طریق روش های هوشم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

/daɪˈ�ɡənəli/ زاویه دار از محور عمودی یا افقی، که معمولاً شامل یک جهت مایل که دو گوشه غیرهم جوار یک شکل را به هم متصل می کند. این اصطلاح معمولاً در ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

** بازگرداندن چیزی به وضعیت اصلی آن یا جبران خسارت یا ضرر ** این اصطلاح اغلب در زمینه های قانونی و اخلاقی برای توصیف عمل جبران خسارت یا ضرر استفاده ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

** تجزیه شدن به قطعات کوچک یا اجزا، معمولاً به دلیل تجزیه، ضربه یا یک فرایند شیمیایی. ** فرایند فروپاشی، از دست دادن یکپارچگی یا پایان یافتن ** این ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

** چیزی پیچیده یا مفصل، اغلب برای توصیف داستان ها یا وضعیت هایی با تغییرات غیرمنتظره زیاد استفاده می شود. ** این اصطلاح اغلب برای توصیف مسیرها یا جا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

** "ساده نباش"/ عبارتی برای گفتن به کسی که ساده لوح، ساده دل یا به راحتی فریب خور نباشد. ** محتاط تر بودن، شکاک تر بودن یا آگاه بودن از احتمال فریب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

** فردی در وضعیت بسیار ناخوشایند یا بدبخت؛ همچنین می تواند به کسی اشاره کند که نفرت انگیز یا قابل تحقیر است. ** این اصطلاح اغلب برای توصیف کسی در وض ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

مکانی که فرد در آنجا احساس راحتی و آرامش می کند، درست مانند خانه خود خانه دوم یا مکانی که در آن فرد احساس راحتی و آشنایی می کند مترادف: Second home, ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

** یک نهر خشک، بستر رودخانه یا دره که به طور موقت پس از باران سنگین پر از آب می شود. ** نشان دهنده یک وضعیت گذرا یا موقت است. ** این اصطلاح اغلب در ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

** یک ترکیب آوازی با همراهی سازها است که معمولاً در چند بخش اجرا می شود و اغلب شامل یک گروه کر است. ** نشان دهنده ترکیب ساختاری و هماهنگ از عناصر مخ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

** یک حرف یا سوت بلند، جنسی یا تحقیرآمیز که معمولاً برای کسی، به ویژه یک زن، در مکان عمومی ابراز می شود ** این اصطلاح اغلب در بحث های مربوط به آزار خ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

** اردوگاه موقتی بدون چادر یا پوشش، که به ویژه توسط سربازان یا کوهنوردان استفاده می شود. ** نشان دهنده یک ترتیب و چیدمان موقتی یا اضطراری است. ** ا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

** سخت اما شکننده و به راحتی قابل شکستن یا خرد شدن ** چیزی که شکننده یا به راحتی قابل تخریب است، مانند احساسات یا روابط ** این اصطلاح اغلب در زمینه ه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

جنبه های دلپذیر زندگی در روستا و طبیعت نشان دهنده یک صحنه یا سبک زندگی ایدئال و روستایی است. مترادف: Rural, pastoral, idyllic متضاد: Urban, metrop ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مثال؛ The horse moved at a gentle canter through the meadow. She cantered down the path, enjoying the fresh air and sunlight. The conversation mo ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

** توضیح دادن یا بحث کردن بیش از حد در مورد یک موضوع ** حمله کردن یا ضرب و شتم فیزیکی ** بیش از حد تلاش کردن برای توضیح یا پیشبرد یک نکته یا مسئله ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

خودداری از رابطه جنسی خارج از ازدواج یا به طور کلی رابطه جنسی؛ همچنین می تواند به معنای خلوص یا سادگی در سبک باشد نشانگر خلوص، تواضع یا سادگی است متر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

اشباع کردن یا پر کردن چیزی تا جایی که دیگر نتواند بیشتر جذب کند غرق یا پر کردن با یک کیفیت یا عنصر خاص مترادف: Soak, drench, permeate متضاد: Dry, de ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مرتبط با حیوانات یا شبیه به حیوانات؛ نشانگر بربریت یا فساد چیزی که غیرانسانی یا به طرز وحشیانه ای بی رحم است. مترادف: Brutal, savage, inhumane متضا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Bugaboo به چیزی گفته می شود که موجب ترس یا نگرانی می شود و اغلب این ترس یا نگرانی اغراق آمیز است. نمایانگر ترس ها یا نگرانی های بی پایه و اساس است. ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مثال؛ "My bunkmate and I stayed up late talking about our favorite movies. " "At summer camp, I met my best friend who was also my bunkmate. " "The ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

متوقف کردن کامل یک عملیات، فعالیت، یا عملکرد پایان دادن به چیزی یا متوقف کردن آن به طور قاطع و کامل مترادف: Cease, halt, terminate مثال؛ "The compan ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

یک پله کوچک یا سکویی که به ورودی یک خانه منتهی می شود، به ویژه در مناطق شهری قدیمی. مترادف: Steps, porch, entryway مثال؛ "She sat on the stoop and w ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

"کاهش دادن شدت چیزی"/ کاهش شدت، فوریت یا بار احساسی یک وضعیت. آرام کردن اوضاع، کاهش تنش یا خنثی کردن یک تعارض بالقوه مترادف: Calm down, defuse, de ...

پیشنهاد
٠

واکنش عصبانی یا لجبازانه نشان دادن، به ویژه در مورد چیزی جزئی یا کم اهمیت است واکنش بیش از حد یا رفتار کودکانه زمانی که امور به نفع فرد پیش نمی روند ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

"هم زدن تخم مرغ ها"/ به معنای هم زدن تخم مرغ ها به طور شدید برای مخلوط کردن زرده و سفیده، اغلب تا زمانی که کف دار یا پفکی شوند. به طور استعاری، می ت ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

"جستجو کردن در گذشته"/ در میان حجم زیادی از اطلاعات یا سوابق گذشته برای پیدا کردن چیزی خاص بررسی خاطرات، تجربیات، یا داده های تاریخی برای استخراج اط ...