پیشنهاد‌های حسین کتابدار (٢٥,٢٩٨)

بازدید
١٨,٠٠٦
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

* "دراپ شیپینگ" یک روش انجام سفارشات خرده فروشی است که در آن فروشگاه محصولاتی که می فروشد را در انبار نگه نمی دارد. در عوض محصول را از یک شخص ثالث خر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

"زیاده روی کردن"/تلاش بیش از حد برای غلبه بر یک نقیصه یا مشکل که اغلب منجر به عدم تعادل می شود. اتخاذ تدابیر افراطی برای اصلاح یک نقیصه محسوس، اغلب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

مثال؛ The exterminator had to fumigate the house to get rid of the termites. They decided to fumigate the building before moving in to ensure it wa ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

sit - down به عنوان یک اسم، به یک جلسه رسمی یا بحث اشاره دارد، اغلب برای حل یک مشکل یا برنامه ریزی چیزی. یک گفتگوی جدی و متمرکز که هدف آن بررسی موض ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

استفاده از جملات خوش بینانه به عنوان ابزاری برای تأثیرگذاری بر ذهن ناخودآگاه و تقویت رشد شخصی یا بهبود خود معمولاً در تمرینات خود مراقبتی برای تقویت ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

برنامه ریزی یا زمان بندی کردن چیزی برای اتفاق افتادن در یک زمان مشخص تنظیم یا تعیین زمان مشخص برای یک رویداد، پروژه یا اقدام معمولاً برای نشان دادن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

شخصی سازی یا تطبیق چیزی به طور خاص برای یک فرد، هدف یا نیاز معین انجام تغییرات یا اصلاحات برای تطابق با نیازها یا ترجیحات خاص معمولاً برای توصیف انج ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

توجه یا تمرکز شدید بر روی یک موضوع یا فعالیت خاص دادن توجه کامل به چیزی خاص، تمرکز بر جزئیات یا جنبه های مهم مترادف؛ Focus on، Zero in on مثال؛ The ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

هدف گیری یا تمرکز شدید بر روی چیزی یا کسی با توجه یا عزم جدی مترادف؛ Focus on، Zero in on مثال؛ The missile locked onto its target with precision. ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

مثال؛ “The detective homed in on the crucial piece of evidence. ” In a conversation, someone might say, “I’m homing in on the main point of your argu ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

مثال؛ “The sniper zeroed in on the enemy soldier. ” In a game of hide - and - seek, a player might say, “I’ve zeroed in on your hiding spot. ” In a b ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

مثال؛ “The sniper zeroed in on the enemy soldier. ” In a game of hide - and - seek, a player might say, “I’ve zeroed in on your hiding spot. ” In a b ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

حمایت یا کمک کردن به کسی، به خصوص در زمان های سخت ارائه حمایت عاطفی یا عملی، قابل اعتماد بودن و حاضر شدن زمانی که کسی به شما نیاز دارد. مترادف؛ Sup ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

* اعتماد یا باور به قابلیت یا توانایی کسی یا چیزی ** یک سطح عمیق از اعتماد یا اطمینان، اغلب بدون نیاز به اثبات یا شواهد *** معمولاً برای بیان اعتماد ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

* اعتماد یا تکیه کردن بر چیزی یا کسی برای دستیابی به نتیجه مطلوب ** معمولاً برای بیان اطمینان یا اعتماد به کسی یا چیزی برای برآورده کردن یک انتظار ا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

* اعتماد یا تکیه کردن بر چیزی یا کسی برای دستیابی به نتیجه مطلوب ** وابسته بودن یا اطمینان داشتن به وقوع یک نتیجه خاص *** برای بیان اطمینان یا اعتما ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

* ریتم یا روال زندگی یک فرد ** الگوی منظم فعالیت ها یا سرعت کلی زندگی یک فرد *** معمولاً برای توصیف اقدامات منظم و عادی که سبک زندگی یک فرد را تشکیل ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

* تعادل بین سخت کار کردن و عبور روان از چالش ها ** تلاش برای رسیدن به اهداف و همچنین سهولت در هدایت زندگی از طریق فراز و نشیب ها *** معمولاً برای توص ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

An attitude or point of view. مثال؛ “He has a positive outlook on life, always seeing the silver lining. ” In a discussion about the economy, someon ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مثال؛ “His MO is to always arrive early and be fully prepared for any meeting. ” In a crime investigation, a detective might say, “The suspect’s MO s ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

* جدایی ناگهانی یا قوی از یک هنجار، گروه یا سنت ** آزاد کردن خود از محدودیت ها یا ایجاد یک تغییر بزرگ *** معمولاً برای توصیف یک تغییر مهم یا جدایی از ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

مثال؛ “We took a short interlude before continuing with our meeting. ” In a conversation about travel, someone might say, “We decided to take an inte ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

شیر اطمینان دستگاه ایمنی که برای کنترل یا محدود کردن فشار در سیستم طراحی شده و با آزاد کردن فشار اضافی از آسیب احتمالی جلوگیری می کند. به طور استعار ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

مثال؛ For example, in a school setting, a teacher might announce, “It’s recess time! Go outside and play. ” In a workplace, an employee might say, “I ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

فرجه یا استراحت کوتاه از چیزی دشوار یا ناخوشایند یک وقفه موقت در یک وضعیت چالش برانگیز که فرصت آسودگی و بازیابی فراهم می کند. یک دوره کوتاه و موقتی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

یک استراحت کوتاه برای بازیابی انرژی گرفتن یک استراحت کوتاه برای آرامش و شارژ مجدد، اغلب در وسط یک برنامه شلوغ مترادف؛ Break، Rest مثال؛ After thre ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مثال؛ “The tension in the room ratcheted up as the negotiations became more heated. ” In a sports game, a commentator might say, “The team needs to r ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

🔸 معادل فارسی: افزایش / رشد تدریجی / اضافه ی مرحله ای - - - 🔸 تعریف ها: 1. ** ( ریاضی/فنی ) :** افزایش کوچک یا تغییر تدریجی در مقدار. مثال ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بهبود یا روند صعودی، به ویژه در شرایط اقتصادی یا عملکرد تجاری. تغییر مثبت یا بهبود پس از یک دوره کاهش یا رکود معمولاً برای توصیف تغییرات مثبت، به و ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

رویدادهای بعدی معلومه و نیازی به توضیح بیشتر نیست. معمولاً برای عبور از جزئیات واضح یک داستان یا برای تأکید بر اهمیت رویدادهای بعدی استفاده می شود. ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

مسیر یا جهتی که چیزی در طول زمان دنبال می کند و اغلب برای توصیف روند رویدادها یا تحولات استفاده می شود. پیشرفت یا توسعه یک وضعیت که اغلب تحت تأثیر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

* چیزی که به تدریج خشک شده، پوسیده و یا طراوت و شادابی خود را از دست می دهد. ** اثری شدید، انتقادی یا ویرانگر که اغلب برای توصیف کلمات یا نگاه هایی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

انجام کاری برای بهتر کردن یا بهبود بخشیدن به آن فرآیند ارتقاء یا بهبود یک وضعیت، شرایط یا کیفیت اغلب در زمینه هایی استفاده می شود که شرایط یا موقعیت ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

* "آروماکولوژی" مطالعه علمی رابطه بین فرآیندهای بویایی و روانشناسی است که بررسی می کند چگونه رایحه ها بر احساسات، رفتار و سلامت کلی انسان تأثیر می گذ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

* لذت بردن یا مزه کردن یک بو، طعم یا تجربه خاص و زمان می برد تا کاملاً آن را درک و تجربه کنید. ** اختصاص دادن زمان برای کاملاً درک و قدردانی از چیزی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

* "فرومون" یک ماده شیمیایی است که توسط یک حیوان، به ویژه حشرات، تولید و آزاد می شود و بر رفتار یا فیزیولوژی دیگر اعضای گونه خود تأثیر می گذارد. ** ت ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

* یک رایحه خوشبو و اغلب نوستالژیک که خاطرات یا احساسات را برانگیخته می کند. ** بوی خوش و قوی که حاوی زیرمتنی از احساسات یا یادآوری های عاطفی است *** ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

مُشک ماده ای با بوی قوی، زمینی و حیوانی است. این ماده در اصل از ترشحات غدد مشک گوزن به دست می آید، اما می تواند به صورت مصنوعی نیز تولید شود. مثال؛ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

/ɪˈkw�nɪməs/ فردی که آرام، خونسرد و دارای خلق و خوی ثابت است، به ویژه در موقعیت های دشوار یا استرس زا. حفظ ثبات ذهنی و عاطفی، صرف نظر از فشارهای خ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

بسیار آرام، ساکت یا بدون جلب توجه کردن بسیار ساکت بودن یا ایجاد حداقل سر و صدا، اغلب برای جلوگیری از جلب توجه این اصطلاح اغلب برای توصیف کسی که به ط ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

* آگاه یا مطلع شدن درباره چیزی که اغلب به معنای کسب درک یا دانش بهتر است. ** درک حقیقت، باهوش تر شدن، یا فهمیدن چیزی به صورت واضح تر *** اغلب شامل ک ...

پیشنهاد
٣

Pick up what I’m putting down درک یا فهمیدن چیزی که کسی می گوید یا منظور دارد. فهمیدن مفهوم کلی یا درک پیام یا نیت پنهان این عبارت اغلب در مکالمات ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

* ارائه اطلاعات به کسی یا آگاه کردن یا مطلع کردن کسی درباره چیزی. ** آگاه کردن یا روشن کردن کسی درباره یک موضوع یا موقعیت خاص *** اغلب در زمینه های ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

* "درمان شارلاتانی" / درمان یا دارویی که به عنوان درمان بیماری ها تبلیغ می شود اما فاقد شواهد علمی یا تأییدیه است و اغلب به عنوان فریبکارانه یا غیرمو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

* به یک درمان انرژی جامع که در آن درمانگران از دستان خود برای هدایت میدان های انرژی درون بدن به منظور ترویج بهبود و سلامت استفاده می کنند. ** لمس مل ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

* یک سیستم اعتقادی یا فلسفه ای که بر وجود ارواح و امکان ارتباط با آنها، به ویژه از طریق واسطه ها یا تمرینات روحانی تأکید دارد. ** ارتباط عمیق با دنی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

* افسون به حالتی اشاره دارد که تحت تأثیر یک طلسم یا جادوی جادویی قرار می گیرد و اغلب با حس شگفتی و جذابیت همراه است. ** مجذوب یا مسحور شدن توسط چیزی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

* "افسون" به معنای طلسم یا نفرینی است که اغلب به منظور آوردن بدشانسی یا آسیب به کسی استفاده می شود. این یک نوع جادوگری یا سحر است. ** آوردن بدبختی ی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

* مجموعه ای از کلمات که به عنوان طلسم یا جادو گفته می شود. این واژه اغلب در مراسم یا تمرینات جادویی برای ایجاد یک اثر فوق طبیعی استفاده می شود. ** ه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

* تجسم به معنای ایجاد یک تصویر ذهنی یا خیال از چیزی است که می خواهید به آن دست یابید یا به وقوع بپیوندد. این روش معمولاً در ورزش، کسب وکار و توسعه شخ ...