پیشنهادهای کاردۆ Kardo (١,٤٤٩)
نَجّار: چوب - بُر، چوبکار، چوب - تراش، دُرودگر
نَبض: ١. تپشِ دل ٢. تپشِ رگ، رگجُست
دَستگاهِ ضَبطِ صُوت: دستگاهِ نوارخوان، دستگاهِ پخش / سداخوان، دستگاهِ سداگیر / سدابردار
ضَبطِ صُوت: ١. ( دستگاهِ ) نوارخوان، ( دستگاهِ ) سداگیر / سدابردار ٢. سداگیری، سدابرداری
تَجرِبِه کَردَن: ١. آموختن، از سر گذراندن، به خود دیدن، دیدن، آشنا شدن، آزمودن، فراگرفتن، یاد گرفتن ٣. آزمون دادن، آزمایش کردن، سنجیدن ۴. [کهنه] آزما ...
تَجرِبِه: آروین، اروند ١. آموختگی، ازسرگذرانی، آشنایی، آزمودگی ٢. کارآزمودگی، ورزیدگی ٣. آزمون، آزمایش ۴. [کهنه] آزمایش پزشکی، بررسی پزشکی
جَلبِ تَوَجُّه: آگاه کردن، واکشیدن، واکشی، توی چشم خوردن، به چشم آمدن، به نگر آمدن، چشمگیر بودن/ شدن، خودنمایی
شورایِ اَمنیَّتِ سازمانِ مِلَلِ مُتَّحِد: انجمنِ رایزنیِ امنیتِ سازمانِ کشورهایِ همبسته
شورایِ اَمنیَّت: انجمنِ رایزنیِ امنیت
قاطِع: بی - چون - و - چرا، برنده، برا، برشمند، تند و تیز، جداکننده، جداگر؛ دگرناپذیر، دگرش - ناپذیر؛ استوار، پابرجا، بااراده؛ سددرسدی
پُست - مُدِرن: پسانوین
مُشَوِّق: انگیزەدهنده، دلگرمکننده، امیددهنده، آرزومندکننده، بەشورآورنده
تَشبیه: مانندپنداری، همگونپنداری، همجورپنداری، برابرپنداری، همشکل - پنداری، یکسان - انگاری، همجورانگاری، برابرانگاری، برابرپنداری، مانندسازی، مانانید ...
قَتلِ نَفس: انسانکُشی، کشتار، کشتن، جان - ستانی
بی - اِختیاریِ اِدرار: بی - ارادگیِ پیشابراه
بی - اِختیاری: ١. بی - ارادگی، ناخواستگی، ناخودآگاهی؛ لگام - گسیختگی، مهارنشدگی، بدون مهارداری، ناچیرگی، خودبەخودی، خودانگیزی، خودجوشی ٢. بایستگی، نا ...
بی - اِختیار: ١. بی - اراده، ناخواسته، ناخودآگاه، ناگهان؛ لگام - گسیخته، مهارنشده، بدون مهارداری، ناچیره، خودبەخود، خودانگیز، خودجوش ٢. بایسته، ناچار ...
تَرجیح دادَن: ١. پسند کردن، پسندیدن، گزینش کردن، گزیدن، بهتر / برتر دانستن، برتری دادن، فزونی دادن؛ گرایشِ بیشتر / دلبستگیِ بیشتر / عشقِ بیشتر داشتن ...
تَرجیح: ١. پسند، گزینش، برتری، برتریدهی، فزونیدهی؛ گرایشِ بیشتر، دلبستگیِ بیشتر، عشقِ بیشتر
قابِلِ - اِستِفاده: بەدردبخور، بەدردخور، بەکاربردنی، بەکاربستنی، کاربردی، کاربردپذیر، سودمند، کارآمد، کارساز، بهرەبردنی، بهرەبرداریپذیر
جَعبه: ١. سندوقچه، قوتی، کارسانک، کیوت، شگا، توبک، تبنگو، بسته ٢. [کهنه] تیردان، ترکش ٣. سبدچه، سرپوش ۴. ( موسیقی ) [کهنه] گونەای سازِ موسیقی
اُصولاً: از بن، از ریشه، از پایه؛ بیشتر، با روال همیشگی
شَهادَت: ١. جانباختگی ٢. گواهی، گواهیدهی، گواهی دادن
شَهید: ١. جانباخته ٢. گواه، گواهیدهنده
مِلَلِ مُتَّحِده: کشورهایِ یکپارچه
مِلَلِ مُتَّحِد: کشورهایِ یکپارچه
سازمانِ مِلَلِ مُتَّحِد: سازمانِ کشورهایِ همبسته
اَیالاتِ مُتَّحِدەیِ آمِریکا: ایالتهایِ یکپارچەیِ آمریکا
گاردِ مِلّیِ اَیالاتِ مُتَّحِدەیِ آمِریکا: نیرویِ پاسداریِ ایالتهایِ یکپارچەیِ آمریکا
گاردِ مِلّی: نیرویِ پاسداریِ کشور
خیابانِ فَرعی: خیابانِ شاخەای، پس - خیابان، خیابانِ کنارین
خیابانِ اَصلی: شاهراه، خیابانِ کانونی، خیابانِ چندشاخه، پهنەخیابان
اِستِعداد: توانایی، توانش، درونداشت، هوش، تیزهوشی، آمادگی؛ شایستگی
نُبوغ: تیزهوشی، باهوشی، هوشمندی، فرهوشی
نابِغه: تیزهوش، باهوش، هوشمند، فرهوش
فَضائی، فَضایی: فراسویی، فرامونی ١. هستندەیِ / زندەورِ / جاندارِ کیهانی، فرازمینی ٢. کیهانی ٣. آسمانی، سپهری ۴. هوایی ۵. میدانی، میدانگاهی ۶. گسترەای ...
فَضاء، فَضا: فراسو، فرامون، هواباز ١. جا ٢. کیهان ٣. آسمان، سپهر ۴. هوا ۵. میدان، میدانگاه ۶. گستره، پهنه، فراخه ٧. پیرامون
فَضا، فَضاء: فراسو، فرامون، هواباز ١. جا ٢. کیهان ٣. آسمان، سپهر ۴. هوا ۵. میدان، میدانگاه ۶. گستره، پهنه، فراخه ٧. پیرامون
وَضعِ فُوق - اُلعادّه: روالِ نابەهنجار
مُراجِعَت: ١. بازگشت، برگشت ۲. [دین] توبه، بازگشت به سویِ خدا
جَمعیَّت: ١. [انسان، جانور] شمارِ ساکنان، شمارِ مردم، شمارِ باشندگان، شمارِ زیستوَران، تَنشمار، [نیز جانداران] شمار ٢. آکندگی، پُری، انباشتگی
زِندِگیِ مُشتَرَک: زندگیِ زناشویی / زن و شوهری / باهم / دوتَنه / چندتَنه
هِیئَتِ مُدیره: گروهِ سرپرستان
نَقص: خرابی، خرده، آسیب، آسیبدیدگی؛ کاستی، کاهش، کمبود، کمی، نارسایی
صَلاح: ١. نیک - اندیشی، نیکبینی، نیکخواهی ۲. نیکوکار شدن ۳. [دربرابرِ تباهی] نیکی، خوبی، نیکوکاری، درستی ۴. [کهنه] نیک شدن، نیکو شدن ۵. آشتی، سازش ۶. ...
مُحافِظِ شَخصی: نگهبانِ ویژه، نگهبانِ فردی
اِجتِماعی: ١. گروهی، مردمی؛ همگانی؛شهروندی ٢. خوش - برخورد، خوش - رفتار، خونگرم، گشادەرو، باادب ٣. مردم - بنیاد، مردمگرا، مردم - دوست؛ گروەزی، گروەگر ...
مُوقِعیَّتِ اِجتِماعی: جایگاهِ مردمی، جایگاهِ شهروندی، جایگاهِ همزیستگاهی
رویا، رؤیا: خواب، خیال
سوءِتَفاهُم: برداشتِ اشتباه، برداشتِ نادرست، بدانگاری، بدپنداری، کژپنداری