پیشنهادهای کاردۆ Kardo (١,٤٤٩)
مَحکوم به باخت: سرنوشت باخت، سرنوشت بازندگی، سرنوشت شکست، سرنوشت کسی / چیزی باخت بودن
مَحکومیَّت: ۱. ( در قانونشناسی ) مشمولِ سزا بودن، شاملِ سزا شدن، تاواندِهی، تاواندَهندگی، سزاکِشی؛ بزەکارشناختەشدگی، دادباختگی، ایراختگی ۲. دستوردادە ...
پایگاهِ پدافندِ هوایی
ضِدِّهَوابُرد: پدافندِ هوابرد
ضِدِّهَوایی: پدافندِ هوایی
پَدافَندِ عامِل: پدافندِ کنشور
گذشت نکردن، نبخشیدن، امان ندادن
رَحم کَردَن: گذشت کردن، بخشیدن، امان دادن؛ چشمپوشی کردن
ضَرب کَردَن: ( رایش/ریاضی ) چندبرابر کردن / شمردن
حالَت: روال، روند، فرایند، دوره، زمانه، شکل، توان، سروسامان، اَستِش، کنونه، فتن، سان، چونی، چند و چونی، چگونگ
وَلی - نِعمَت: ١. پشتیبان، پشتوانه، نگهدار، هوادار؛ نیکوکار ٢. مشتری، خریدار ٣. درخواست - کننده، درخواستگر
سَلبِ مَسئولیَّت: ١. رهاکردنِ سرپرستی / پایبندی، وظیفەزدایی، شانه خالی کردن، از سرِ خود باز کردن، از زیرِ بار دررفتن ٢. کارسِتانی، جایگاەستانی، درجەس ...
وَضعیَّت: ١. گذاشتن ( وضعیتِ قانون= قانون گذاشتن، قانونگذاری ) ، نهادن ٢. روال، کاروبار، روالِ زندگی، روالِ گذران، روند، فرایند؛ دوره، زمانه؛ شکل؛ تو ...
فاتِح: ١. گشاینده، گشایشگر، باز کننده ٢. چیره، پیروز ٣. جهانگشا، کشورگشا، سرزمین - گشا، شهرگشا ۴. بەدست - آورنده، بەچنگ - آورنده
فَتح: ١. گشایش، گشودن، باز کردن ٢. چیرگی، پیروزی ٣. جهانگشایی، کشورگشایی، سرزمین - گشایی، شهرگشایی ۴. گرفتن، به دست گرفتن، به چنگ آوردن
غَنائِم، غَنایِم: ١. تاراج، تاراجشُدەها ٢. بادآوردەها
غَنایِم، غَنائِم: ١. تاراج، تاراجشُدەها ٢. بادآوردەها
غَنیمَت: ١. تاراج - شده ٢. بادآورده
سَحَرخیز: پگاەخیز، سپیدەخیز، زودخیز
تَحتِ - تأثیر قَرار گِرِفتَن: فراگرفتن، زیر کارسازی گذاشتن، دچار کارسازی کردن
تَحتِ - تأثیر: فراگرفتەشده، پِیرو، زیر کارسازی / کارآیی، زیرِ فرمان، مهارشده، افسارشده، دچار، دچارشده، افسونشده، تلسم - شده
خِیرِ مَقدَم گُفتَن: خوش - آمد گفتن
خَراجگُذار: باجپرداز، باجگذار
اِمتیاز: ١. برتری، برجستگی، خوبی، سود؛ نمره؛ بخشش ٢. پروانه، پروانەیِ بهرەبرداری / درآمدزایی / کار ٣. جداگانگی، نایکسانی؛ جداسازی
اُتاقِ اِنتِظار: اتاقِ همراهان، اتاقِ نشستن، اتاقِ همگانی
جَرّاح، کاردپزشک، تَنشکاف درمانی، بازسازِ پزشکی
جَرّاحی، کاردپزشکی، تَنشکافی درمانی، بازسازیِ پزشکی
عَمَل: ١. کار، کردار، رفتار، کنش ٢. ( پزشکی ) جَرّاحی، کاردپزشکی، تَنشکافیِ درمانی / بیمار، بیمارشکافی، بازسازیِ پزشکی
کِیفیَّت: جنس، جنسیت، خوبیت؛ ( نوارِ ویدئو و کاسِت ) نسخه
سَطح: ۱. بام ۲. پهنه، پهنا، گستره؛ رو، رویه؛ سراسر ۳. ( ریاضی ) گستره ۴. میزان، اندازه؛ پایه، جایگاه ۵. دورۀ دوم آموزشی دین - آموزی ۶. ( خوشنویسی ) ج ...
قَصّاب - باشی: سرگوشتفروش، سرگوشتگر، سرگوشتکار
قَصّاب: گوشتفروش، گوشتگر، گوشتکار
قَصّابی: گوشتفروشی، گوشتگری، گوشتکاری
قَتلِ عَمد: کشتارِ خودخواسته، کشتارِ آگاهانه
حَرِکَت: تکان، جنبش، جُنبه، خیزش، [در بازیِ شترنج] نوبت، ( نوبت ) جابەجایی / راهبرد، کوچ، رهسپاری، راهی شدن، راه افتادن، سفر، گردش؛ افراشتن؛ نوسان؛ ر ...
تَجویز کَردَن: نسخه نوشتن / پیچیدن، دستورِ پزشکی دادن
تَجویز: ( پزشکی ) نسخه، دستورِ پزشکی
ضِدِّجاسوسی: جاسوس - ستیز، جاسوس - ستیزی
اِختیار: ١. گزینش ٢. شایندگی ٣. چاره، راەکار؛ توانایی، نیرو؛ آزادی
کامِل: رسا، پُر، همەگیر، فرگشته، درست، پایان - یافته، بیرخنه، بیخرده، بُوَنده، آکنده، آرسته، انجام - یافته، اسپور
فِیصَله دادَن: چاره پیدا کردن، رسیدگی کردن، انجام دادن، به انجام رساندن
جِسارَت کَردَن : ١. دلیر / شیردل / بیباک / نترس بودن ٢. گستاخ / بی - ادب / بیپروا / پر رو / بی - ارج / بیشرم / قلدر بودن
جِسارَتا: بی - ادبیِ، گستاخیِ؛ با بی - ادبی، با گستاخی
جِسارَت : ١. دلیری، شیردلی، بیباکی، نترسی، ٢. گستاخی، بی - ادبی، بیپروایی، پر رویی، بی - ارجی، بیشرمی، ناشایستگی، ناپسندی؛ قلدری
شَواهِد: ١. گواەها، گواهیها، گواهان ٢. یافتەها
هَمەجانِبه: همەسویه، فراگیر
تَرفیع گِرِفتَن: پایه دادن، پایە گرفتن، درجه گرفتن
ِاتِّحادِ جَماهیرِ شورَویِ سوسیالیستی: یکپارچگیِ جمهوریهایِ شورویِ تودەگرا
اُسَرایِ جَنگیِ آلمانی دَر اِتِّحادِ جَماهیرِ شورَوی: زندانیانِ جنگیِ آلمانی در یکپارچگیِ جمهوریهایِ شوروی
اَسیرِ جَنگی: زندانیِ جنگی