سفیر کبیر

/safirekabir/

برابر پارسی: سرنماینده

معنی انگلیسی:
ambassador

لغت نامه دهخدا

سفیر کبیر. [ س َ ک َ ] ( اِ مرکب ) وزیرمختاری که از جانب شخص پادشاه مأمور دربار دولتی باشد. ( ناظم الاطباء ). عالی ترین نماینده سیاسی یک کشور در کشور دیگر که امور سفارت کبری را در آن کشور اداره کند. ( فرهنگ فارسی معین ).

فرهنگ فارسی

وزیر مختاری که از جانب شخص پادشاه مامور دربار دولتی باشد .

مترادف ها

embassador (اسم)
سفیر، ایلچی، سفیر کبیر

پیشنهاد کاربران

سَفیرِ کَبیر: ( سیاسی ) سرنماینده، سرفرستاده
جمع این ترکیب ؛ سفرای کبار

بپرس