پیشنهادهای کاردۆ Kardo (١,٤٤٩)
چِراغ - قُوّه: چراغ - دستی، چراغِ باتِریدار، چراغِ باتِریخور
مُزاحِم: ١. سربار، سرخر، دست - وپاگیر ٢. مایەیِ رنجش، مردم - آزار، آزارده، آزاردهنده، خرمگس ٣. رنجەآور، رنجاور ۴. آشوبگر ۵. دردسرساز، پردرد ۶. آرامش ...
حَریم: ١. قلمرُو؛ گستره، پیرامون؛ سرا، بارگاه ٢. جایِ مقدس ٣. [کهنه، دین] نارواشده ﴿حرام - شده﴾
مُتِجاوِز: ١. دستدراز، دست - انداز، دستیاز، چنگ - انداز، چنگیاز، مرزشکن، هریمشکن، ستمگر، زورگو ٢. سرپیچی - کننده، گردنکِش، سرکِش ٣. یورشگر، تازشگر، ت ...
تَجاوُز: ١. دستدرازی، دست - اندازی، دستیازی، چنگدرازی، چنگ - اندازی، چنگیازی، مرزشکنی، هریمشکنی ٢. سرپیچی ٣. یورش، تازش ۴. گذشت، چشمپوشی، بخشش، آمرزش
وُرود مَمنوع: درون شدن / درون رفتن /درونشد / درونرفت / درونروی / تورفتن روا / قانونی نیست، رفتن به اینجا / آنجا قانونی نیست
وُرود مَمنوع اَست: درون شدن / درون رفتن /درونشد / درونرفت / درونروی / تورفتن روا / قانونی نیست، رفتن به اینجا / آنجا قانونی نیست
مَنطَقەیِ مَمنوعه: گسترەیِ / قلمروِ مرزبندی - شده
مَنطَقەیِ مَمنوع: گسترەیِ / قلمروِ مرزبندی - شده
مَمنوعه: نارَوا، ناقانونی، پیشگیری - شُده، بازداشته، بسته، بستەشده، مرزبندی - شده، پنامیده
مَمنوع: نارَوا، ناقانونی، پیشگیری - شُده، بازداشته، بسته، بستەشده، مرزبندی - شده، پنامیده
قَطعِ رابِطه: پیوندزدایی، پیوندشکنی، پیوندگسلی، از کسی بریدن، گسستِ همنشینی / دوستی / رفت و آمد / پیوند؛ گسستِ / گسلِ / پایاندهی همکاری
قَطعِ رابِطەیِ عاطِفی: گسستِ / گُسلِ / پیوندزداییِ / پیوندشکنیِ / نابستگیِ احساسی
قَطعِ رابِطه کَردَن: پیوندزدایی کردن، از کسی بریدن، همنشینی / دوستی / رفت و آمد نکردن؛ همکاری نکردن، دست از همکاری کشیدن، به همکاری پایان دادن
کِثافَت: ١. چرک بودن ۲. پلیدی، پلشتی، چرک، ناپاکی ۳. [کهنه] انبوه شدن، درهم شدن، ستبر شدن ۴. ( فرد ) پست، فرومایه، ناکس، گند، پلید، ناپاک، بیهمەچیز
لَعنَتی: نفرین - شده، نفرینی
واجِد: ١. دارا، دارنده ٢. دارا، مایەدار، توانگر، پولدار ٣. یابنده
واجِدِ صَلاحیَّت: دارایِ شایستگی، دارایِ سزاواری، شایسته، سزاوار
واجِدِ شَرایِط بودَن: دارایِ پیشنیازها بودن، شایسته بودن
واجِدِ شَرایِط: دارایِ پیشنیازها، شایسته
مُتِقاضی: درخواستگر، درخواست - کننده، خواهنده، خواهان، خواستار، خواهشگر، وژولنده
تواناییِ خرید ( داشتن / نداشتن )
اِستِطاعَتِ خَریدِ آن را نَدارَم: تواناییِ خریدِ آن را ندارم
اِستِطاعَتِ مالی: تواناییِ دارایی، توانایی پولی، توانگری
اِستِطاعَت: ١. توانایی، نیرو ۲. سرمایه، توانگری ۳. ( اسلام ) نیرو و توانایی برایِ انجامِ برخی از دستورهایِ دینی
مُورِد: ١. بابت، باره، زمینه ۲. جریان؛ مشکل ۳. [کهنه] درونشد، درونرفت؛ نشستگاه، فرودگاه ۴. [کهنه] آبشخور ۵. درختچه ای همیشه سبز با گل های سفید و میوا ...
هَدَف قَرار دادَن: نشانه گرفتن، آماج گرفتن
اِستِقلال - طَلَبی: خودگردانیخواهی، خودگردانخواهی
اِستِقلال - طَلَب: خودگردانیخواه، خودگردانخواه
ریاسَتِ - جُمهور، ریاسَتِ - جُمهوری: رهبریِ - جمهور، رهبریِ - جمهوری
رَییسِ - جُمهور، رَییسِ - جُمهوری: رهبرِجمهور، رهبرِجمهوری
قابِلِ - اِجرا بودَن: انجامپذیر بودن، انجامدادنی بودن، شدنی بودن، پیشبردنی بودن
قابِلِ - اِجراء: انجامپذیر، انجامدادنی، شدنی، پیشبردنی
قابِلِ - اِجرا: انجامپذیر، انجامدادنی، شدنی، پیشبردنی
حُضور داشتَن: بودن، همراه / همپا بودن، همراهی / همپایی / همنشینی / همنشستی کردن، آمده بودن، در پیشگاه بودن
پارک کَردَن: نگهداشتن، ایستاندن
پارکینگ: ایستگاهِ خودرو، مانشگاه
خُروجی: برونشد، برونگاه، برونرفت، واشُدگاه
وُرودی: در، دروازه، درونشد
مُواظِب باش!: بپا!، هشیار باش!
عَمَلیّاتی: ١. روندی، فرایندی ٢. لشکرکِشانه، سپاەکِشانه، سربازکِشانه، یورشبرانه / تازشگرانه / آفندگرانه / پیکارجویانه؛ راهبردی ٣. انجامی، انجامگرایان ...
مَوارِد: ١. زمان، زمانها ٢. نکتەها ٣. نمونەها
تَصادُفی: ناگهانی، بختکی، یک هو، از رویِ پیشامد، پیشامدانه، ناخواسته
دُشمَنِ مُشتَرَک: دشمنِ یکسان
مُشتَرَک: باهم، همبهر، هنباز، انباز، همبهره؛ زناشویی، زن و شوهری؛ دوتنه، چندتنه؛ خریدار، مشتری؛ یکسان؛ هموند، وابسته؛ چندمعنا، چندمعنایی؛ همگانی
مَطبوعات: ١. چاپ و پخش ٢. گروهِ خبرگزاری، گروهِ چاپ و پخش؛ گروەهایِ خبرگزاری، گروەهایِ چاپ و پخش ٣. نوشتەهایِ چاپی، چاپشدەها، چاپشدگان، روزنامەها، اد ...
حُکمِ اِعدام: دستورِ مرگ، فرمانِ مرگ
مشمولِ سزایِ مرگ شدن، دستورِ / فرمانِ مرگ برایِ کسی بریده شدن
مَحکوم به . . . : ١. مشمولِ سزایِ . . . ، دستورِ / فرمانِ چیزی برایِ کسی بریده شدن ٢. دچارِ ( سرنوشتِ ) . . . ، سرنوشت کسی / چیزی . . . بودن
مَحکوم به نابودی: دچارِ ( سرنوشتِ ) نابودی، سرنوشت کسی / چیزی نابودی بودن