باکفایت

/bAkefAyat/

مترادف باکفایت: باجربزه، باعرضه، کاردان، باوجود، شایسته، لایق

متضاد باکفایت: بی کفایت، نالایق

برابر پارسی: کارآمد، شایسته، کاردان

معنی انگلیسی:
capable, efficient able-minded, efficient, competent, capable, efficient

لغت نامه دهخدا

باکفایت. [ ک ِ ی َ ] ( ص مرکب ) ( از با+ کفایت ) لایق. قابل. باوقوف. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به کفایت شود.

فرهنگ فارسی

( صفت ) کافی باجربزه باعرضه شایسته مقابل بی کفایت .

فرهنگ معین

(کِ یَ ) [ فا - ع . ] (ص مر. ) کافی ، باعرضه ، شایسته . مق بی کفایت .

فرهنگ عمید

۱. باعرضه، باجربزه.
۲. شایسته، لایق.

مترادف ها

efficient (صفت)
موثر، کارا، کارامد، با کفایت، بهره ور

پیشنهاد کاربران

باکِفایَت: ١. باجربزه ٢. کاردان، شایسته، کارآمد ٣. بسنده، بس
باوجود. [ وُ ] ( ص مرکب ) باکفایت. باعرضه. باشخصیت. کس. صاحب وجود. || ( بکسرِحرف آخر یعنی �دال �، حرف اضافه مرکب و گاه حرف ربطمرکب ) اگرچه. با وصف ِ. ( آنندراج ) . با وجود اینها. با همه اینها. با این وجودها. و رجوع به وجود شود.
کافی - لایق - کارآمد

بپرس