پیشنهادهای کاردۆ / Kardo (١,٤٩٩)
میزِ تَحریر: میزِ نگارش، میزِ نوشتن
زِمام: ١. ( نیز مجازی ) افسار، دهانه، دهنه، لگام، مهار ٢. پیشوایی، رهبری؛ نیرو
بی - اِختیار: ١. بی - اراده، ناخواسته، ناخودآگاه، ناگهان؛ لگام - گسیخته، مهارنشده، بدون مهارداری، ناچیره، خودبەخود، خودانگیز، خودجوش ٢. بایسته، ناچار ...
قَرار بود: بر این بود، برنامه این بود، خواست / آرمان این بود، بنا بود
مأموریَّت: انجامِ خدمت، انجامِ دستور، گمارش، کارگماری، گماردگی، گماشتگی، فرستادگی
حَرِکَت: تکان، جنبش، جُنبه، خیزش، [در بازیِ شترنج] نوبت، ( نوبتِ ) جابەجایی / راهبرد، کوچ، رهسپاری، راهی شدن، راه افتادن، سفر، گردش؛ افراشتن؛ نوسان؛ ...
مَمنوعه: نارَوا، ناقانونی، پیشگیری - شُده، بازداشته، بسته، بستەشده، مرزبندی - شده، پنامیده
اِرضاء: ١. خرسندی، خرسندشدگی، خرسند کردن، خشنودی، خشنودشدگی، خشنود کردن ٢. برآوردن، بەجاآوردن، فراهم کردن ٣. [آمیزشِ جنسی] بیشترین کامجوییِ جنسی، رُب ...
وَصل کَردَن: پیوند دادن، پیوند زدن، پیوست دادن، پیوستن
جَواب کَردَن: ١. بیرون کردن، برکنار کردن ٢. پاسخ ِ رد دادن، پاسخِ نه دادن
مُولِد: ١. زاده، زادەشده ٢. زمانِ زاده شدن، زادروز مُوَلِّد: ١. برقزا، برقساز ٢. سازنده، زاینده، زایا، زایشگر ٣. آفریننده، آفریدگار مُوَلَّد: ١. فر ...
اِنحِصارِ وِراثَت: ویژەسازیِ / دربست - سازیِ نیامانده، نیاماندەبرداری، نیاماندەبری، نیاماندەگیری
قَطعِ رابِطه: پیوندزدایی، پیوندشکنی، پیوندگسلی، از کسی بریدن، گسستِ همنشینی / دوستی / رفت و آمد / پیوند؛ گسستِ / گسلِ / پایاندهی همکاری
قَتلِ نَفس: انسانکُشی، کشتار، کشتن، جان - ستانی
تُوقیف کَردَن: بازگیری ( کردن ) ، بازگرفتن، نگهداشتن
اَشَدِّ مُجازات: سزای سختتر، سختترین سزا
بَر مُنکِرِش لَعنَت: بر ردکنندەش نفرین، بر ناباورش نفرین
مُستَحدِث: ١. نویاب، تازەیاب؛ بازیاب ٢. آغازگر، آغازکننده، نوآور مُستَحدَث: ١. نویافته، تازەیافت؛ بازیافته ٢. آغازشده، نوآورده
وَلی - نِعمَت: ١. پشتیبان، پشتوانه، نگهدار، هوادار؛ نیکوکار ٢. مشتری، خریدار ٣. درخواست - کننده، درخواستگر
اِتِّصالی: ١. پیوند، پیوندشدگی، پیوست، پیوست - شدگی، بەهمرسی، همرسانی، چسبیدگی ٢. [کهربا / الکتریسیته] برخورد ( کهربایی / الکتریک ) ؛ دچارِ راەشکنی / ...
تَحتِ تَکَفُّل: زیرِ سرپرستی، در سایەیِ سرپرستی / پشتیبانی
وَعدەیِ غَذایی: نوبتِ خوراک، چاشت، بِیل
نُبوغ: تیزهوشی، باهوشی، هوشمندی، فرهوشی
تَحتِ - تأثیر: فراگرفتەشده، پِیرو، زیر کارسازی / کارآیی، زیرِ فرمان، مهارشده، افسارشده، دچار، دچارشده، افسونشده، تلسم - شده
آفیش: ( در سینِما، تلویزیون، و نمایش ) ۱. آگهینامه، آگاهینامه، فراخوان ۲. پذیرش ۳. سرکار بودن ۴. زمان کاری
کُمونیست: همبهرگرا
مَسموم: ١. زهردار، زهرآلود، زهرآگین، زهرناک ٢. زهرخورده ٣. دچارِ آلودگیِ خوراک ۴. زیانبار، زیاندهنده، زیانده
مُلتَهِب: پرجوش - و - خروش، پرخروش، پرتب - و - تاب، پرشور، شوریده، پرهیجان، افروخته، برافروخته، سوزان، سوزنده، فروزان، آشفته؛ زبانەکِش
مُستَقیم: ١. راست، سرراست، یکراست ۲. [مجاز] راست، درست ۳. ( قید ) راست، بدون خمیدگی ۴. ( قید ) بدون ایست / نگهداشتن ۵. ( قید ) [گفتاری، مجاز] بی - می ...
مُرَبّی: آموزگار، آموزگارِ ورزش / ورزشی، آموزگارِ سرخانه / خانگی، آموزشگار، آموزشکار، آموزنده، آموزش - دهنده، آموزشگر، دبیر، پروراننده، پرورنده، پرور ...
بیحُوصِلِگی: ١. بیتابی، نابردباری، ناشکیبی، ناشکیبایی ۲. شتابزدگی
نَفَقه: هزینەیِ خانواده، هزینەیِ زن، هزینەیِ همسر
سازمانِ مِلَلِ مُتَّحِد: سازمانِ کشورهایِ همبسته
تَشویق: ١. شوراندن، خواهان کردن، آرزومند کردن، انگیزش، انگیزش - دهی، انگیزاندن، انگیزەدهی ۲. ستایش و دلگرمی ( دادن ) ، دلگرم کردن ؛ دست زدن برایِ
تَعارُف: ١. خوشامدگویی کردن به همدیگر؛ فراخواندن ۲. رودربایستی کردن؛ شرم کردن ۳. پذیرایی کردن ۴. [کهنه] یکدیگر را شناختن ۵. [کهنه] با یکدیگر آشنا شدن
طَبَقەیِ کارگَر: رستەیِ کارگر، تودەیِ کارگر
آندوسکوپی، اِندُسکُپی: ( پزشکی ) درون - بینی
آچمز: ۱. بازنشدنی، بازنکردنی ۲. پیش مرگ؛ ( در شترنج ) پیش مرگِ شاه، کیش بَست ۳. میخ کوب، میخ کوب شده، بی جنبش مانده ۴. زیرِ فشار ۵. سپر، نگهدار، نگهد ...
آپارتمان: ۱. ساختمان، اُشکوب خانه، چنداُشکوبه، اُشکوبدار، اپرک ۲. یگان، یگان خانه، تک خانه، یکی از خانه هایِ یک ساختمانِ چنداُشکبه
اَمر وَ نَهی: ١. ( دین ) واداشتن و بازداشتن ٢. دستور، فرمان ٣. سرکردەگری، سرپرستگری، آقابالاسری
مُزاحِمَت: ١. سرباری، سربار شدن، سرخری، سرخر شدن، دست - وپاگیری، دست - وپاگیر شدن ٢. مایەیِ رنجش بودن / شدن، مردم - آزاری، آزاردهی، آزاردهندگی، خرمگس ...
بانُفوذ: رخنەگر، کارا، کارساز، کارآمد، هنایشگر
حَبسِ اَبَد: بازداشتِ همیشگی
وَظیفەشِناسی: خدمتشناسی، پایبندی، کاردوستی، باوجدانی در کار، وفاداری به کار، هَرگشناسی، خویشکارشناسی، فِریچشناسی
تا آگاهی دیگر/دوم، تا آگاهی دیگر/دوم در آینده
آنتاگونیسم، آنتاگُنیسم: ستیز، ستیزگری، دشمنی، ناهمسویی، هماوردی، رویارویی، آخشیگ
جَبَلُ - الطّارِق: کوهِ تارِق
اَسباب - کِشی: جابەجایی، باروبنەکِشی، کاچالکِشی، کوچ
مُضارِع: [دستورِ زبان] ( زمانِ ) کنون
ماضیِ اِستِمراری: [دستورِ زبان] ( زمانِ ) گذشتەیِ پیوسته