تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Someone you are on a journey with. همسفر، همراه، پایه سفر.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

A dull explosive sound made by or as if by a laboring engine. صدای یکنواخت و کلافه کننده موتور وسیله نقلیه.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تمجمج کنان [ ت َ م َ م ُ ]. سخن در دهن گردانیدن، بی هویدا گفتن، سخن ناپیدا گفتن، کلمات را نامفهوم و جویده جویده ادا کردن.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

واکه یا مُصَوَّت یا حرف صدادار صدایی در زبان گفتاری است که ویژگی آن به وسیلهٔ وضعیت باز مجرای صوتی شناخته می شود که در آن هیچ فشار هوایی در بالای حنج ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Something that is very difficult or unpleasant to deal with. چیزی/کاری. مقوله ای بسیار سخت و ناخوشایند که از تحمل خارج باشد. نادلپسند، نچسب، طاقت ف ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کارت دراومده.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Urgently important : critical. اهمیت فوری، حیاتی, مهمتر.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

If you evade a question or a topic, you avoid talking about it or dealing with it. موضوع بحث را عوض کردن، حرف توی حرف آوردن.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

Very unlikely or very improbable. بسیار ناممکن، خیلی بعید.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

Stir is a 19th - century slang word for "prison" that some word historians have suspected to be from Romani stariben, of the same meaning. این واژه ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

Change the arrangement or position of. برهم زدن نظم و ترتیب یا موقعیت/وضعیت. Cause to move or shift into a new position or place. تغییر/ایجادموقعی ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Life as lived by ordinary people in urban streets. زندگی مردم عادی در خیابان های شهر .

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Any ability or skill set related to streetlife and or survival. هر گونه توانایی یا مهارت در زندگی معمولی یا بر ای ادامه حیات.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

از ما بهترون

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مخفف عبارت Minor - attracted person. فردی که به کوکان میل جنسی دارد و عبارت است از تمایل جنسی عودکننده یا تحریک جنسی نسبت به کودکان زیر ۱۳ سال. در ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

To have a good relationship or deal successfully with a situation. داشتن رابطه خوب یا با هم کنار آمدن در وضعیتی.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Gravely disturbing or frightening. از ترس و نگرانی منجمد شدن

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

نیش و کنایه، تیکه، متلک.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

1. فرد هوچی: کسی که با شلوغ بازی در کاری قصد جلب توجه دارد. 2. در خور توجه از نظر سرعت یا تاثیرگذاری. 3. فریادکش ( نام علمی: Anhimidae ) نام یک تیر ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

چشم و دل سیر، بی چشمداشت، دارا.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

این غذا در ایران نیز از محبوبیت خاصی برخوردار است و احتمال می رود برای اولین بار در جنگ جهانی دوم به ایرانیان معرفی شده است. شنیتسل عرضه شده در ایران ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Someone uninteresting, dull, strange , ugly or fat. آدم کسل کننده، حوصله سربَر، عجیب، ناجور، زشت، چاق، بی خاصیت.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دمق شدن، بی دل و دماغ شدن، پکر شدن، خود را باختن، از دست دادن روحیه، نژند شدن.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Acquire great wealth by one's own efforts. با تلاش خود به ثروت بسیار رسیدن.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کاردرست، حرفه ای در کاری.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

حرفه ای و همه کاره بودن در کاری

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Give someone his / her due, to give what justice demands; treat fairly. منصف بودن، به عدالت رفتار کردن.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

اهل قُرِنتُس. یکی از شهرهای مهم یونان محسوب می شد. ترکیبی از نژادهای مختلف در قُرِنتُس زندگی می کردند. این شهر دارای اقتصادی شکوفا بود، و مردمانش به ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

حرف ندا به معنای: یا مسیح! پروردگارا! خداوندا! ای داد و بیداد!

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

A person prophesied in Daniel 9:25 who will come ( or appear, or be known publicly ) after 490 ( Sixty - nine Sevens ) years from a word ( or command ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

اخلاق تند، اخلاق سگی.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Dreamy or listless. of or like the moon. slang. crazy or foolish. جاهل، بی تجربه، خام، بی ملاحظه، رویایی، سر به هوا.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

English speakers often use "arcadia" to designate a place of rustic innocence and simple, quiet pleasure. "Arcadian" can mean "idyllically pastoral" ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

A relationship with someone of the opposite sex; a girlfriend or boyfriend. رابطه با فردی از جنس مخالف؛ دوست دختر یا دوست پسر.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

وادی خاموشان عطار: ازین وادی خاموشان خبر خواه وگر داری خبر زیشان عِبَر خواه حافظ: عاقبت منزلِ ما وادیِ خاموشان است حالیا غُلغُله در گنبدِ افلاک انداز

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

موی دماغ، دست و پا گیر، فردی که چوب لای چرخ کسی می گذارد.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

متجاهر، فَشَل.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

A ploy is a clever plan that helps you get what you want. طرح و نقشه زیرکانه برای رسیدن به هدفی. یا به دست آوردن چیزی.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ترفند سیاسی، حقه سیاسی.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

to walk with intentionally heavy steps, especially as a way of showing that you are annoyed. راه رفتن با گام های محکم و سنگین که در مواقع خشم بروز م ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مرد اواخواهر ، اُبی ( oby ) پسری که شبیه دخترهاست.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

The raised fist, or the clenched fist, is a long - standing image of mixed meaning, often a symbol of solidarity, especially with a political movemen ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Used to say that something good or desirable is not likely to happen. همیشه آن چیزی که انتظار داری اتفاق نمی افتد.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

( of a person or action ) not wise or sensible; foolish. بی عقلی، بی خردی، خامی، حماقت، خریت.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

( of a person ) annoyingly proud of their intelligence or skill, and liable to overreach themselves. آب زیرکاه، مارمولک صفت، دارای هوش سیاه.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تنها شاخه مسیحیت که به تثلیث معتقد نیست. شاهدان یَهُوَه نهایت سعی خود را می کنند که در زندگی شان عیسی مسیح را سرمشق قرار دهند و مسیحی خوانده می شوند ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

To believe that someone is good, honest, sincere, etc. باور/ایمان داشتن به خوبی، صداقت، ارادت، کار و. . . کسی.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Believe in somebody to feel that you can trust someone and/or that they will be successful: باور/ایمان داشتن به توانایی/موفقیت کسی.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

To follow a person or animal closely and secretly, often to try to catch or attack them. سایه به سایه کسی/چیزی رفتن به منظور گرفتن یا حمله کردن. To ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Able to be done by people. حاصل دست بشر In a way that is humane ( = showing kindness, care, and sympathy ) . انسان دوستانه، بشردوستانه. Within the ...