پیشنهاد‌های جلیل جعفری (١,٦٢٩)

بازدید
١,٥٦٩
تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تازه، در ضمن، یکی از اون، در ثانی، وانگهی.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

1: involvement with ( a person ) in any way —used in negative statements. در جملات منفی: کاری به کار کسی نداشتن، قطع ارتباط با کسی. مثال: After the ...

پیشنهاد
٠

You can use it when you're talking about the possibility of a certain situation occurring. صحبت کردن درباره احتمال وقوع وضعیت یا مشکلی مثال: If a si ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

An expression of anger. عبارتی است برای ابراز خشم. مانند: زپلشک، شانس ما رو باش، گه توی این شانس.

پیشنهاد
٠

To cause ( something ) to become larger than it should be or to be treated as something worse or more important than it really is. از کاه کوه ساختن، ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

A chapel ( from Latin: cappella ) is a Christian place of prayer and worship that is usually relatively small. معبد، پرستشگاه، عبادتخانه، دیر، دیمه.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

An attic ( sometimes referred to as a loft ) is a space found directly below the pitched roof of a house or other building. شیروانی مترادف است با: s ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

شوخی کردن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

A commotion or fuss. غوغا، هیاهو، غائله.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

In a calm way without showing any emotion. آرام و عاری از هر گونه هیجانی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( Zah nass ) “To us”, a self explanatory and useful phrase. This one’s also really easy to pronounce. Remember, vodka in Poland is brought out to ce ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

از قضا، دست بر قضا.

پیشنهاد
٠

To get the punishment one deserves. مجازات شدن، تنبیه شدن، سزای عمل خود را دیدن، تقاص پس دادن، مکافات کشیدن. مثال: He's a dirty cheat, and I'm goin ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خَرج وبَرج ، آب و نان.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

To fail to meet the expectation or hope of : frustrate. ناامید کردن، مستاصل کردن، توی ذوق زدن.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

The phrase honest to a fault describes a person who never tells a lie, even if it means bringing harm or discomfort to him. گفتن حقیقت ولو به ضرر خو ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در زمینه غذا: به شکل آماده یا پخته شده.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

To smooth down with a sticky or shiny substance. موی براق و درخشان به خاطر زدن ژل، روغن و یا هر ماده دیگری.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

If you describe someone as guarded, you mean that they are careful not to show their feelings or give away information. محتاطانه رفتار کردن، رسمی بو ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

To start or continue doing something, especially work: Stop talking and get on with it. چیزی یا کاری را شروع کردن یا ادامه دادن. دوصد گفته چون نیم ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

The part of the body that you sit on : buttocks. کون کلفت کردن، لش کردن، تنبلی کردن، گشادبازی درآوردن.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

A person who refuses to believe anything until they are shown proof. آدم دیرباور، آدم شکاک و بدبین.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

The servants' hall is a common room for domestic workers in a great house, typically referring to the servants' dining room. استراحتگاه و غذاخوری نو ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Domestic. lady - in - waiting. lady's attendant. personal attendant. waiting woman. کلفت شخصی/خاصه، کنیز مخصوص، کنیز دست به سینه، نوکر حاضر یراق.

پیشنهاد
٠

The Chevalier Guard Regiment was a Russian heavy cavalry guard regiment, created in 1800 by the reformation of the Chevalier Guard corps, itself crea ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Peer down is a phrase that suggest you are looking at something from high above. از یک جای بلند به چیزی نگاه کردن.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Voices with a moderate pitch and a gentle, even tone tend to be more soothing. صدای نرم و نازک

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

To get great pleasure from something, especially because it provides physical comfort. لذت فراوان از چیزی بردن به خصوص اگر باعث راحتی و آسایش شود، ک ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

"Cloak and dagger" was a fighting style common in the Renaissance involving a knife hidden beneath a cloak. The term later came into use as a metapho ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

Up to this moment in time. از زمان شروع تا این لحظه

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دلباز.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

To put ( someone ) to bed and make him or her snug. کسی را در رختخواب گذاشتن و گرم گرفتن، روی کسی را در رختخواب انداختن.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Free from disturbance; calm. بی خیالی، کرختی، بی احساسی، بی حال.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

A person who is guided and supported by an older and more experienced or influential person. کسی که تحت حمایت و نفوذ کس دیگری اسا.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

Used to refer to something that is not near, or the part of something that is most distant from the centre . در منتها الیه، دور، بافاصله نسبتا زیاد.

پیشنهاد
٠

It simply means you must consider the current situation. آدم باید شرایط حاضر را در نظر بگیرد.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

A city block is a block of houses, in a built up area. Usually, it is delimited by roads, pathways, or by geographical features, such as a railway li ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بی اصالت

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در اثر تصادف یا ضربه روحی: مات و مبهوت, متحیر, یکه خورده، عصبی.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

Make a quick, nervous movement as an instinctive reaction to fear, pain, or surprise. از ترس، درد یا تعجب لرزیدن/به رعشه افتادن.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

To be the type of thing that someone is interested in or good at. اهل چیزی بودن، به چیزی علاقه داشتن، در کاری خبره بودن, توی خط چیزی بودن. مثال: Ac ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

This type of eye does not have much of or any crease. چشم های بدون چین و چروک داشتن.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

If you rap out an order or a question, you say it quickly and sharply. تندتند دستور دادن یا سوال پرسیدن.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Formalwear consisting of full evening dress for men. لباس رسمی متشکل از لباس شب کامل برای مردان.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

With the exclusion of; excluding; save; but. به جز، به غیر، به استثنای، الا، مگر، اما.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

A lounge lizard is a man who frequents social establishments with the intention of seducing a woman with his flattery and deceptive charm. مرد عیاش ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کارکشته ها، مجرب ها، آزموده ها.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مال دزد

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

دست به دامن شدن، دخیل بستن، کسی را واسطه کردن.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معاف از رزم، کسی که در دعوا یا جنگ اهل کتک کاری یا زدوخورد نباشد.