cracking

/ˈkrækɪŋ//ˈkrækɪŋ/

معنی: فعال
معانی دیگر: عالی و معرکه، محشر، (پالایش نفت) کراکینگ (فرو شکستن هیدروکربن ها و تبدیل بخشی از آنها به فرآورده های سبک تر مانند بنزین)، فروشکست، ملکول شکنی، تصفیه نفت شکستن هیدروکربورهای متشکله نفت خام وتبدیل ان به هیدروکربورهای سبکتر

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the process of breaking down heavier hydrocarbons into lighter ones by heat, pressure, or catalysts, as in distilling petroleum to make gasoline.
قید ( adverb )
• : تعریف: unusually; extremely; very.

- a cracking fine performance
[ترجمه گوگل] عملکرد خوب ترک خورده
[ترجمه ترگمان] عملکرد خوبی داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
صفت ( adjective )
• : تعریف: precise; especially well-done.

- a cracking air show
[ترجمه گوگل] یک نمایش هوایی ترک خورده
[ترجمه ترگمان] یه نمایش هوایی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a cracking good film
یک فیلم معرکه

2. get cracking
تند حرکت کردن،به جنب و جوش افتادن

3. i heard the cracking of the ice around the boat
صدای شکستن یخ در اطراف کشتی را شنیدم.

4. He rubbed his hands together, cracking his knuckles as he tried to control his anger.
[ترجمه گوگل]در حالی که سعی می کرد عصبانیتش را کنترل کند، دستانش را به هم مالید و بند انگشتانش را ترکاند
[ترجمه ترگمان]دستانش را به هم مالید و انگشتانش را به هم مالید و سعی کرد عصبانیتش را کنترل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The library is cracking down on people who lose their books.
[ترجمه گوگل]این کتابخانه با افرادی که کتاب های خود را گم می کنند سرکوب می کند
[ترجمه ترگمان]کتابخانه بر مردمی که کتاب های خود را از دست می دهند سختگیری می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Police are cracking down hard on drug dealers.
[ترجمه گوگل]پلیس به شدت با فروشندگان مواد مخدر برخورد می کند
[ترجمه ترگمان]پلیس به سختی بر روی فروشندگان مواد مخدر سختگیری می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We were sitting round the fire cracking nuts .
[ترجمه گوگل]دور آتش نشسته بودیم و مهره ها را می شکستیم
[ترجمه ترگمان]دور آتش نشسته بودیم و فندق می شکند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Police forces will exchange ideas on cracking crime.
[ترجمه گوگل]نیروهای پلیس در مورد مبارزه با جرایم تبادل نظر خواهند کرد
[ترجمه ترگمان]نیروهای پلیس ایده هایی را در رابطه با این جرم منتشر خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They set off at a cracking pace.
[ترجمه گوگل]آنها با سرعتی سرسام آور به راه افتادند
[ترجمه ترگمان]به سرعت شروع به حرکت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She's cracking up under the strain.
[ترجمه گوگل]او زیر فشار می ترکد
[ترجمه ترگمان]زیر فشار قرار گرفته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He began cracking open big blue tins of butter cookies and feeding the dogs on his route.
[ترجمه گوگل]او شروع به شکستن قوطی‌های بزرگ آبی کوکی‌های کره‌ای کرد و به سگ‌های مسیرش غذا می‌داد
[ترجمه ترگمان]شروع به شکستن قوطی های درشت آبی شیرینی کرد و به سگ ها در مسیرش غذا داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I was beginning to think I was cracking up!
[ترجمه گوگل]کم کم داشتم فکر میکردم دارم بهم میخورم!
[ترجمه ترگمان]کم کم داشتم فکر می کردم که دارم از خواب پا میشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In a voice cracking with emotion, he announced the death of his father.
[ترجمه گوگل]او با صدایی پر از احساس از مرگ پدرش خبر داد
[ترجمه ترگمان]با صدایی که از فرط هیجان به گوش می رسید، مرگ پدرش را اعلام کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The government is cracking down on misleading food labelling.
[ترجمه گوگل]دولت در حال مقابله با برچسب های گمراه کننده مواد غذایی است
[ترجمه ترگمان]دولت بر روی برچسب گذاری مواد غذایی گمراه کننده سختگیری می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Fred keeps cracking rude jokes with the guests.
[ترجمه گوگل]فرد مدام با مهمانان شوخی می کند
[ترجمه ترگمان]فرد با میهمانان شوخی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فعال (صفت)
smart, acting, active, energetic, strenuous, cracking, peppy, snappy, spirited, go-ahead, hot-shot, pushful, spiriting

تخصصی

[حسابداری] کراکینگ، مولکول شکنی
[شیمی] کراکینگ (فرو شکستن هیدروکربن ها و تبدیل بخشی از آنها به فرآورده هاى سبک تر مانند بنزین )، فروشکست، ملکول شکنی
[عمران و معماری] ترک خوردگی - شکستن - شکافتگی
[مهندسی گاز] شکستن هیدروکربورهای نفتی
[پلیمر] شکستن، ترک برداشتن

انگلیسی به انگلیسی

• process where heavy molecules of petroleum are broken down into hydrocarbons of lower molecular weight; thermal decomposition
if you tell someone to get cracking, you are telling them to start doing something immediately; an informal expression.
if you walk at a cracking pace, you walk very quickly; an informal expression.

پیشنهاد کاربران

[صنعت نفت]
مولکول شِکافی
cracking ( خوردگی )
واژه مصوب: تَرَک خوردگی
تعریف: [خوردگی] 1. شکسته شدن فلز در حالت تردی 2. شکسته شدن پوشش که تا زیرآیند ( substrate ) گسترش می یابد|||[حمل‏ونقل درون شهری] به وجود آمدن تَرَک در سطح روکش راه براثر حرکت وسایل نقلیه یا فشارهای محیط یا نامرغوبی مصالح|||[زمین‏شناسی، ژئوفیزیک] وجود ترک در یک سنگ یا کانی
...
[مشاهده متن کامل]

خدشه دار ، my voice is cracking صدام خروسی شده
ترک خوردگی
شکستن
ترک خوردن

بپرس