پیشنهادهای محمد فروهر (مترجم کتاب) (٨٦١)
تجار
محبوب ( Mahboub ) مثال: این خواننده در بین جوانان بسیار محبوب است. : This singer is very popular among young people. معروف ( Ma'roof ) مثال ...
برام مهم نیست!
بد موقع که مزاحم نشدم ( حصوری یا تماس تلفنی ) ؟ وقتی ناگهانی و سرزده به خونه کسی میری یا باهاش تماس میگیری.
انعطاف پذیری تحصیلی این مفهوم به معنای توانایی دانش آموزان در سازگاری با چالش ها و تغییرات در محیط های آموزشی است. این مفهوم شامل قابلیت انطباق با ش ...
در روانشناسی: نقظه تمایز، ویژگی خاص در حوزۀ استعداد و توانمندی به معنای "جایگاه" یا "نقش خاص" است و معمولاً به حوزه ای اشاره دارد که فرد در آن توان ...
از همان اولش هم نباید سراغ این کار میرفتم!
در علوم کامپیوتر: به فرآیندها یا رویدادهایی اشاره دارد که به طور همزمان اتفاق نمی افتند. به عنوان مثال، در برنامه نویسی، عملیات ناهمزمان به این معناس ...
شیوه، روش، رویه ( نحوۀ انجام یک کار ) به کار بستن/ اجرا کردن، پیاده سازی کردن ( به ویژه روشها و رویکردها ) تمرین، ممارست ( مثل تمرین ورزشی )
روز نوشت خودتاملی/ خودبازاندیشی دیجیتال ابزارهایی هستند که با استفاده از آنها افراد با ثبت رویدادها و تجارب مختلف خود به تامل و بازاندیشی دربارۀ عمل ...
تجارب یادگیری بگونه ای طراحی شده بودند که . . . .
وسیله نقلیه: سوار شدن، نشستن، در حالت خطاب به کسی: بپر بالا. سوار شو لی لی کنان رفتن ، جهش
راستی، اسم من محمده! ضمنا، تا یادم نرفته اینم بگم که. . . . . تصادفی، اتفتقی، ضمنی
دفتر دار، حسابدار، ثبت کننده
فریبکار، مکار، اغفال کننده
گول زدن، فریفتن، اغوا کردن، اغفال کردن، عامیانه و طنز گونه: گول مالیدن!
در روش تحقیق ارتباظ نزدیک و مستقیم داشتن با یکدیگر. مثال: پژوهشها نشان میدهد که بین سبک رهبری توانمند محور و سرمایه روانشناختی کارکنان رابظه تنگا ...
یک مقداری دربارۀ استعداد موسیقیایی او اغراق شده است/ اغراق میشود.
بزرگ نمایی کردن غلو لاف آمدن/ لاف زدن زیاد از حد بزرگ کردن چیزی اغراق، مبالغه
بدهکار، قرض بالا اوردن
از این بابت متاسفم بابت اشتباهم عذرخواهی میکنم
واژه شناسی توصیفـی آموزشی
عدم سوء پیشینه، نداشتن سابقه بد
ضعیف، سیت بی رمق، کم توان، بی بنیه آدم مظلوم، مظلومان
تمام دوران ، کل تاریخ ، همه زمانها برای مثال: کریم باقری یکی از محبوب ترین چهره های تمام تاریخ فوتبال پرسپولیس و تیم ملی است.
واقعا منظورمون اینه!
تو موفق شدی!
انرژی هسته ای
قبرستان، گورستان
یه کاری کردن
بشین سرجات بگیر بشین
حساب کردن، به ترتیب شمردن
در حالت جمع برو بچ! ( ادبیاتی و محاوره ای در حالت جمع رفقا ( کمی رسمی و کمی غیررسمی ) رفیق، پسر زمانی که شخص آشنا باشه مثل �هی پسر اون سیم چین ر ...
ازتون میخوام که رفتارتون خیلی خوب و مناسب باشه
سفر کوتاه علمی، اردوی دانش آموزی ( با هدف علمی ) گردش علمی
طرفداران و یا هواخواهان زیادی در سراسر جهان پیدا کرده است. اگر در زمینۀ بازاریابی باشه میتوانیم بگوییم که تقاظای زیادی در سراسر جهان برای آن وجود د ...
شگفت انگیز، غیر عادی، تعجب برانگیز از لحاظ کمیت زیاد، بیش از حد، یه عالمه ( توجه بفرمایید که بار معنایی منفی در این جمله می چربد ) .
با هم کنار آمدن
مدام دارم فکر میکنم . . . .
دامنه انتخاب کوچک یا محدود حق انتخاب کمتر داشتن
گفتن، بیان کردن مثال: همانطور که مجله وال استریت میگه، افراد چاق انتخاب شغلی محدودتری دارند ( منبع ۵۰۴ )
کار جو متقاضی کار
غذای نامناسب
در محیط ویندوز و ورد، فاصله، جای خالی فاصله گذاشتن، جا و مکان وسعت، کیهان
مورد تحقیر و توهین کسی قرار گرفتن
رفتار سرد، برخورد سرد، بی اعتنایی کردن. مثال: در جشن عروسی فرهاد با همه روبوسی کرد جز با خود داماد! رفتار سردش با داماد باعث شد حدس بزنم که کدورتی ...
بیچاره، بی نوا، بدبخت، در حقوق مسعر یا عاجز از پرداخت.
نادار، کسی که عاجز از پرداخت باشد ( این کلمه عربی است و یک اصطلاح حقوقی است )
خوب، منصفانه، عادلانه
حکم، رای، تصمیم نهایی، نظر نهایی، جواب نهایی، اخرین سخن