پیشنهاد‌های محمد فروهر (مترجم کتاب) (٤٦١)

بازدید
٢١٥
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حقوقی: صف شناسایی متهم توسط شاهد یا شاهدان ( چند متهم در صف قرار میگیرند و سپس شاهد/ شاهدان باید تشخیص دهند که متهم اصلی پرونده چه کسی بوده ) .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

بخش: مرکزی، مقر، مرکز نقش: کلیدی، مهم، اصلی عمده، اصلی، کانون توجه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

اجباری الزامی قهری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

در دسترس کسی بودن برای مهیا کردن آسودگی و حمایت کردن به خصوص در مواقع سختی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

improvements that were not only statistically significant, but also clinically relevant بهبودهایی که نه تنها به لحاظ آماری معنادار بودند، بلکه از نظ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

این کلمه در اصل توهین آمیزه و نوعی ناسزا به حساب میاد و ربطی به غرغر کردن نداره. زرزر کردن یعنی من حرف تو رو با نهایت بی احترامی قبول ندارم و از نظر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

انتخاب کردن معنی میده، شناسایی کردن هم معنی میده، بستگی به متن و مضمون کلام داره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

به موفقیت رسیدن در مسابقات ورزشی حذفی راه یافتن به مرحله بعد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

پویا، پر انرژی و سمج ( مصمم ) برای کسب موفقیت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دور شدن روی برگرداند فرار کردن ( مثل فرار سگ از گربه )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

ویژگی مشترک مخرج مشترک

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

موصوع، ایده یا فیلم: جذاب، سرگرم کننده فرد: جذاب، دلچسب غذا: خوشمزه، لذید، دلچسب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ازشمند گرانقدر با ارزش در دل جا داشتن ( عزیز بودن، ارزشمند بودن )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

فروکش کردن، آرام شدن، تسکین یافتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

بر خلاف عقل سلیم برخلاف پیش بینی برخلاف انتظار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

زمین گیر شدن فلج شدن از کار افتادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

1 - پیروزى ، پیروزمندى ، ظفر 2 - ( روم باستان ) مراسم خوشامد به سردار و قشون پیروزمند، رژه ى پیروزى 3 - جشن پیروزى 4 - ( مهجور ) جشن 5 - پیروز شد ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

رها کردن از قلاب رهایی از بند چیزی ( مثل افکار منفی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١١

Which of the contributing factors described in this section resonate the most with you? کدامیک از مواردی که این بخش توصیح داده شد دربارۀ شما صدق میک ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

با هم ( همزمان ) آمدن همزمان با هم رخ دادن مصادف شدن با یکدیگر دست به دست هم دادن ( اوضاعی را ایجاد کردن )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

سرو ته چیزی را در آوردن از چیزی کامل سردرآوردن فهمیدن چیزی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

ناامید شدن دلسرد شدن انگیزه خود را از دست دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

در رابطه با آینده اگر به کار بره یعنی احتمالات یا آنچه ممکن است یا میتواند رخ دهد. به ویژه در متون روانشناسی مثبت گرا به معنی آن چیزی است که در آینده ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٣

معنی رسمی: وقت زیادی صرف چیزی کردن ( که عمدتا ارزش هم ندارد ) معنی عامیانه: کلید کردن. گیر سه پیچ دادن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

گمنام ناشناخته مجهلول ناشناس

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

بینش، دید، فهم در روانشناسی: روان آگاهی یعنی آگاهی نسبت به حال روحی و روانی خود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

اختلال بدکارکردی ناهنجاری بیماری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

دربارۀ موصوعی فکر و تامل کردن بیشتر به این معناست که دربارۀ موصوعی درنگ کنید و بعد درباره اش تصمیم بگیرید.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

در این خصوص در این مورد در این باره در این ارتباط در این راستا با این حال

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

هر طوری که شده انجامش بده! به هر قیمتی که شده انجامش بده! به هر شکل ممکن که شده انجامش بده!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به یک عادت برای من تبدیل شد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

بهره بردن از چیزی، استفاده کردن، حداکثر بهره را از چیزی بردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

پی بردن، به مطلبی رسیدن، متوجه چیزی شدن، از چیزی سردرآوردن مثال: It took me ten years to work out what had happened. برای من ده سال طول کشید تا بفه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

واجد شرایط یا صلاحیت بودن شایستگی داشتن مثال: I had ticked all the boxes in the interview معنی: با توجه به مصاحبه واجد شرایط ( استخدام ) بودم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دیگران را خار و حقیر کردن، کوچک شمردن دیگران

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

let something roll off one's back نشنیده گرفتن، از این گوش گرفتن، از آن گوش در کردن توجه نکردن یا اعتنا نکردن به چیزی تحت تاثیر قرار نگرفتن ( مثل ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

با اعتماد به نفس ایستادن ( یعنی دست و پاها را کمی باز کردن ) ، فضایی را اشغال کردن،

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٢

پایبندی، وفاداری ایستادگی کردن دفاع کردن ( از حق ) برای چیزی ارزش زیاد قائل بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

بی نهایت به وجد آمدن مو به تن سیخ شدن بسیار احساساتی/ هیجانی شدن یک احساس شادی که باعث میشود احساس لرز کنی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

اختصاص دادن یا صرف کردن ( پول، زمان و . . . ) برای چیزی مثال: Once you’ve put in the hours of practice وقتی شما ساعتهای زیادی را برای تمرین صرف کر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

مهم نیست، فرقی نمیکنه، اهمیتی نداره، didn’t truly matter to her me واقعا برام مهم نیست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

در وضعیت ( غالباً بد ) مشابهی قرار داشتن. در وضعیت مشابه و بدی بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تمایل داشتن، مثل تمایل به تحقق اهداف البته بر حسب متن و محتوا، مزه، اشتیاق، شور و . . هم معنی میده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

از لاک خود بیرون آمدن حصار خود را شکستن کمتر خجالتی بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

second - guess yourself از خود انتقاد کردن خود را مورد سرزنش و عتاب قرار دادن خود را نکوهش کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

هرطوری که شده کاری رو انجام دادن محقق کردن کار یا عملی به هر شکل ممکن به هر حال، کاری رو انجام دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

نتیجه منطقی، منطق چیزی رو گفتن، به یک نتیجه ای رسیدن.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١١

اینطوری نیست، اینگونه نیست، به این شکل نیست، به این صورت نیست، واقعیت ندارد. قضیه اینطور نیست ( که مثلا شما فکر میکنی )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

املای درست این کلمه ماخوذ به حیا است.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

دربارۀ شخصیت ماخوذ به حیا معنی میده