derailment

/dɪˈreɪlmənt//dɪˈreɪlmənt/

معنی: از خط خارج شدن ترن
معانی دیگر: از خط خارج شدن ترن

جمله های نمونه

1. their stubbornness led to the derailment of the peace negotiations
سرسختی آنها منجر به بهم خوردن مذاکرات صلح شد.

2. Police investigating the train derailment have not ruled out sabotage.
[ترجمه گوگل]پلیس در حال بررسی خروج قطار از ریل، خرابکاری را رد نکرده است
[ترجمه ترگمان]پلیس که در حال تحقیق درباره خارج شدن قطار از قطار است، خرابکاری نکرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. There's been a derailment just outside Crewe, and many people are feared dead.
[ترجمه گوگل]خارج شدن از ریل در خارج از کرو اتفاق افتاده است و بیم آن می رود که بسیاری از مردم کشته شوند
[ترجمه ترگمان]از ریل خارج شدن، خارج از Crewe و بسیاری از مردم از مردن می ترسند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He went to assist at a passenger train derailment last year and got trapped in the wreckage.
[ترجمه گوگل]او سال گذشته برای کمک به خروج قطار مسافربری از ریل رفت و در لاشه هواپیما گیر افتاد
[ترجمه ترگمان]او برای کمک به خارج شدن قطار مسافربری در سال گذشته رفت و در زیر آوار گرفتار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The derailment safety evaluation test and evaluation standard for railway cars running on curve in Poland are described.
[ترجمه گوگل]تست ارزیابی ایمنی خروج از ریل و استاندارد ارزیابی برای واگن‌های راه‌آهن در حال حرکت در منحنی در لهستان شرح داده شده است
[ترجمه ترگمان]نتایج آزمایش ارزیابی ایمنی و ارزیابی استاندارد برای ماشین های راه آهن که بر روی منحنی در لهستان حرکت می کنند، شرح داده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The allowable lateral amplitudes based on the derailment factor of the freight vehicles are suggested.
[ترجمه گوگل]دامنه های جانبی مجاز بر اساس ضریب خروج از ریل وسایل نقلیه باری پیشنهاد می شود
[ترجمه ترگمان]دامنه های افقی مجاز براساس مسیر خروج وسایل نقلیه باری پیشنهاد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. An Analysis on the " Derailment " Phenomenon of Affair in'soseki. Natsume's " Trilogy the latter "
[ترجمه گوگل]تحلیلی بر پدیده "خارج شدن از ریل" رابطه در سوسکی "سه گانه دومی" ناتسومه
[ترجمه ترگمان]یک تحلیل در مورد پدیده \"derailment\" Affair در soseki سه گانه \"سه گانه\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Abstract: The derailment safety evaluation test and evaluation standard for railway cars running on curve in Poland are described.
[ترجمه گوگل]چکیده: تست ارزیابی ایمنی خروج از ریل و استاندارد ارزیابی برای واگن‌های راه‌آهن در حال حرکت در منحنی در لهستان شرح داده شده است
[ترجمه ترگمان]چکیده: برنامه تست ارزیابی ایمنی و ارزیابی استاندارد برای ماشین های راه آهن که در حال اجرا بر روی منحنی در لهستان هستند، شرح داده می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The derailment, according to Transport of London, was reportedly caused by an obstruction on the tracks.
[ترجمه گوگل]بر اساس گزارش حمل و نقل لندن، خروج از ریل بر اثر انسداد در مسیرها ایجاد شده است
[ترجمه ترگمان]براساس گزارش حمل و نقل لندن بنا بر گزارش ها، این خروج از ریل در اثر یک مانع در مسیر راه آهن ایجاد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The lives lost in Japan's train derailment accident have risen to 104 as of Thursday.
[ترجمه گوگل]جان باختگان حادثه خروج قطار از ریل ژاپن تا روز پنجشنبه به 104 نفر افزایش یافت
[ترجمه ترگمان]تلفات ناشی از حادثه خارج شدن قطار از قطار به ۱۰۴ مورد در روز پنج شنبه افزایش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This analysis is helpful to the research of derailment and abrasion machenism.
[ترجمه گوگل]این تجزیه و تحلیل برای تحقیق درمورد ماخنیسم از ریل و سایش مفید است
[ترجمه ترگمان]این تجزیه و تحلیل برای تحقیق از ریل سازی و machenism خراش کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The trains are all to pot today because of a derailment farther down the line.
[ترجمه گوگل]قطارها امروز به دلیل خروج از ریل دورتر از خط، آماده تردد هستند
[ترجمه ترگمان]امروز قطارها امروز به خاطر یک جاده از ریل خارج شدند و به سرعت از ریل خارج شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Alas, just when the iron horse appeared unstoppable, a minor derailment gave a short delay before normal service was restored.
[ترجمه گوگل]افسوس، درست زمانی که اسب آهنی غیرقابل توقف به نظر می رسید، یک خروج جزئی از ریل با تأخیر کوتاهی پیش از بازگرداندن خدمات عادی مواجه شد
[ترجمه ترگمان]افسوس، درست زمانی که اسب آهنین توقف کرد، از راه خارج از ریل خارج شد و قبل از آن که خدمات عادی دوباره برقرار شود، تاخیر کوتاهی ایجاد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Llangollen Railway staff at work re-railing the breakdown crane and repairing the Permanent Way following the derailment at Glyndyfrdwy.
[ترجمه گوگل]کارکنان راه‌آهن Llangollen در حال کار در حال ریل‌سازی مجدد جرثقیل خراب و تعمیر راه دائمی پس از خروج از ریل در Glyndyfrdwy
[ترجمه ترگمان]کارکنان راه آهن Llangollen در حال بازگشایی جرثقیل فروپاشی و تعمیر راه ثابت پس از خروج از ریل قطار در Glyndyfrdwy هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

از خط خارج شدن ترن (اسم)
derailment

تخصصی

[روانپزشکی] از خط خارج شدن

انگلیسی به انگلیسی

• act of running off the rails
a derailment is an accident in which a train comes off the track on which it is running.

پیشنهاد کاربران

Derailment of thought : حالت روانشناختی است که فرد از فکری به فکری دیگر جهش می کند. انحراف از تفکر
derailment ( حمل‏ونقل ریلی )
واژه مصوب: خروج از خط
تعریف: خروج وسایل خط‏نورد به دلایلی از قبیل خرابی و اشتباه در عملکرد و عبور از روی واگن‏پران
خروج از خط ( یک مورد از اختلال تفکر صوری است )
انحراف
از خط خارج شدن قطار

بپرس