تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گلاویز شدن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اسب کرند ( قهوه ای مایل به زرد )

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چوب بلال

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ماغ کشیدن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دلزده

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1. ضعیف، بزدل 2. غیرمردانه، زنانه به نقل از فرهنگ پویا

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

a place where dangerous waste is left usually illegally. The site has become a toxic ( waste ) dump.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Supergrass is a British slang term for an informant who turns King's evidence, often in return for protection and immunity from prosecution. In the ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دردناک عذاب دهنده رنج آور

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ارزش داوری ( به انگلیسی: Value Judgement یا Judgementalism ) قضاوتی است براساس اعتقادات و نظرات شخصی و نه واقعیات موجود. نظریه پردازان برجستهٔ علوم ا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ملیت ملیت گرایی استقلال ملی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

In many cases, "pretty good" is used to express that something is above average, satisfactory, or better than expected. For example, if someone ask ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فرار را بر قرار ترجیح دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بی شیله پیله

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به نقل از فرهنگ پویا: بیچارگی، بدبختی، فلاکت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

معیارهای اخلاقی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

ادبی: خرامیدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ادبی: موی مشکی براق

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

خیلی وقت ها

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کاربر suppressed، معنی جمله شما می شود: نام ایالت پنسیلوانیا از نام ویلیام پن گرفته شده است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

منسوب به درست است، نه منصوب!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

زنجموره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

با میخ محکم کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

کاربر میثم علیزاده لشکانی، ممنون از توضیح دقیق تون. در ضمن هلال ماه درسته نه حلال. اگر به حفظ زبان فارسی علاقه مندیم، نباید صورت نوشتاری کلمات را ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

محاله!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

ول چرخیدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

گوش به زنگ

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

عقل ( کسی ) پاره سنگ برداشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اعتصاب غذا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

ضبط درست هست، نه ظبط. اگر به حفظ زبان فارسی علاقه مند هستید، لطفا صورت نوشتاری کلمات را به هم نریزید. تا جایی که اطلاع دارم در هیچ زبانی اجازۀ چنین ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کاربر آیتوس شریوش، آنچه شما می فرمایید سی کردن است نه سیل کردن، سی کردن در گویش های دیگر هم وجود دارد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بو بردن از چیزی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تعریف دیکشنری لانگمن در معنی سوءاستفادۀ جنسی to treat someone in a cruel and violent way, often SEXUALLY sexually/physically abused She was sexually ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

be a far cry from خیلی فرق داشتن با یک دنیا فرق داشتن با Prices today are a far cry from those of ten years ago. قیمت های امروز با قیمت های ده سال پ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

بر اساس دیکشنری کمبریج to be completely different from something: This flat is a far cry from the house they had before. براساس دیکشنری کالینز a. a ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

درز کردن خبر هم معنی می دهد if information gets out, a lot of people then know it although it is meant to be secret We have to make absolutely cert ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

چطور به معنی escape نیست: طبق دیکشنری لانگمن اولین معنی to leave a room or building دومین معنی to escape from a place سومین معنی to help someone lea ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

. . . I just wanted to set the record straight فقط میخواستم ثابت کنم که . . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

agitation for/against public argument or action for social or political change مبارزه، فعالیت، تبلیغ

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

to leave quickly and suddenly. Etymology: based on the idea that you could quickly change the direction in which you are moving by literally turning ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در گذشته و معمولا با the، به معنی هلفدونی، پشت میله ها.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تندتند و ناشمرده حرف زدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Cambridge Dictionary: a type of flat shoe, like a ballet dancer's shoe, worn by women ( UK court shoe ) US: a type of plain shoe with a raised heel ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Cambridge Dictionary: a type of flat shoe, like a ballet dancer's shoe, worn by women ( UK court shoe ) US: a type of plain shoe with a raised heel ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Cambridge Dictionary: a type of flat shoe, like a ballet dancer's shoe, worn by women ( UK court shoe ) US: a type of plain shoe with a raised heel ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Oxford: to cry noisily, taking sudden, sharp breaths Longman: to cry noisily while breathing in short sudden bursts

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

کاربر بهنام، در هیچ زبانی به صورت نوشتاری کلمات دست نمی زنند، چون حافظه بصری ما کلمات را به صورتی که می بیند به خاطر می سپارد و با تغییر دادن صورت ن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

نبینم که، مبادا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

به حق چیزهای ندیده/نشنیده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

به یاد کسی نامگذاری کردن