تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

عزیمت/حرکت

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

خوش اقبالی خوش شانسی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

بی خوابی دادن محرومیت از خواب

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٤

محتاطانه عمل کردن، بی سر و صدا، بدون شلوغ کاری

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

کاری را به خیر و خوشی تمام کردن غائله را به خوبی و خوشی ختم کردن به نقل از فرهنگ پویا

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٧

پول مفت، بادآورده

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٥

بی چون و چرا

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٦

کاربر young man طبق دیکشنری لانگمن the authorities [plural] the people or organizations that are in charge of a particular country or area. پس مسئول ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٤

چرا نمیشه گفت مطب، وقتی دیکشنری لانگمن در تعریف این واژه آورده ( American English ) a place where a doctor or dentist examines or treats people

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

If you describe someone as lean, you mean that they are thin but look strong and healthy. ( Collins English Dictionary )

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٦

به عبارتی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٩

کاربر روزبه: albeit همه جا معنی البته نمی دهد و در دیکشنری های تک زبانه مترادف آن although است. در ضمن، ریشه این کلمه هرگز به فارسی و عربی برنمی گرد ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٤

grate on اعصاب کسی را خرد کردن ناراحت کردن صدای گوشخراش درآوردن رو مخ کسی رفتن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

اعصاب کسی را خرد کردن ناراحت کردن صدای گوشخراش درآوردن یا با صدای گوشخراش رو مخ کسی رفتن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٦

the world is your oyster همه راه ها به روی کسی باز بودن دنیا به کام کسی بودن دنیا را زیر نگین انگشتری داشتن ( به نقل از فرهنگ پویا )

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

در نقش فعل: دنبال کردن رد کسی را گرفتن مثل سایه تعقیب کردن دست از سر کسی برنداشتن ( به نقل از فرهنگ پویا )

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

عامیانه: هلفدونی - مستراح

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

the can زندان توالت صحرایی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

کناره گیری استعفا

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٥

در خفا

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

کوته بین کوته فکر کوته بینانه کوته نظرانه

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

UK: if and when

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

clothes= noun ( always plural and has no singular form ) clothe = verb

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

همه اش همین فقط همین همین و بس

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

کاربر سینا توسکی معانی که دوستان گفتند درسته، وقتی یک نفر باید کار های زیادی را در فرصت کم انجام بده و مجبوره سخت کار کنه، شب ها دیر بخوابه و صبح ها ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

مردد سرگشته نامطمئن دو به شک

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٨

کاربر تقی قیصری آتش روباز یعنی چه؟! open fire به معنی آتش گشودن، تیراندازی و شلیک است. از دوستانی که نخوانده لایک می کنند تعجب می کنم.

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آدم فرصت طلب نان به نرخ روز خور

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٥

محقق کردن عملی کردن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

به نقل از فرهنگ پویا: بدون روحیه همکاری، فاقد حس همکاری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

اقماری درسته نه اغماری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

نابرابر ناهموار ناصاف ناجور علوم مهندسی: متغیر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

the action or process of becoming less aloof, less hostile, or more genial. a thaw in international relations.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یوهانس برامس ( Johannes Brahms ) آهنگساز، پیانیست و رهبر ارکستر و یکی از برجسته ترین چهره های موسیقی دوران رمانتیک در سراسر اروپاست. شهرت و اهمیت این ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

اندیشه بنیادی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

جمله اثباتی به نقل از کتاب آموزش ترجمه، حسن هاشمی میناباد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Definitions from Oxford Languages: 1. An instance of deliberately dropping or tossing aside one's microphone at the end of a performance or speech o ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

به نقل از فرهنگ پویا: طبیعت، سرشت، وجود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

وقتی صفت باشد می تواند در معنی گسترده هم به کار رود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در زمان همه گیری کرونا برای پزشکان و پرستارانی به کار می رفت که از نزدیک با بیماران در ارتباط بودند و جان خود را به خطر می انداختند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پول کسی را از چنگش درآوردن diddle somebody out of something They`ll diddle you out of your last penny if you let them

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

به نقل از فرهنگ پویا: 1. تخصصی شدن، تخصصی شدگی 2. تخصص، زمینه تخصصی به نقل از کتاب آموزش ترجمه اثر حسن هاشمی میناباد: پسوند ization به - شدگی، - شدن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

نشریه محافظه کاری که طرفدار حکومت تزاری بوده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به خود شک کردن/داشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خلاف قانون

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

وسط دو نفر یا دو چیز قرار گرفته کنار کسی یا چیزی واقع شده

پیشنهاد
٠

Keep several or too many balls in the air To struggle to deal with more than one problem or job at the same time The company just won’t be able to k ...

پیشنهاد
٠

To have a number of different activities in progress; to deal with or oversee several different things at once. Rather than focusing on a single pro ...

پیشنهاد
١

have a number of different tasks to do at the same time and can't just focus on one

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Longman: ( American English ) a small gift that people give to children at a party. Merriam Webster: a small gift that is given to each guest at a ...