تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

بارک ا. . . - مرحبا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

بدمون هم نمیاد. e. g. A: Where? B: Want to earn some cash? A: Why not. I wouldn't say no. . . . کجا؟ کجا باید بریم؟ مگه نمیخواید پول گیرتون بیاد ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

چشم آقا - رو چِشَم آقا e. g. A: You called me boss? B: Take care of them too. A: Right boss. Come with me, old man. امری داشتید آقا؟ هوای این دو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

معنای آبادیس: شکم درد ( شدید و ناگهان ) - باد شکم ( که موجب درد می شود ) 🗣️کالیٖک UK و یا 🗣️کالِک US e. g. I don't know what to say. . . this c ...

پیشنهاد
٢

نمیدونم چجوری واستون بگم . . .

پیشنهاد
٢

1 ) Do you need me anymore? 2 ) Do you have no more orders?

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

دیگه فرمایشی ندارید؟

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

خدا عوض تون بده.

پیشنهاد
٦

I'm at your service.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

چشم، چاکرتونم هستیم آقا. در خدمتیم آقا. ▪️▪️▪️ A: Where were you? B: I was looking for you boss. A: How many? B: About twenty - five people. A: ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

زمان درماندگی و واماندگی و نداشتن راه چاره: نمیدونم چه خاکی تو سرم بریزم.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥١

SYNs: what's the problem? what do you want? زمانی که یه آدم محتاج کمک به شخص نزدیک میشه در جواب درخواستش بعضی وقتا بعضیا اینجور واکنش نشون میدن: ۱ ) ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

برید فردا بیاید

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

UK: diarrhoea US: diarrhea 🗣️ دایِ ریٖ آ ▪️▪️▪️ slang SYN: the runs اسهال A: What's the matter? B: The runs, it's killing me.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

slang SYN: the runs اسهال A: What's the matter? B: The runs, it's killing me.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

Crimson Gold a film by Jafar Panahi طلای سرخ یک فیلم ایرانی به کارگردانی و تهیه کنندگی جعفر پناهی و نویسندگی عباس کیارستمی است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

oral admission دخول آلت تناسلی مردان از راه دهان در سکس e. g. Travis Kelce sex confessions - Taylor Swift touch, bonking on third date, oral admissi ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥١

VERB ۱ ) ( استعاری ) غنیمت شمردن فرصت پریدن ( روی چیزی ) و قاپیدن - بُل گرفتن 💠 As cottage prices tumble, is now the time for buyers to produce? ۲ ) ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

اصطلاح رایج، با معادل های فارسی: ۱ ) برگشتن ورق - ازین رو به اون رو شدن و تغییر جهت یک وضعیت ۲ ) ورق را برگرداندن علیه کسی - اوضاع را به سود خود عوض ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥٣

یک معنی کمتر شناخته شده ش که بیشتر در سیاست کاربرد داره جنبش - نهضت e. g. The Palestinian cause is a necessity

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

۱ ) در مجموع - رویهم رفته هم میتونه ابتدای جمله بیاد هم انتهای جمله SYN: altogether - all in all - all together - as a body as a group - and as a w ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

NOUN - someone or something that you notice especially because they are an excellent example or the best example of something - a person or thing o ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

اختصاص دادن بودجه معمولاً از طرف دولت SYN: allocate funds 💠 People may think that a road network is one of the essential projects that any gover ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

این امر به این دلیل است که - برای اینست که - دلیل آن اینست که - به این دلیل است که ▪️▪️▪️ This is because هم میگن Ex: With the rising the number of ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

معنای دوستمون: این امر بدین دلیل است که - برای اینست که - دلیل آن اینست که ▪️▪️▪️ It is because هم میگن Ex: With the rising the number of population ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

داشتن یک زندگی راحت و آسوده 💠 With the rising the number of population, the number of vehicles is increasing. All of us want to lead a comfortable ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

Collocation: اختصاص دادن بودجه به چیزی معمولاً از طرف دولت 💠 The number of cars is increasing day by day, owing to more investment required for the ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

معنای دوستمون: به خاطر - به علت - به دلیل اگه ابتدای جمله ی نتیجه گیری مون بیاد معنای به همین دلیل - به خاطر همین - به موجب همین هم میده SYN: becaus ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

SYN: due to - owe to

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

SYN: because of - owe to

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

برای شروع کردن ( بحث در مورد چیزی مفصل ) ▪️▪️▪️ Definition: to begin ( something that will take a long time or happen for a long time ) 💠 In th ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

معنای دوستمون: درباره چیزی نظر داشتن - باور داشتن - عقیده داشتن SYN: believe ▪️▪️▪️ Meaning: to have an opinion ( about something ) - to believe ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

عیب - ایراد - بدی - نکته منفی - مضرت ( جمع: مضرات ) OPP: merit ▪️▪️▪️ 💠 Due to advancements in technology, kids have modified their way of spend ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

اعتبار مالی یک فرد - خانواده - کمپانی یا غیره از جمله مقدار اموال - املاک و دارایی های نقدی و غی نقدی ▪️▪️▪️ Definition: how strong a person's or c ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

اعتبار مالی یک فرد - خانواده - کمپانی یا غیره از جمله مقدار اموال - املاک و دارایی های نقدی و غی نقدی SYN: financial standing ▪️▪️▪️ Definition: h ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

وضعیت مالی یک فرد - خانواده - شرکت یا غیره اعم از موجودی حساب بانکی و املاک و دارایی های مختلف مالی ▪️▪️▪️ Definition: Financial Status means the c ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

املای قدیمی فعل traffic به معنی قاچاق کالا یا انسان Archaic spelling of traffic

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

هم اسمه و هم فعل ۱ ) ( وسائط نقلیه ) ترافیک - آمد و شد - ایاب و ذهاب ۲ ) خرید و فروش/تجارت غیرقانونی کالا و یا انسان ۳ ) ( اینترنت - کامپیوتر - IT - ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

✔️ نسبت دادن به - ناشی از چیزی/کسی دانستن نتیجه ای attribute something to someone/something Phrasal verb to say or think that something is caused by ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥٧

معنای دوستان: دارا بودن - برخوردار/بهره مند بودن - در اختیار داشتن SYN: have ▪️▪️▪️ لاف/بلوف زدن - قپی اومدن SYN: brag 💠 in my country, searching ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

توان مالی - بضاعت/قدرت مالی SYN: financial affordance 💠 in my country, searching for a good life partner depends on several factors such as ample ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥٤

۱ ) تجملاتی - پر زرق و برق SYN: lavish ۲ ) ولخرجانه - ولخرج SYN: thriftless - thrifty ۳ ) مازاد - غیرضروری - بیش از حد - مفرط SYN: excessive - profu ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

UK: instil US: instill ▪️▪️▪️ instilling money تزریق پول - اعطاء کردن پول 💠 Most people pay attention to others only if they are renowned for bei ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

SYN: instill

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

Verb فراتر رفتن از چیزی مثلاً مرز یا یه حد و حدود - برتری یافتن - پیشی گرفتن در یه زمینه - جلوتر زدن 💠 Most people pay attention to others only if ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

Verb توجه داشتن بیک نقطه یا یک مقصد یا هدف مشترک 🗣️کِن وِرْج 💠 In recent times, it is obviously noticeable that people are giving priority to the ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

noun the level of the lower edge of a garment such as a skirt, dress, or coat. 💠 modest dress means that hemlines must be below the knee ▪️▪️▪️ ا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥١

▪️ waver = نوسان - پس و پیش روی - دو دلی - تردید - مردد بودن - این دست و آن دست کردن - متغیر بودن - پس و پیش رفتن ▪️ waiver = چشم پوشی از حق قانونی خ ...

پیشنهاد
١٠

چیزی رو به تخیل سپردن - چیزی رو به تصور واگذار کردن - تصور کردن چیزی ▪️▪️▪️ 1 ) I won't tell you her reaction, I'll leave that to your imagination ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

جبران کردن یه کار عقب افتاده یا معنای دوستمون: به یک کار عقب افتاده رسیدن e. g. I used Saturday to catch up on my sleep