تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

این امر به این دلیل است که - برای اینست که - دلیل آن اینست که - به این دلیل است که ▪️▪️▪️ This is because هم میگن Ex: With the rising the number of ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

معنای دوستمون: این امر بدین دلیل است که - برای اینست که - دلیل آن اینست که ▪️▪️▪️ It is because هم میگن Ex: With the rising the number of population ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

داشتن یک زندگی راحت و آسوده 💠 With the rising the number of population, the number of vehicles is increasing. All of us want to lead a comfortable ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

Collocation: اختصاص دادن بودجه به چیزی معمولاً از طرف دولت 💠 The number of cars is increasing day by day, owing to more investment required for the ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

معنای دوستمون: به خاطر - به علت - به دلیل اگه ابتدای جمله ی نتیجه گیری مون بیاد معنای به همین دلیل - به خاطر همین - به موجب همین هم میده SYN: becaus ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

SYN: due to - owe to

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

SYN: because of - owe to

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

برای شروع کردن ( بحث در مورد چیزی مفصل ) ▪️▪️▪️ Definition: to begin ( something that will take a long time or happen for a long time ) 💠 In th ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

معنای دوستمون: درباره چیزی نظر داشتن - باور داشتن - عقیده داشتن SYN: believe ▪️▪️▪️ Meaning: to have an opinion ( about something ) - to believe ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

عیب - ایراد - بدی - نکته منفی - مضرت ( جمع: مضرات ) OPP: merit ▪️▪️▪️ 💠 Due to advancements in technology, kids have modified their way of spend ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

اعتبار مالی یک فرد - خانواده - کمپانی یا غیره از جمله مقدار اموال - املاک و دارایی های نقدی و غی نقدی ▪️▪️▪️ Definition: how strong a person's or c ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

اعتبار مالی یک فرد - خانواده - کمپانی یا غیره از جمله مقدار اموال - املاک و دارایی های نقدی و غی نقدی SYN: financial standing ▪️▪️▪️ Definition: h ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

وضعیت مالی یک فرد - خانواده - شرکت یا غیره اعم از موجودی حساب بانکی و املاک و دارایی های مختلف مالی ▪️▪️▪️ Definition: Financial Status means the c ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

املای قدیمی فعل traffic به معنی قاچاق کالا یا انسان Archaic spelling of traffic

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

هم اسمه و هم فعل ۱ ) ( وسائط نقلیه ) ترافیک - آمد و شد - ایاب و ذهاب ۲ ) خرید و فروش/تجارت غیرقانونی کالا و یا انسان ۳ ) ( اینترنت - کامپیوتر - IT - ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

✔️ نسبت دادن به - ناشی از چیزی/کسی دانستن نتیجه ای attribute something to someone/something Phrasal verb to say or think that something is caused by ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥٥

معنای دوستان: دارا بودن - برخوردار/بهره مند بودن - در اختیار داشتن SYN: have ▪️▪️▪️ لاف/بلوف زدن - قپی اومدن SYN: brag 💠 in my country, searching ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

توان مالی - بضاعت/قدرت مالی SYN: financial affordance 💠 in my country, searching for a good life partner depends on several factors such as ample ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥٢

۱ ) تجملاتی - پر زرق و برق SYN: lavish ۲ ) ولخرجانه - ولخرج SYN: thriftless - thrifty ۳ ) مازاد - غیرضروری - بیش از حد - مفرط SYN: excessive - profu ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

UK: instil US: instill ▪️▪️▪️ instilling money تزریق پول - اعطاء کردن پول 💠 Most people pay attention to others only if they are renowned for bei ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

SYN: instill

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

Verb فراتر رفتن از چیزی مثلاً مرز یا یه حد و حدود - برتری یافتن - پیشی گرفتن در یه زمینه - جلوتر زدن 💠 Most people pay attention to others only if ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

Verb توجه داشتن بیک نقطه یا یک مقصد یا هدف مشترک 🗣️کِن وِرْج 💠 In recent times, it is obviously noticeable that people are giving priority to the ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

noun the level of the lower edge of a garment such as a skirt, dress, or coat. 💠 modest dress means that hemlines must be below the knee ▪️▪️▪️ ا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥١

▪️ waver = نوسان - پس و پیش روی - دو دلی - تردید - مردد بودن - این دست و آن دست کردن - متغیر بودن - پس و پیش رفتن ▪️ waiver = چشم پوشی از حق قانونی خ ...

پیشنهاد
١٠

چیزی رو به تخیل سپردن - چیزی رو به تصور واگذار کردن - تصور کردن چیزی ▪️▪️▪️ 1 ) I won't tell you her reaction, I'll leave that to your imagination ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

جبران کردن یه کار عقب افتاده یا معنای دوستمون: به یک کار عقب افتاده رسیدن e. g. I used Saturday to catch up on my sleep

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

Ex: We counted up to fifty, then set off to look for our friends Oxford Dictionary@ 🔎🔎🔎 phrasal verb set off 👈to begin a journey We set off fo ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

Existence = وجود - هستی Noun ▪️▪️▪️ Existent = موجود - حاضر - حال حاضر Adj 💠 Several individuals believe bad health issues could be solved if the g ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

Responsible authorities مقامات مسئول

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥١

نوعی ترب کوهی - ترب ژاپنی 🗣️[وُ ساٰبٖی] Definition: a Japanese plant with a thick green root which tastes like strong horseradish and is used in c ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

pier = موج شکن، مول یا هر ساختار دیگر مورد استفاده برای حفاظت از لنگرگاه یا ساحل و نیز به عنوان گردشگاه یا به عنوان محل لنگر اندازی برای کشتی ها Noun ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

تقویت کردن - قوی کردن - پشتوانه بودن/شدن - حمایت کردن ▪️▪️▪️ Ex: Rouble soars vs dollar as market gauges impact of latest US sanctions . . . The R ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

بمب خبری - خبر ناگهانی ( معمولا بد ) e. g. The bombshell moments in Cameron Ortis's national security trial, so far . . . Former RCMP intelligence ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

Verb خشک کردن لباس ها بعد از شستشو با استفاده از خشک کن ماشین لباسشویی ▪️▪️▪️ Definition: 1 ) to dry ( clothes, fabrics, etc. ) by tumbling in a dr ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

خشک کردن لباس ها با آویزون کردنشون روی بند رخت با یا بدون گیره و در معرض هوای آزاد و ترجیحاً نور طبیعی، به جای استفاده از خشک کن ماشین لباسشویی و دلی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

#grow fond of# 1 ) getting a liking or affection for someone or something 2 ) Become enamored or friendly with 3 ) To feel affection, tenderness a ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥٢

بصورت چسبیده walk - in صفته و معناش با phrasal verbش خیلی تفاوت داره ▪️▪️▪️ walk - in customer مشتری بدون وقت رزرو - بدون قرار قبلی - سر زده e. g. P ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

پاهای خوش فرم Paris Hilton showcases her incredibly toned legs in a bright pink mini - dress

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥٣

Noun UK ✔️ تیر چوبی چهارتراش - تخته چهارتراش ییکی از کاربردهاش در کارهای ساختمانی و ساخت و ساز پروژه هستش. این تخته های منظم برش خورده چوبی، در فضای ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥٢

Noun گزارش روزانه عملیات/پارامترهای کاربردی موتور یا ماشین یا تجهیز وغیره ▪️▪️▪️ Verb ثبت کردن وقایع - گزارش روزانه عملیات/پارامترهای کاربردی موتور ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

= Material Safety Data Sheet

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

= oil mist system = oil mist lubrication system ▪️▪️▪️ Definition: An oil mist system is a centralized lubrication system that generates, conveys ...

پیشنهاد
٩

= oil mist lubrication = oil mist system ▪️▪️▪️ Definition: An oil mist system is a centralized lubrication system that generates, conveys and aut ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

= oil mist lubrication = oil mist lubrication system ▪️▪️▪️ Definition: An oil mist system is a centralized lubrication system that generates, con ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

Definition: 1 ) Oil mist is the aerosol defined as droplet particles mainly above 1 micrometer in size, which is often formed when oil emulsions is u ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

[پرزرویشن متریال و تجهیزات صنعتی] ماده محافظت کننده در برابر خوردگی و غیره ▪️▪️▪️ a substance used to preserve foodstuffs, wood, or other materials ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

یک نوع کد مالیاتی قید شونده روی تجهیزات و اجناس ▪️▪️▪️ Definition: 1 ) TAN stands for Tax Deduction and Collection Account Number. It is a 10 - dig ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

مسیرهای عبور سرما - لوله های سرمایشی در تجهیزات سرمایشی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

🗣️ [دِسیٖ کِنْت] ▪️▪️▪️ desiccant bags بسته های نم گیر - کیسه های رطوبت گیر