تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

vest a property in someone ملکی را به کسی واگذار کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

stab at someone چاقو کشیدن

پیشنهاد
٣

serve a notice on someone برای کسی اخطار فرستادن - ابلاغ کردن اخطاریه به کسی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

rebel against someone به کسی یاغی شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

proceed against someone علیه کسی دادخواهی کردن - از دست کسی عارض شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

notify someone به کسی اخطار کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

proceed against someone علیه کسی دادخواهی کردن - از دست کسی عارض شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

lodge a complaint against someone علیه کسی اقامه دعوی کردن

پیشنهاد
٣

lodge a complaint against someone علیه کسی اقامه دعوی کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

lay on the table از دستور خارج کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

lay hand upon [حقوق] وضع ید

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

lay down the condition شرط کردن چیزی - شرط گذاشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

lay an embargo on در بندر توقیف کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

go bail for someone کفالت کسی را کردن - کفیل کسی شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

inform against someone از دست کسی شکایت کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

expatriate someone ترک تابعیت کردن

پیشنهاد
٤

enter into partnership with someone با کسی شریک شدن - شراکت کردن

پیشنهاد
٢

discriminate against someone نسبت به کسی تبعیض کردن - تبعیض قائل شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

deposit with someone پیش کسی امانت گذاشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

credit a sum to someone مبلغی را به حساب بستانکار کسی گذاشتن

پیشنهاد
٤

bring an action against someone علیه کسی اقامه دعوی کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

بصورت رسمی کسی را به انجام جرمی متهم کردن ▪️▪️▪️ lay a charge To officially or publicly claim that another person has committed a crime or misdeed. ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

[استعاری] مطلبی را روشن ساختن برای کسی - حالی کردن موضوعی به شخصی ▪️▪️▪️ bring ( something ) home 1. Literally, to come home with something, such a ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

[استعاری] چیزی/مطلبی را روشن کردن برای شخصی - حالی کردن مطلبی به کسی ▪️▪️▪️ ⭐bring ( something ) home⭐ 1. Literally, to come home with something, s ...

پیشنهاد
٥

[حقوق] اتهامی را گردن کسی انداختن ▪️▪️▪️ bring something home ( to someone ) idiom to make someone understand something much more clearly than the ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

⭐bring something home ( to someone ) ⭐ idiom to make someone understand something much more clearly than they did before, especially something unplea ...

پیشنهاد
٤

bring a charge home to a person اتهامی را گردن کسی انداختن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

ادعا سر چیزی - سر چیزی ادعا داشتن ▪️▪️▪️ Claim on something ⭐ a right that somebody believes they have to something, especially property, land, etc ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

a claim on someone ادعا علیه کسی

پیشنهاد
٤

[حقوق] علیه کسی اعلام جرم کردن ▪️▪️▪️ Definition: 1 ) Giving a magistrate a concise statement ( an information ) , verbally or in writing, of an al ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

علیه کسی اعلام جرم کردن ( شفاهی یا بصورت کتبی ) ▪️▪️▪️ [LAW] Giving a magistrate a concise statement ( an information ) , verbally or in writing, ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

بصورت رسمی کسی را به انجام یک جرم/کار خلاف قانون متهم کردن - اتهام زدن و دادگاهی کردن کسی ▪️▪️▪️ ❇️PROVERB ❇️SAYING ❇️IDIOM

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

بصورت رسمی کسی را به انجام یک جرم/کار خلاف قانون متهم کردن - اتهام زدن ▪️▪️▪️ lay charges Idiom British to accuse someone officially of doing some ...

پیشنهاد
٥

[استعاری] هشدار دادن و به صدا آمدن/درآوردن زنگ های خطر راجع به وجود یک مشکل جدی، وجود یک خطر تهدیدکننده ( در هر زمینه ای؛ اقتصادی، اجتماعی، بهداشتی و ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

[استعاری] هشدار دادن و به صدا آمدن/درآوردن زنگ های خطر راجع به وجود یک مشکل جدی، وجود یک خطر تهدیدکننده ( در هر زمینه ای؛ اقتصادی، اجتماعی، بهداشتی و ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

[استعاری] هشدار دادن و به صدا آمدن/درآوردن زنگ های خطر راجع به وجود یک مشکل جدی، وجود یک خطر تهدیدکننده ( در هر زمینه ای؛ اقتصادی، اجتماعی، بهداشتی و ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

[استعاری] هشدار دادن و به صدا آمدن/درآوردن زنگ های خطر راجع به وجود یک مشکل جدی، وجود یک خطر تهدیدکننده ( در هر زمینه ای؛ اقتصادی، اجتماعی، بهداشتی و ...

پیشنهاد
٤

[استعاری] ایجاد نگرانی بخاطر حس کردن یا مشاهده نشانه های امکان به وقوع پیوستن اتفاقی ناخوشایند ▪️▪️▪️ to raise/ring/set off/sound alarm bells phrase ...

پیشنهاد
٣

[استعاری] ایجاد نگرانی بخاطر حس کردن یا مشاهده نشانه های امکان به وقوع پیوستن اتفاقی ناخوشایند ▪️▪️▪️ to raise/ring/set off/sound alarm bells phrase ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

[استعاری] ایجاد نگرانی بخاطر حس کردن یا مشاهده نشانه های امکان به وقوع پیوستن اتفاقی ناخوشایند ▪️▪️▪️ to raise/ring/set off/sound alarm bells phrase ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

[استعاری] ایجاد نگرانی بخاطر حس کردن یا مشاهده نشانه های امکان به وقوع پیوستن اتفاقی ناخوشایند ▪️▪️▪️ to raise/ring/set off/sound alarm bells phrase ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

[استعاری] ایجاد نگرانی بخاطر حس کردن یا مشاهده نشانه های امکان به وقوع پیوستن اتفاقی ناخوشایند ▪️▪️▪️ to raise/ring/set off/sound alarm bells phrase ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

[استعاری] ایجاد نگرانی بخاطر حس کردن یا مشاهده نشانه های امکان به وقوع پیوستن اتفاقی ناخوشایند ▪️▪️▪️ to raise/ring/set off/sound alarm bells phrase ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

[استعاری] ایجاد نگرانی بخاطر حس کردن یا مشاهده نشانه های امکان به وقوع پیوستن اتفاقی ناخوشایند ▪️▪️▪️ to raise/ring/set off/sound alarm bells phrase ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

[استعاری] ایجاد نگرانی بخاطر حس کردن یا مشاهده نشانه های امکان به وقوع پیوستن اتفاقی ناخوشایند ▪️▪️▪️ to raise/ring/set off/sound alarm bells phrase ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

[استعاری] به صدا درآمدن زنگ/زنگ های خطر ( در ذهن و فکر، پیرامون یک موضوع یا تهدید قریب الوقوع ) alarm bells go off/ring/sound phrase ( also an ala ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

[استعاری] به صدا درآمدن زنگ/زنگ های خطر ( در ذهن و فکر، پیرامون یک موضوع یا تهدید قریب الوقوع ) alarm bells go off/ring/sound phrase ( also an ala ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

[استعاری] به صدا درآمدن زنگ/زنگ های خطر ( در ذهن و فکر، پیرامون یک موضوع یا تهدید قریب الوقوع ) alarm bells go off/ring/sound phrase ( also an ala ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

[استعاری] به صدا درآمدن زنگ/زنگ های خطر ( در ذهن و فکر، پیرامون یک موضوع یا تهدید قریب الوقوع ) alarm bells go off/ring/sound phrase ( also an ala ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

[استعاری] به صدا درآمدن زنگ/زنگ های خطر ( در ذهن و فکر، پیرامون یک موضوع یا تهدید قریب الوقوع ) alarm bells go off/ring/sound phrase ( also an ala ...