تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

⭐فونداسیون تجهیزات مکانیکی و غیره⭐ برای نگهداری وزن و جذب نیروهای خارجی و داخلی وارد بر تجهیزات و انتقال این نیروها به زمین و همچنین برای نگهداری خود ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

⭐تجهیزات مکانیکی دوار⭐ به تجهیزاتی که قسمت هایی از اونا با سرعت های متفاوت در حال دوران یا حرکت رفت و برگشتی باشه تجهیزات دوار میگن. این تجهیزات علاو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٢

⭐تجهیزات مکانیکی دوار⭐ به تجهیزاتی که قسمت هایی از اونا با سرعت های متفاوت در حال دوران یا حرکت رفت و برگشتی باشه تجهیزات دوار میگن. این تجهیزات علاو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

نفت - گاز - پتروشیمی: ⭐تجهیزات ثابت مکانیکی⭐ به تجهیزاتی اطلاق میشه که هیچ گونه قطعه یا بخشی متحرک در داخل اونا موجود نباشه و در حالت کاری و بهره برد ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

نفت - گاز - پتروشیمی: ⭐نقشه پکیج ها⭐ معمولاً تو واحدهای صنعتی واسه تولید یه ماده معین یا انجام دادن یه فرآیند مشخص ( هوای فشرده، نیتروژن، بخار، آب شی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

نفت - گاز - پتروشیمی: ⭐نقشه جزئیات تجهیزات مکانیکی⭐ این نقشه توسط سازندگان طبق سفارش کارفرما تهیه میشه و در چندین مرحله توسط ناظران کارفرما چک و بازب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

نقشه کلیدی سایت ( نفت - گاز - پتروشیمی ) این نقشه یه دید از بالا سایت هست که فقط تجهیزات مکانیکی تو اون مشخصه و مختصات مرکزهای اصلی این تجهیزات بر ا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

نقشه کلیدی سایت ( نفت - گاز - پتروشیمی ) این نقشه یه دید از بالا سایت هست که فقط تجهیزات مکانیکی تو اون مشخصه و مختصات مرکزهای اصلی این تجهیزات بر ا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

معنای دوستمون: محدوده و ابتدای مسیرهای ورودی خوراک به یک یونیت/واحد فرآیندی در صنایع نفت و گاز و پتروشیمی در نقشه های Key Plan و Equipment Layout به ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

Scarlett Johansson highlights phenomenal figure in plunging black dress @Hello. com

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

✔️ نظر دادن - اظهار نظر کردن - گفتن SYN: say - comment e. g. RBC's Helima Craft weighs in on Iran's role in the oil market CNBC. com@

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

⭐quality over quantity⭐ Quality over quantity essentially means choosing things of high standard matters more than the amount or number of things th ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

⭐widow's mite⭐ a small monetary contribution from someone who is poor. 💠 this is indeed the widow's mite—it's a whole shilling I'm giving you ⭐⭐⭐ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

[noun] ( علم مکانیک ) پدیده زیانبار سرج که در کمپرسورها اتفاق میفته ▪️پدیده Surge در کمپرسورهای گریز از مرکز زمانی شروع میشه که جریان گاز خروجی از ک ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١١

give something over to somebody/something اختصاص دادن - تخصیص دادن 1 ) be given over to something - to be used for a particular purpose - If someth ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

give over تسلیم کردن/تحویل دادن یک فرد مجرم به پلیس و مقامات - deliver a wanted person to the authorities 💠 she gave him over to the police ⭐⭐⭐ تمو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

نشستن صندلی کنار راننده جلو خودرو حالا یا به عنوان محافظ و گارد تفنگ یا شات گان بدست ( کاربرد قدیمی اش ) یا بعنوان همراه و همسفر INFORMAL•NORTH AME ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

⭐tap drill⭐ 1 ) A tap drill is a tool used to cut a cylindrical opening in a piece of stock, usually metal, prior to tapping it, which is the proces ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٢

( مکانیک ) حدیده - بشکل حدیده در اوردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٢

[اتصالات رزوه ای] قلاویز _ قلاویز کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

رستوران قطار - غذاخوری قطار - کوپه/واگن رستوران در قطارها ( US dining car ) ( UK restaurant car ) - a railway carriage in which passengers are ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

بوفه قطار - واگن محل فروش مواد خوراکی در قطارها buffet car [mainly UK] a carriage on a train where food and drinks can be bought [بوفِی کٰا ( ر ) ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

رستوران قطار - واگن غذاخوری - کوپه/واگن رستوران در قطارها ( US dining car ) ( UK restaurant car ) - a railway carriage equipped as a restaurant ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

[noun/verb] دستگاه قلاویز کردن مهره و داخل لوله - قلاویزگیر - قلاویز کردن tap Vs die A tap is used to cut or form the female portion of the mating p ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

اشاره دوستان: ✔️ در صنعت به معنی انشعاب گرفتن از سیستم در حال کار بدون توقف سیستم ✔️ در صنعت مکانیک به معنی انشعاب گیری از لوله و غیره به روش قلاویز ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

go bust idiom [informal, business] 1 ) If a company goes bust, it is forced to close because it is financially unsuccessful 2 ) If a company goes b ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

سرمایه و پولی که سرمایه گذاران و افراد خرد در بازار سرمایه و سهام سرمایه گذاری میکنن و همراه با ضرر و زیان برای آنها می باشد بعلت تصمیمات هیجانی و عد ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

پول قلمبه و باد آورده ای که به طرز مسخره و احمقانه ای هم بر باد داده میشه Meaning: When you're so rich you can justify purchasing just about anythin ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٢

مجسمه ی سر و شانه ها و بخش بالایی سینه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

slinger ring= قطعه ای در سیستم روغنکاری هیدرواستاتیکی پمپ ها که شامل صفحه ای با قطر مشخص است و روی محور دستگاه روتاری نصب میشه و با اون می چرخه. این ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

[مکانیک] Bearing dowels = پین هایی که بین دو cap یاتاقان بوشی قرار می گیرد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

حرفه SYN: profession - career

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

provide insight into در اختیار گذاشتن/ساختن زمینه یا بستر برای کسب فهم و بصیرت و بینش عمیق ( راجع به موضوع یا چیزی ) مثال: Do you think dreams have ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

[verb] پیچ خوردن مفاصل بدن - رگ به رگ شدن - در رفتن مفاصل wrench or twist the ligaments of ( an ankle, wrist, or other joint ) violently so as to ca ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١١

jot something down to write something quickly on a piece of paper so that you remember it 💠 I jotted down some notes during his speech. 💠 Let me j ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١١

معنی اولیه primer meaningش میشه؛ کنار اومدن با موضوعی اغلب موضوعی ناراحت کننده و آزاردهنده و عدم مطابق میل و اشاره به یک تجربه بد داره 💠 It took him ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥١

پیش کشیدن بحثی - مطرح کردن موضوعی SYN: mention 💠 She's always bringing up her health problems. 💠 I hate to bring up business at lunch. 💠 she tr ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

Audience تماشاگر spectator تماشاگر, بیننده, ناظر viewer بیننده, تماشاگر, ناظر, تماشاچی bystander تماشاچی, ناظر, تماشاگر, بیننده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

= دور و ور = حوالی ⭐معادل انگلیسی ش میشه nearby یا about یا environs

پیشنهاد
٨

SYN: object مخالفت کردن با - مخالف بودن با چیزی - موافق نبودن با چیزی [verb] 1 ) say something to express one's opposition to or disagreement with ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

Meaning: 1 ) If people vote out a particular person or political party, they give that person or party so few votes in an official election that they ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

[Bad Weather] [Collocation] a tornado touches down/hits/strikes/destroys something/rips through something

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

دستمال - دستمال کاغذی 💠 She grabbed a tissue and loudly blew her nose خانمه/دختره یه برگ دستمال کاغذی برداشت و با صدای بلند دماغش فین کرد توش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

معنای آبادیس ✔️ ( دانه ی نیام دار و خوراکی مانند لوبیا ) بُنشن - حبوبات - بقول ( بقولات ) 💠 Scientists on panel defending ultra - processed foods ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

طرفداری کردن - دفاع کردن از 💠 Scientists on panel defending ultra - processed foods linked to food firms . . . Exclusive: three out of five at bri ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

1 ) noun NORTH AMERICAN a sign affixed to a vehicle displaying its registration details; a number plate. 2 ) UK ( US license plate ) ( UK also num ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

مهاجرت دسته جمعی - ترک موطن دسته جمعی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

Definition: 1 ) noun INFORMAL an instance of a person accidentally exposing an intimate part of their body as a result of an article of clothing slip ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

معنای آبادیس ✔️ نوعی گردنبند ( معمولا مشتمل بر محفظه ای دردار که عکس یا طره ی گیسو و غیره را به عنوان یادبود در آن قرار می دهند ) ✔️ نوعی گردنبند آو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

Meaning: 1 ) Capital punishment, also known as the death penalty and formerly called judicial homicide, is the state - sanctioned practice of killing ...