تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

✔️ حال و هوا، جو و فضای چیزی را تعیین کردن ✔️ بر حال و هوای چیزی تأثیر گذاشتن 👈🏿 One TV programme that I really enjoy watching is “Stranger Things ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

- به وجود آمدن ( ایجاد شدن ) - آغاز شدن/کردن . . . One TV programme that I really enjoy watching is “Stranger Things” It’s a sci - fi/horror show ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

. . . One TV programme that I really enjoy watching is “Stranger Things” It’s a sci - fi/horror show that is available on Netflix. I first heard abo ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

Verb نقشه کشیدن - دسیسه کردن - نقشه چیدن . . . I recently watched the movie “Parasite” for the first time and was absolutely blown away by it. It’s ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

. . . I recently watched the movie “Parasite” for the first time and was absolutely blown away by it. It’s a Korean film that won the Palme d’Or at ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

استادانه - ماهرانه . . . I recently watched the movie “Parasite” for the first time and was absolutely blown away by it. It’s a Korean film that wo ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

مطلبی در مغز/مخ کسی رفتن . . . I recently watched the movie “Parasite” for the first time and was absolutely blown away by it. It’s a Korean film t ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

parasite = انگل [پَرِسایت] یا [پِرِسایت] paradise = بهشت - جنت - فردوس [پَرِدایس] یا [پِرِدایس]

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

[Noun] Nuance = ریزه کاری ( ها ) SYN: slight/subtle difference ⭐⭐⭐ [Noun] Novice = ( شخص ) مبتدی - تازه کار SYN: beginner

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

( معمولا صیغه ی مجهول ) برانگیختن - کشاندن ( به خود ) جلب کردن - گیرا شدن - به خود کشیدن - شیفتن - دلباخته کردن e. g. One character from a film th ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

معنای دوستمون: در طول زمان ارزش خود را حفظ کردن e. g. The Alchemist by Paulo Coelho is a book that I have read many times. It is a story about a sh ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

عظمت - شکوه - بزرگی - ابهت SYN: splendor - magnificence e. g. One of the photos that I took that I am most proud of was taken during a trip to th ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

یافتن ایده ای - بدست آوردن ایده ای - رسیدن به ایده ای ( برای/درباره/در مورد چیزی ) e. g. One time when I searched for information was when I was ...

پیشنهاد
٥

یافتن ایده ای - بدست آوردن ایده ای - رسیدن به ایده ای ( برای/درباره/در مورد چیزی یا کاری ) مثال: One time when I searched for information was when ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

یافتن ایده ای رسیدن به ایده ای کسب کردن ایده ای e. g. One time when I searched for information was when I was planning a trip to Japan. I wanted to ...

پیشنهاد
٥

معنای دوستان: نهایت استفاده را از چیزی بردن - حداکثر استفاده را بردن از - از چیزی کمال استفاده را کردن e. g. One time when I searched for informat ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

معنای دوستان: نهایت استفاده را از چیزی بردن - حداکثر استفاده را بردن از - از چیزی کمال استفاده را کردن e. g. One time when I searched for informa ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

متوجه جزئیات - ( کار ) سخت - دشوار - ( شخص ) سختگیر SYN: censorious - choosy - picky - fastidious - fussy مثال: I find my smartwatch difficult to ...

پیشنهاد
٤

درک کردن ارزش چیزی/انجام کاری مثال: Do you think people spend too much money on technology? It depends on the individual and their priorities. Some ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

مرتفع - بلند - رفیع

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

سر به فلک کشیده - بسیار مرتفع - رفیع و خیلی بلند SYN; sky - high altitudinous tall high e. g. One outdoor activity I did in a new place was hikin ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

علاقه پیدا کردن به کاری - جذب کاری/فعالیتی شدن - مشارکت یافتن در فعالیت/کاری SYN: take an interest in - participate - be absorbed in e. g. How ca ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

معنای دوستان: بخوبی تجهیز شده - کاملاً مجهز SYN: fully furnished - luxurious - well - furnished مثال: One popular place for sports in my area is t ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

معین/مقرر/تنظیم کردن یک برنامه روتین روزانه مثال: What are the advantages of setting yourself a daily routine? :Health Benefits of Having a Routine ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

پا نهادن در کاری ( جدید ) شروع کردن چیزی جدید کمک به کسی در آشنا شدن با/پا نهادن در کاری SYN: - become familiar with something new - commence slo ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

خو گرفتن - عادت کردن - جاگیر شدن - جا افتادن SYN: get used to something - accustom yourself - become acquainted - become acclimatized - familiarize ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

در بلندمدت - در دراز مدت - در طولانی مدت SYN: in the course of time in the long term in the long period e. g. Every morning, I like to start my ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

شلوغ پلوغی - جنبش - هیاهو - همهمه SYN: commotion - activity - liveliness e. g. Every morning, I like to start my day with a cup of coffee and som ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

شلوغ پلوغی - جنبش - هیاهو - همهمه SYN: commotion - activity - liveliness e. g. Every morning, I like to start my day with a cup of coffee and som ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

[Noun] workout ( بصورت چسبیده ) تمرین بدنی - ورزش و نرمش مثل ایروبیک مثال: I would love to try paddleboarding, which is a water sport that involve ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

همراه با تفکر عمیق - انبساط خاطر آورنده - تأمل گرایانه SYN: reflective - contemplative e. g. I would love to try paddleboarding, which is a water ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

برون مرزی - خارج کشوری SYN: departing - migratory - outside - outgoing e. g. Oman’s tourism industry sees 47. 3% surge to hit $4. 93bn . . . The ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

معنای دوستمون: درون مرزی - داخل کشوری SYN: homeward - ingoing e. g. Oman’s tourism industry sees 47. 3% surge to hit $4. 93bn . . . Domestic tou ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

inspiration الهام - ( شخص/چیز ) الهام بخش - منبع الهام - ایده - فکر خوب - وحی هم معنی میده aspiration میل و آرزو ( ambition= )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

Noun پیش بینی ناپذیری مثال: I enjoy watching both national and international matches For me, the best part about watching football is the unpredict ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

بازی کردن - انجام دادن بازی - بازی ارائه دادن ( در مسابقات ورزشی ) مثال: I enjoy watching both national and international matches For me, the bes ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

گُل زدن ( در مسابقات ورزشی و توپ - دروازه دار ) . e. g I enjoy watching both national and international matches For me, the best part about watchin ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

معنای دوستان: مسحورکننده - جذاب - گیرا SYN: appealing - attractive - charming e. g. I absolutely love watching football matches. There’s just som ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

تلفظ [کَ ریٖ اُ کیٖ] When do you like to sing? I like to sing when I’m feeling happy or in a good mood, or when I’m listening to music that I reall ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

گروه کُر مدرسه گروه سرود مدرسه When you were younger, did you sing a lot? Yes, when I was younger I sang a lot, whether it was in school choir or w ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

SYN: ambition Would you like to be a singer? While I enjoy singing as a hobby, I don’t have any aspirations to be a professional singer. I am conte ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

▪️ فداکاری بردن ▪️ فداکاری خواستن و زمان و توجه اختصاص دادن ▪️ نیاز به فداکاری و وقت و توجه داشتن ( در مورد انجام یک کار یا کسب مهارت ای ) Is it d ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

▪️ تمرین بردن ▪️ تمرین خواستن ▪️ نیاز به تمرین داشتن ( در مورد انجام یک کار یا کسب مهارت ای ) Is it difficult to sing well? Singing well can be ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

fairly تقریبا - به جورایی - نسبتا - حدودا fairly often اغلب اوقات - بیشتر وقت ها Do you often sing? Yes, I enjoy singing and do it fairly often, ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

✔️ پازل حل کردن Why do some people not enjoy doing puzzles? Some people may not enjoy ⭐doing puzzles⭐ because they find them too challenging or fru ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

✔️ حسی از . . . ✔️ یک جور . . . Are puzzles good games for older people? Yes, puzzles can be great games for older people. They can help keep the ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١١

Adj بی حال - بی رمق - کسل - تنبل - سست - کرخت - لش SYN: slow - moving unproductive Do you ever skip breakfast? Answer: I try not to skip breakfast, ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

✔️ شیفته شدن - هاله و واله شدن ✔️ از خود بیخود شدن ( ناشی از تحت تاثیری و هیجان زدگی ) What were you doing the last time you went to bed late? The ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

( در اثر کم خوابی و غیره ) خمود، بی حال، بی نا تلفظ: [گِرُ گیٖ] SYN: dazed - fuddled How do you feel in the morning when you stay up late? Answer ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

✔️ توازن برقرار کردن ( بین دو یا چند موضوع - قضیه - . . . ) Do you wish you had more time off? When it comes to desiring more time off, it is sub ...