hospitable

/ˈhɑːˈspɪtəbl̩//hɒˈspɪtəbl̩/

معنی: مهمان نواز، مهمان نوازانه، غریب نواز
معانی دیگر: مهماندوست، بیگانه نواز، (پرگیر) مساعد، مطلوب، پذیرا، خوشایند

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: hospitably (adv.), hospitableness (n.)
(1) تعریف: friendly, warm, and generous, esp. in welcoming, feeding, and lodging guests.
متضاد: inhospitable

- They were a poor but hospitable people, always ready to share their food when hungry travelers passed through the village.
[ترجمه گوگل] آنها مردمی فقیر اما مهمان نواز بودند و همیشه آماده بودند تا هنگام عبور مسافران گرسنه از روستا، غذای خود را تقسیم کنند
[ترجمه ترگمان] آنان مردمی فقیر ولی مهمان نواز بودند، همیشه آماده بودند که هنگام عبور مسافران گرسنه از دهکده عبور کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: open and receptive (usu. fol. by to).

- The elders in the community were not hospitable to new ideas.
[ترجمه گوگل] بزرگان جامعه نسبت به ایده های جدید مهمان نواز نبودند
[ترجمه ترگمان] بزرگان جامعه پذیرای ایده های جدید نبودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: pleasant, healthful, or otherwise agreeable or advantageous.
متضاد: inhospitable

- After they retired, they decided to move to the more hospitable climate of Florida.
[ترجمه گوگل] پس از بازنشستگی، آنها تصمیم گرفتند به آب و هوای مهمان نوازتر فلوریدا نقل مکان کنند
[ترجمه ترگمان] پس از آن که آن ها بازنشسته شدند، تصمیم گرفتند تا به آب و هوای مهمان نواز ایالت فلوریدا نقل مکان کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a hospitable climate
آب و هوای خوشایند

2. a kind, hospitable nun who even nursed nonchristians
راهبه ی مهربان و مهمان نوازی که از اشخاص غیر مسیحی هم پرستاری می کرد

3. kashan's farmers are hospitable
روستائیان کاشان مهمان نوازند.

4. a soil that is particularly hospitable to flowers
خاکی که علی الخصوص پذیرای انواع گل ها است

5. on the whole, persians are hospitable
به طور کلی ایرانی ها مهمان نوازند.

6. freedom of expression provides an atmosphere more hospitable to growth
آزادی بیان محیطی را ایجاد می کند که برای رشد مساعدتر است.

7. The villagers were very hospitable to/towards anyone who passed through.
[ترجمه گوگل]روستاییان با هر کسی که از آنجا می گذشت بسیار مهمان نواز بودند
[ترجمه ترگمان]روستاییان خیلی مهمان نواز بودند و به هر کسی که از آن عبور می کرد، توجه می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Her neighbours spoke of her as kindly and hospitable.
[ترجمه گوگل]همسایه ها از او مهربان و مهمان نواز می گفتند
[ترجمه ترگمان]همسایگان با او به مهربانی و مهمان نوازی صحبت می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Her neighbors spoke of her as kindly and hospitable.
[ترجمه گوگل]همسایه ها از او مهربان و مهمان نواز می گفتند
[ترجمه ترگمان]همسایگان با او به مهربانی و مهمان نوازی گفتگو می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The locals are hospitable and welcoming.
[ترجمه گوگل]مردم محلی مهمان نواز و مهمان نواز هستند
[ترجمه ترگمان]افراد محلی مهمان نواز هستند و از آن ها استقبال می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The local people are very hospitable to strangers.
[ترجمه گوگل]مردم محلی نسبت به غریبه ها بسیار مهمان نواز هستند
[ترجمه ترگمان]مردم محلی نسبت به غریبه ها مهمان بسیار مهمان نوازی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The hospitable host had his spare room emptied very quickly for the honoured guest.
[ترجمه گوگل]میزبان مهمان نواز اتاق یدکی اش را خیلی سریع برای مهمان محترم خالی کرد
[ترجمه ترگمان]میزبان مهمان نوازی، اتاق اضافی خود را برای مهمان افتخاری خالی کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It's difficult to think of a less hospitable environment than the surface of the Moon.
[ترجمه گوگل]فکر کردن به محیطی کمتر مهمان نوازتر از سطح ماه دشوار است
[ترجمه ترگمان]به راحتی فکر کردن به یک محیط less کم تر از سطح ماه دشوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. And the people were so very friendly, so hospitable.
[ترجمه گوگل]و مردم بسیار دوستانه و مهمان نواز بودند
[ترجمه ترگمان]و مردم خیلی دوستانه رفتار می کردند، خیلی مهمان نواز بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The Horse Shoe Inn A comfortable and hospitable country inn.
[ترجمه گوگل]مسافرخانه کفش اسب یک مسافرخانه روستایی راحت و مهمان نواز
[ترجمه ترگمان]مسافرخانه کفش، یک مسافرخانه راحت و مهمان مهمان مهمان خانه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. A hospitable host, full of charm and not jumpy, in spite of the scare.
[ترجمه گوگل]میزبانی مهمان نواز، با وجود ترس، پر از جذابیت و پرش نیست
[ترجمه ترگمان]یک میزبان مهمان نوازی، پر از افسون و نه به خاطر ترس و وحشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Wee Jocky was apparently steaming after a particularly hospitable Hogmanay and played a blinder.
[ترجمه گوگل]وی جوکی ظاهراً به دنبال یک هوگمانای مهمان‌نواز بود و یک بلایدر بازی کرد
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که Jocky وی پس از یک Hogmanay مهمان particularly و played از آن بخار بلند می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مهمان نواز (صفت)
hospitable

مهمان نوازانه (صفت)
hospitable

غریب نواز (صفت)
hospitable

انگلیسی به انگلیسی

• warm and welcoming to guests and strangers
if you are hospitable, you are friendly and welcoming towards guests or strangers.

پیشنهاد کاربران

adj
مهمان نواز - مهمان دوست - مهمانپذیر
e. g.
One time, I was invited to a friend’s house for dinner and they served me a meal I had never tried before.
It was a traditional dish from their home country, and I can’t remember the name of it unfortunately. It was a stew made with a lot of different spices and herbs, and it had a very unique flavor that I had never tasted before. I wasn’t sure if I was going to like it at first, but I ended up really enjoying it!
...
[مشاهده متن کامل]

My friend’s family was very hospitable and it was great to learn more about their culture through their food.

مناسب و مساعد
سازگار
مساعد مطلوب
تست 113 کنکور زبان 99
مهمان نواز، مهمان پذیر
: It mostly means
"freindly manner"
But it can be in the meaning of
"comfortable or propare"
Giving a kind welcome to a guest
Friendly مهمان دوست مترادف
مهمان نواز
مردم دوست

بپرس