تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

provide insight into در اختیار گذاشتن/ساختن زمینه یا بستر برای کسب فهم و بصیرت و بینش عمیق ( راجع به موضوع یا چیزی ) مثال: Do you think dreams have ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

[verb] پیچ خوردن مفاصل بدن - رگ به رگ شدن - در رفتن مفاصل wrench or twist the ligaments of ( an ankle, wrist, or other joint ) violently so as to ca ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

jot something down to write something quickly on a piece of paper so that you remember it 💠 I jotted down some notes during his speech. 💠 Let me j ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

معنی primer meaning ش میشه؛ کنار اومدن با موضوعی اغلب موضوعی ناراحت کننده و آزاردهنده و عدم مطابق میل و اشاره به یک تجربه بد داره 💠 It took him year ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥١

پیش کشیدن بحثی - مطرح کردن موضوعی SYN: mention 💠 She's always bringing up her health problems. 💠 I hate to bring up business at lunch. 💠 she tr ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

Audience تماشاگر spectator تماشاگر, بیننده, ناظر viewer بیننده, تماشاگر, ناظر, تماشاچی bystander تماشاچی, ناظر, تماشاگر, بیننده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

= دور و ور = حوالی ⭐معادل انگلیسی ش میشه nearby یا about یا environs

پیشنهاد
٨

SYN: object مخالفت کردن با - مخالف بودن با چیزی - موافق نبودن با چیزی [verb] 1 ) say something to express one's opposition to or disagreement with ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

Meaning: 1 ) If people vote out a particular person or political party, they give that person or party so few votes in an official election that they ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

[Bad Weather] [Collocation] a tornado touches down/hits/strikes/destroys something/rips through something

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

دستمال - دستمال کاغذی 💠 She grabbed a tissue and loudly blew her nose خانمه/دختره یه برگ دستمال کاغذی برداشت و با صدای بلند دماغش فین کرد توش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

معنای آبادیس ✔️ ( دانه ی نیام دار و خوراکی مانند لوبیا ) بُنشن - حبوبات - بقول ( بقولات ) 💠 Scientists on panel defending ultra - processed foods ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

طرفداری کردن - دفاع کردن از 💠 Scientists on panel defending ultra - processed foods linked to food firms . . . Exclusive: three out of five at bri ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

1 ) noun NORTH AMERICAN a sign affixed to a vehicle displaying its registration details; a number plate. 2 ) UK ( US license plate ) ( UK also num ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

مهاجرت دسته جمعی - ترک موطن دسته جمعی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

Definition: 1 ) noun INFORMAL an instance of a person accidentally exposing an intimate part of their body as a result of an article of clothing slip ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

معنای آبادیس ✔️ نوعی گردنبند ( معمولا مشتمل بر محفظه ای دردار که عکس یا طره ی گیسو و غیره را به عنوان یادبود در آن قرار می دهند ) ✔️ نوعی گردنبند آو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

Meaning: 1 ) Capital punishment, also known as the death penalty and formerly called judicial homicide, is the state - sanctioned practice of killing ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

Meaning: 1 ) Gamesmanship is the use of dubious ( although not technically illegal ) methods to win or gain a serious advantage in a game or sport. I ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

1 ) Spiders and scorpions are members of one chelicerate group, the arachnids. Scorpions' chelicerae have three sections and are used in feeding. Spi ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

⁦✔️⁩ وکیل دادگستری - وکیل دعاوی "Marriage" Power of 💥attorney💥 doesn’t help in tackling predatory marriage

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

oak 🗣️ [اُک] ۱ ) درخت بلوط ۲ ) چوب مرغوب و محکم و بادوام این درخت این درخت بزرگ و تنومند در مناطق سردسیر و شمالی دنیا بیشتر یافت میشه جاهایی مث کا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

معنای دوستمون ۱ ) به وضوح - آشکارا ۲ ) به طور ناگهانی - به شدت - یکدفعه - به سرعت 💠 Sharply lower profit has led the company to begin an aggressive ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

معنای آبادیس ✔️ ( انگلیس - محبت یا شوخی آمیز ) فلان فلان شده 🗣️ [بِگِر] 💠 come give uncle a kiss, you beggar! بیا به عموجان یه بوس بده، فلان فلان ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

[adj] 1 ) expected to happen, arrive, etc. at a particular time 💠 What time is the next bus due? 💠 Their first baby is due in January. 💠 The spok ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

Definition: adj 1 ) lacking any obvious principle of organization. 2 ) not having an obvious order or plan 3 ) lacking order or purpose; not planned ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

آستر یا پوشش داخلی ( لباس، معده و غیره ) 🗣️ [لاٰینیٖن ( گ ) ] e. g. So THAT'S Why Your Stomach Hurts More As You Get Older . . . How The Aging ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

✔️ کنسرت ارائه دادن - کنسرت گذاشتن Definition: 1 ) The phrase 'give a concert' is usable in written English. You can use this phrase when referring ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

sleek نرم و براق معمولاً برای مو و لباس silk پارچه/لباس ابریشمی - نخ ابریشم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

silk ( پارچه، لباس، فرش و غیره ) ابریشمی نخ ابریشم sleek نرم و براق معمولاً برای مو و لباس

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

کوبیده نشده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

adj petty ۱ ) کم اهمیت - کم ارزش - دارای اهمیت یا ارزش ناچیز ۲ ) بی ملاحظه - سر به هوا مثال: petty thief دله دزد - آفتابه دزد - دزد سر به هوا ⭐⭐⭐ n ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

Verb ✔️ سیفون کشیدن - ( با فشار آب ) پاک کردن یا شدن ✔️ با فشار مایعی را جاری کردن - به سرعت جاری و پخش شدن - با فشار روان شدن یا کردن یک مایع Noun ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥٣

adj بکر - دست نخورده تلفظ: [پریٖس تیٖن] یا [پرِس تیٖن] ⭐ pristine nature طبیعت بکر و دست نخورده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

[Noun] a gentle or loving touch تلفظ: [کِرِس] ⭐ evening caress روحبخشی و دلنوازی عصر/غروب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٣

SYN: calmness - peacefulness ⭐ pure tranquility آرامش محض

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

Meaning: beyond the limits of ordinary experience, thought, or belief; supernatural, visionary, or mystical ⭐ transcendental moment لحظه ماورایی - ف ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

تصویب کردن مثلاً یه قانون تو مجلس یک کشور

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

Granola: Granola is a food consisting of rolled oats, nuts, seeds, honey or other sweeteners such as brown sugar, and sometimes puffed rice, that is ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

do business = بیزنس کردن - کاسبی کردن - معامله کردن set up a business = راه انداختن کسب و کار run a business = بیزنس اداره کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

do business = بیزنس کردن - کاسبی کردن - معامله کردن set up a business = راه انداختن کسب و کار run a business = بیزنس اداره کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

اداره کردن کسب و کار 1 ) She runs the business out of her home اون خانم بیزنس ش از خونه ش اداره می کنه 2 ) He's been running his own company since h ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥٦

✔️ معمولاً tend to prefer معمولاً ترجیح دادن . . . مثال: Do you prefer shopping at small stores or big stores? It depends on what I’m shopping for ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

mom - and - pop shop ( دکان و غیره که توسط اعضای یک خانواده چرخانده می شود ) دکان پدر و مادری - مغازه خانوادگی Definition: 1 ) NORTH AMERICAN denot ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

( دکان و غیره که توسط اعضای یک خانواده چرخانده می شود ) دکان پدر و مادری - مغازه خانوادگی - کسب وکار فامیلی Definition: 1 ) NORTH AMERICAN denoting ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

=independent shop Definition: 1 ) a small shop dealing in fashionable clothing or accessories 2 ) a small shop within a large department store مثال ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

=big box store فروشگاه های بزرگ که معمولاً زنجیره ای و شعب مختلف در اقصی نقاط دارن Definition: A big - box store is a physically large retail establ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

فروشگاه های بزرگ که معمولاً زنجیره ای و شعب مختلف در اقصی نقاط دارن Definition: A big - box store is a physically large retail establishment, usuall ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

adj مهمان نواز - مهمان دوست - مهمانپذیر e. g. One time, I was invited to a friend’s house for dinner and they served me a meal I had never tried be ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

به تاخیر انداختن - ( تا مدتی ) جلوگیری کردن SYN: delay - hold up مثال: What’s your opinion about snacks between meals? I think snacks can be a grea ...