hurry up

/ˈhɜri ʌp//ˈhʌri ʌp/

معنی: عجله کردن
معانی دیگر: برشتاب (کسی) افزودن، تند کردن (کار کسی را)، شتابان کردن، شتاب کنید، زود باشید

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: to go faster.

- Hurry up or you'll be late.
[ترجمه محمد] عجله کنین یا دیر نکنید
|
[ترجمه نزهت م] عجله کنید وگرنه دیر می رسید
|
[ترجمه آرین] عجله کن وگرنه دیر می رسی.
|
[ترجمه رضا] عجله کن یا دیر میشه
|
[ترجمه میثم نبی پور] عجله کن وگرنه دیرت میشه.
|
[ترجمه ...] عجله کن
|
[ترجمه hadis] زود باشید تا دیر نشده
|
[ترجمه محمد محبی] زودتر انجام دادن، گاهی معنی تندتر انجام دادن هم میشه
|
[ترجمه گوگل] عجله کن وگرنه دیر میرسی
[ترجمه ترگمان] عجله کن وگرنه دیر می کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Hurry up, or you won't keep up with them.
[ترجمه گوگل]عجله کنید، وگرنه با آنها همراه نمی شوید
[ترجمه ترگمان]عجله کن، وگرنه با آن ها نخواهی ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Hurry up, you're late for your call. You've been knocked on!
[ترجمه گوگل]عجله کنید، شما برای تماس خود دیر آمدید شما ضربه خورده اید!
[ترجمه ترگمان]عجله کن، دیر کردی که زنگ زدی کتک خوردی!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Hurry up! We're waiting to go.
[ترجمه گوگل]عجله کن! منتظریم بریم
[ترجمه ترگمان]! عجله کن منتظریم که بریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Hurry up! Or we'll be late getting to the station.
[ترجمه گوگل]عجله کن! یا دیر به ایستگاه می رسیم
[ترجمه ترگمان]! عجله کن وگرنه دیر می رسیم به ایستگاه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We must hurry up,or we'll be late.
[ترجمه گوگل]باید عجله کنیم وگرنه دیر میرسیم
[ترجمه ترگمان]باید عجله کنیم وگرنه دیر می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. You must hurry up, or you'll be late today.
[ترجمه گوگل]باید عجله کنی وگرنه امروز دیر میرسی
[ترجمه ترگمان]باید عجله کنی، وگرنه امروز دیر می رسی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Hurry up or we'll miss the train.
[ترجمه تمنا] عجله کن وگرنه به قطار نمیرسیم
|
[ترجمه گوگل]عجله کنید وگرنه قطار را از دست می دهیم
[ترجمه ترگمان]عجله کن وگرنه قطار را از دست میدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Franklin told Howe to hurry up and take his bath; otherwise, they'd miss their train.
[ترجمه گوگل]فرانکلین به هاو گفت که عجله کند و حمام کند در غیر این صورت، آنها قطار خود را از دست می دهند
[ترجمه ترگمان]فرانکلین به او گفت عجله کند و حمام بگیرد، وگرنه قطار را از دست داده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Stop dawdling and hurry up: we're late.
[ترجمه گوگل]دست از دستپاچگی بردارید و عجله کنید: دیر رسیدیم
[ترجمه ترگمان]وقت تلف کردنه و عجله کن: دیر کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Hurry up — it's almost time for school.
[ترجمه گوگل]عجله کنید - تقریباً زمان مدرسه است
[ترجمه ترگمان]عجله کن - تقریبا وقت مدرسه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Hurry up, you've been knocked on.
[ترجمه گوگل]عجله کنید، شما ضربه خورده اید
[ترجمه ترگمان]زود باش، تو بی هوش شدی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Hurry up and go to sleep.
[ترجمه گوگل]عجله کن برو بخواب
[ترجمه ترگمان]عجله کن و بخواب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Oh you're so slow; come on, hurry up!
[ترجمه گوگل]اوه تو خیلی کندی بیا، عجله کن
[ترجمه ترگمان]اوه، تو خیلی کندی، زود باش، زود باش!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Hurry up or we'll be late.
[ترجمه گوگل]عجله کن وگرنه دیر میرسیم
[ترجمه ترگمان]عجله کن وگرنه دیر می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Hurry up, they are gaining on us!
[ترجمه گوگل]عجله کنید، آنها بر ما سود می برند!
[ترجمه ترگمان]عجله کنید، دارند به ما می رسند!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عجله کردن (فعل)
hotfoot, hie, hurry, hasten, haste, hurry up

انگلیسی به انگلیسی

• go faster, make haste
make it quick!, do it fast!, speed up!

پیشنهاد کاربران

SYN: get moving
محاوره ش میشه
دست جنبوندن - تکون خوردن - راه افتادن - جنبیدن
💠 You need help?
Sure, you serve. I'll take the money.
Hey you, Prince. I'm talking to you.
You call that rice?
...
[مشاهده متن کامل]

What's wrong with it?
Everything! Sure it's rice?
Get out of here!
Give me that, hurry up serving them. . .
Hurry along, all you miserable, hungry men!
Fill up for only 2 dollars!
کمک نمیخوای؟
چرا، تو واسشون بکش. منم پولشون ازشون میگیرم.
بیا ببین چی چی اوردم.
بُدویین که مفته، دو دلار. . .
. . . آقا پسر، شازده. اوهوی با شمام.
اینم پلوئه به خورد مردم میدی؟
این پلو بدِ؟
بله که بدِ. هر چی دست خورده میدید به خورد مردم.
برو بابا.
برو پی کار ت ببینم!
بده من اونو بده من، یالا به اینا بِرِس ببینم زود باش. . .
یالا آقایون، بُدویین، بدو بینم. بدو سیر شو، گشنه ها. . . گشنه ها!
دو دلار گشنه ها
بخورید سیر شید گشنه هااا!
آی گشنه هااا!

chop chop
haul ass
عجله کن . سریع باش
بجنب . زود باش
Used to tell someone to do something more quickly
SYN: chop - chop
شکیلا
عجله کن
Shake a leg
عجله کن/ زود باش/بجنب/دست بجنبون
عجله کن وگر نه دیر میرسی.
کاری را سریع تر انجام دادن
سریع تر کردن
جون بِکن. دِیاالله. دل دل نکن. تکون بخور.
عجله کن ، زود باش
سریع باش
بدو
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)

بپرس