crimson

/ˈkrɪmzn̩//ˈkrɪmzn̩/

معنی: قرمز سیر، لاکی، برنگ خون، قرمز کردن
معانی دیگر: قرمز کردن یا شدن، ارغوانی شدن یا کردن، (از ریشه ی فارسی)، زرشکی، رنگ یا رنگیزه ی قرمز، خونین

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a dark reddish purple color.
مشابه: sanguine

جمله های نمونه

1. a crimson dress
پیراهن قرمز

2. her face turned crimson
صورتش سرخ شد.

3. become (or turn) crimson
قرمز شدن،(از خجالت) سرخ شدن

4. as night drew near the crimson sun drooped slowly in the west
با نزدیک شدن شب خورشید سرخ گون به آرامی در باختر غروب کرد.

5. The leaves turn crimson in autumn.
[ترجمه گوگل]برگ ها در پاییز زرشکی می شوند
[ترجمه ترگمان]برگ ها در پاییز به رنگ قرمز سیر می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He flushed crimson and began to shout angrily at Frank.
[ترجمه یوسف میرشی پور] چهره اش مثل زغال گداخته شده، وخشمش را بر سر فرانک آوار کرد.
|
[ترجمه گوگل]سرمه ای سرخ شد و با عصبانیت بر سر فرانک فریاد زد
[ترجمه ترگمان]سرخ شد و با عصبانیت به فرانک سر داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Crimson is her favourite color.
[ترجمه گوگل]زرشکی رنگ مورد علاقه اوست
[ترجمه ترگمان]سرخ رنگ مورد علاقه او است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Crimson draperies were looped along the walls.
[ترجمه گوگل]پارچه های زرشکی در امتداد دیوارها حلقه زده بودند
[ترجمه ترگمان]پرده های سرخ در طول دیوارها حلقه شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They painted the kitchen in bold colours - crimson, purple and blue.
[ترجمه گوگل]آنها آشپزخانه را با رنگ های پررنگ - زرشکی، بنفش و آبی رنگ کردند
[ترجمه ترگمان]آشپزخانه را بارنگ های تند، ارغوانی، ارغوانی و آبی نقاشی کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The evening sky was suffused with crimson.
[ترجمه گوگل]آسمان غروب پر از رنگ زرشکی بود
[ترجمه ترگمان]آسمان عصر پر از سرخی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Maple leaves turn crimson in autumn.
[ترجمه گوگل]برگ های افرا در پاییز زرشکی می شوند
[ترجمه ترگمان]می پل می پل در پاییز به رنگ قرمز تبدیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The boy blushed crimson.
[ترجمه گوگل]پسر زرشکی سرخ شد
[ترجمه ترگمان]پسر سرخ شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She was crimson with rage.
[ترجمه گوگل]او از عصبانیت زرشکی بود
[ترجمه ترگمان]از شدت خشم قرمز شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I use ultramarine, yellow ochre and crimson.
[ترجمه گوگل]من از اولترامارین، اخرای زرد و زرشکی استفاده می کنم
[ترجمه ترگمان]من از آبی سیر و زرد سرخ و سرخ آبی استفاده می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. With macabre gracefulness, she is strangled with a crimson scarf.
[ترجمه گوگل]با ظرافت خفن، او را با روسری سرمه ای خفه می کنند
[ترجمه ترگمان]با یه شال گردن قرمز، اون داره با یه روسری قرمز خفه میشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قرمز سیر (اسم)
crimson

لاکی (صفت)
crimson

برنگ خون (صفت)
bloody, blood-red, crimson, sanguine, red

قرمز کردن (فعل)
flush, crimson, redden, ruddle

تخصصی

[نساجی] رنگ قرمز سیر - رنگ لاکی - ارغوانی

انگلیسی به انگلیسی

• name of the athletic teams at harvard university (usa)
purplish-red color
make crimson, become crimson, redden
purplish-red
something that is crimson in colour is dark purplish-red.

پیشنهاد کاربران

۱. {رنگ} زرشکی. ارغوانی ۲. {مجازی} سرخ ۳. سرخ شدن ۴. به رنگ سرخ در آوردن. سرخ کردن
مثال:
her face turned crimson
صوتش سرخ شد
a crimson dress
یک پیراهن زرشکی
Crimson love = عشق آتشین، عشق واقعی
به رنگ ارغوان
Crimson Gold
a film by Jafar Panahi
طلای سرخ یک فیلم ایرانی به کارگردانی و تهیه کنندگی جعفر پناهی و نویسندگی عباس کیارستمی است.
گل انداختن گونه یا لپ
رنگ زرشکی
جیگری
در اصل اسم یک رودخانه است در امریکا. ولی به معنی سرخ .
زرشکی

بپرس