تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

گول زنک

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تأکید مؤکد

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٦

A slip is a woman's undergarment worn beneath a dress or skirt زیر پیراهنی، زیردامنی. لباسی که زیر پیراهن اصلی یا زیر دامن می پوشن. Full slip زیر پ ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

PHRASAL VERB If you take someone up on their offer or invitation, you accept it. Since she'd offered to babysit, I took her up on it. take up on a ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

If you are scandalized by someone's behaviour, you disapprove of it and are shocked by it because you think it is against moral laws: The whole comm ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یعنی لحظه ای بی نظیر و درخشان در زندگی فرد. وقتی اتفاق فوق العاده ای می افته و یه لحظه حس می کنی روی ابرهایی. یا نقطه ای مهم در زندگی یه فرد که اتفا ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

Up a storm به معنی انجام دادن کاری با هیجان و شدت زیاده. Talk up a storm Bake up a storm Run up a storm . . . Vigorously, enthusiastically, or to ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کسی که با بی توجهی به حرف هایتان گوش می دهد و جواب های دم دستی می دهد. مثل وقتی که یکی پشت کامپیوتره و ما داریم تلفنی باهاش حرف میزنیم و اون حواسش نی ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

Tight Voice Shows that you are nervous or annoyed لحن مکدر و مضطرب

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

یه کاری رو سریع و بدون جزئیات انجام بدی، مثل کشیدن الگوی لباس یا نوشتن یه لیست و کلا کارهایی که با کشیدن سروکار داره. طرح زدن - طرح اولیه رو پیاده کر ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به حالتی گفته می شه که یه هنرمند به سد ذهنی یا سد هنری برمی خوره و هیچ ایده ای به ذهنش نمی رسه و این حالت یه مدت ادامه پیدا می کنه. Artist’s block ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سال نوی ژاپنی

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٤

Angled bob موهای کوتاهی که پشتش از جلو و بغلاش کوتاه تره.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Expresses negative feeling. The quality of the emotion expressed is more negative than that of blah and has a slight feeling of disgust, verging on n ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

If you say that someone cannot do something to save their life, you are emphasizing that they do it very badly. [informal, emphasis] Winston could n ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

صفته که بیشتر برای آدم های ریزنقش استفاده می شه کوچولو موچولو و ریزه میزه little, small limited or below average in number or quantity or magnitude ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

یقه ای گرد که شبیه لباس پیترپن لبه دارد. البته یقه ی پیترپن گرد نبود :/

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بلای جون

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

Skater Dress پیراهن ساده و کوتاهی که کمر آن تنگ است و به دامنی راحت و رها ختم می شود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

to be taught by someone: As a young painter, he studied under Picasso. شاگرد کسی بودن زیرنظر استاد خاصی آموزش دیدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

the part of a ship, plane, car, etc. where goods can be carried: Access to the van's cargo bay is by means of a sliding door. قسمت بار کشتی، هواپیم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Idiom: float an idea to propose an idea just to see if people are interested To suggest something in order to gauge interest in it or others' percep ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

to show sudden anger: She bridled at the suggestion that she had been dishonest. to show annoyance or anger: Homeowners bridled at the new regulati ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

annoyingly slow خیلی کند، شُل، لفت لفتو without speed or energy; slow بی انرژی و کند و خسته و وارفته

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

A bonus is also any result that is an unexpected benefit: After the heart transplant, every day is a bonus for me. هر چیزی که منجر به نفعی دور از ا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

If an engine, machine, or piece of equipment cuts out, it suddenly stops working: One of the plane's engines cut out, so they had to land with only o ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

to say something that interrupts someone who is speaking ‘Why don’t you ask them?’ he suddenly put in. پریدن وسط حرف کسی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

بخش شیپوری یا ناقوسیِ سرِ ساز کلارینت.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

an occasion when you seem to suggest something without saying it directly: From what she said, the implication was that they were splitting up. She ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

مدل موی تاج خروسی یا کاکل خروسی که در بین قبیله ای از سرخپوست ها مرسوم بوده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

to confuse someone: That question really threw me at first. to confuse or shock someone or cause difficulty for them: I wasn't expecting a visitor. ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

حرف زدن با حالت دست کم گرفتن جوری حرف بزنی که انگار طرف از شما کم تر می فهمه یا باید آسون حرف بزنین تا بفهمه ( الزاما معنی بدی نداره ) مثلا با بچه ها ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

عکس ها اولی Sea Otter سمور آبی دومی Beaver سگ آبی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٢

عکس ها اولی beaver سگ آبی دومی Sea otter سمور دریایی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

همون طور که دوستان گفتن حرکت چرخ وفلک در ژیمناستیک عکس ها: اولی Cartwheel حرکت چرخ وفلک دومی Round off سومی Back hand Spring چهارمی Front Somersault

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

اسم حرکتی در ژیمناستیک که فارسیش رو نمی دونمم عکس ها: بالایی Cartwheel حرکت چرخ وفلک پایینی Round off

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

"I'll fix it nice and tight. " Tight is used as an adjective here. So "I'll fix it nice and tight" means "I will fix it properly". Now, while doing ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

existing or occurring between human beings interhuman relations بین انسانی/بین فردی مثل روابط بین انسانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

to understand or do something that is communicated indirectly: I’ve tried to get him to leave, but he can’t take a hint. متوجه اشاره و منظور کسی شد ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

to sing or talk in a sweet, low voice full of emotion حرف زدن یا آواز خواندن با صدای لطیف، آرام، شیرین و پراحساس

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

a foolish or inept person; doofus: What an annoying nimrod he turned out to be. احمق، کله پوک، بی عرضه، به دردنخور|، بی مصرف

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

often used in nontechnical contexts to describe someone as extremely or excessively neat, careful, or precise کسی که وسواس فکری عملی داره

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

anal - retentive or simply anal: often used in nontechnical contexts to describe someone as extremely or excessively neat, careful, or precise وسواس ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

to complain angrily: She's always grousing about how she's been treated by the management. با عصبانیت غر زدن/ شکایت کردن/ اعتراض کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

to inspect or study especially with intent to rob cased the bank before the robbery همون طور که در بالای صفحه هم اومده: تحت نظر گرفتن زیر نظر گرفتن ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

دندون رو جیگر بذار

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

اجحاف در بیان حق مطلب

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

crossed ( adj ) to annoy someone by not doing or saying what they want: I wouldn't cross him if I were you, not if you value your life. من اگه جای ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

تئوری توطئه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

تئوری توطئه