پاسخ‌های اسماعیل معظمی گودرزی (٣٩٤)

می تواند اشاره به جوهر و عرض باشد ، یعنی پوست مانند عرض است  و خلق و خوی مار مانند جوهر .  این مثل برای زمانی به کار می رود که شخصی ظاهر خود را تغییر می دهد اما  خلق و خو و ذات او دگر گون نمی شود .

می تواند اشاره به میزان زکات باشد که در دین اسلام برای دارایی های ویژه تعیین شده است که نباید اندازه زکاتی که پرداخت می شود از میزان اصل مال بیشتر باشد چون در روابط اقتصادی  باید تعادل باشد .  اصل مال در واقع برای ادامه زندگی انسان است و آدمی نباید حتی در امور مالی دینی به زبان خود عمل کند که اگر چنین باشد باید در  خرد او شک کرد . 

آدمی تا هنگامی که زنده است  می تواند از دارایی خود بهره ببرد و همین که مرد دیگر  نسبت به آن مال اختیاری ندارد ، و آنچه در باورهای دینی آمده این است که پس از مرگ اعمال انسان یعنی کارهای نیک و یا بدی که در دنیا انجام داده در آخرت  او موثر است . 

بنده چند سال در اهواز بوم ، این شهر  ظاهراً ، لهجه یا گویش ویژه ای نداره مانند جنوبی ها سخن می گویند.

پفلک ، pofelak  مانند ناخنک  یا مردمک  ، گراو goao هم گفته می شود البته در شمال لرستان .

ما در زبان لری اطراف بروجرد چنین واژه ای نداریم .  ...چات ؟؟!!!!

داشتُم وَصیت نیگشته زبونم  در این عبارت نیگشته است یعنی نمی گردد  یا نگشت از فعل گشتن .

چون سگ ها در  ابتدای شب به واق واق کردن می آغازند همان  زمان  را بوق سگ می گویند .

لرها هم می گویند بوأ.

بهتره در این مورد شتاب نشه ، بچه زیر پنج سال تا می تونه بازی کنه .

دوش  یعنی شب گذشته  یا دیشب .

بر روی کالاها نشانه تاریخ پایان مصرف کالاست 

روانم و  زبانم قافیه اند

گزینه اول  ... . . .

به نظر من نمی توان قوم را در این شعر به شخص یا قشر خاصی نسبت داد ، سراینده ابتدا مقدماتی را می گوید و در پایان یک نتیجه کلی ارائه می کند .

شاپور  آن روز که شاپور به پیش سم شبرنگ  افکند به زانوی ادب والرین را

الهام  واژه ای عربی است.

گزینه چهارم ...... ... ..

دردت و چال تشنیم  تشنی  : گلو ،  عبارتی است به زبان لری . 

در جای دیگر می گوید :  عشق اسطرلاب اسرار خداست.

این سروده  شاهنامه  دیگر تاب و توان مقاومت نداشت، دیگر زمان مرگش فرا رسیده بود.  زمانه : آنچه در سرنوشت آدمی نوشته شده است .

این سروده  شاهنامه  دیگر تاب و توان مقاومت نداشت، دیگر زمان مرگش فرا رسیده بود.  زمانه : آنچه در سرنوشت آدمی نوشته شده است .

١ نصیب اون نگاهی که تو را نگاه میکنه  همه آسایش و رحمته و نصیبِ پدری که تو فرزند ایشونی همه بخشایش و خوشبختیه

دف یا دایره. ... . ..

افراط واژه ای تازی (عربی)است . و زبان عربی یک زبان اشتقاقی است یعنی واژگان  از ریشه اصلی  فعل که سه یا چهار  واژک (حرف )است  درست می شوند .  سه حرف اصلی افراط:  ف -ر-ط - می باشد و  هم خانواده های  آن  ، تفریط ، است . 

اگه ازدواج به صورت رسمی ثبت شده باشه در شناسنامه هم درج میشه ، اما در مورد صیغه ظاهراً راهی وجود نداره . برخی صیغه نامه به صورت دفترچه هستند ولی فکر نکنم بشه فهمید ، برای اینکه به پاسخ کاملا درست برسید می توانید از دفتر های ثبت ازدواج بپرسید .

"متاسفم، نمی توانم بمانم."

حیوانات  دیگر دو قو را که پرواز می‌کردند تماشا کردند، دوستان همیشگی

دو ساله  .... ... ... .

تلمیح  و مراعات نظیر ......

اشاره دارد به پیروی کردن از دیگران  هنگامی که یکی از اعضای گله ی گوسفند یا بز  جلوتر از همه می رود اگر از جو بپرد  تک تک گله به پیروی از او می پرند . 

چون قافیه تنگ آید  شاعر به جفنگ آید  یعنی هنگامی که قافیه ای برای سرودن شعر پیدا نشود (کم بیاید )شاعر حرف بی ربط می زند .  روشن سازی : ممکن است شاعر آنقدر مهارت نداشته باشد که بتواند قافیه ای  بجا برگزیند . بنابراین  پرت و پلا می گوید .

میشه به جای اون و غیره رو به کار برد یا مثل آن ها 

میشه به جای اون و غیره رو به کار برد یا مثل آن ها 

I’m going to swim  درسته .

پدر :  بوواَ  در مناطقی از لرستان آقا هم می گویند  مادر : در مناطقی از لرستان ننه  می گویند   فکر کنم آقا و ننه هر دو ترکی است

مسبوق واژه ای تازی و  اسم مفعول است یعنی سابقه دارد ، پیشینه دارد .  قرارداد واژه است مرکب از قرار +داد که قرار واژه ای تازی و داد پسوند فارسی است ، یعنی پیمانی که از نظر حقوقی  بین دو ...

یعنی شاید خوشت از من نیاید اما رفتار ناشایسی با من  نکن که اگر فردا  خواستی با من دوباره دوست شوی ، از این کار خود شرمنده باشی و نتوانی دوستی خود را ابراز کنی .

بهره  برداری ، بهره + برداری  ، که آمیخته ای از دو واژه ی پارسی است . یعنی سود جستن ، سود بردن ، اینکه از آب سود ببری  برای شستشو ، آبیاری ، خوردن ، و ...

یعنی : ترساند  ..... .... ...