پاسخهای ا.معظمی گودرزی (٣٦٢)
میشه گفت چشم امید دوختن کنایه از امیدوار بودن به چیزیه؟
چشم امید اضافه اقترانی است
روز حساب روز رستاخیز و رسیدگی به اعمال بندگان است و می تواند به عنوان کنایه نیز استفاده شود
"آمد به فغان " در بیت زیر کنایه از چیه ؟ از بادهٔ لعل ناب شد گوهر ما آمد به فغان ز دست ما ساغر ما از بسکه همی خوریم می بر سر می ما در سر می شدیم و می در سر ما
روح ما از باده اهل است و جسم از آن خسته شده است
در مصاحبت های دور همی مي گويند فلانی مجلس آرای بلا معارض بود ،این ترکیب ادبی کنایه از چیست؟
یعنی مجلس را گرم می کرد ، و به آن رونق می داد و در این کار کسی بالاتر از او نبود و رقیبی نداشت
" در کوزه " کنایه از چیه ؟ «باید گذاشت در کوزه آبش را خورد.»
چیزی که بی ارزش است
از سر چیزی گذشتن ، کنایه از منصرف شدن .
مفهوم کنایه ای " «آب را گلآلود میکنه که ماهی بگیره.»" چی میشه ؟
شرایط رو به هم می ریزه تا از به هم ریختگی اوضاع نفعی بهش برسه
این شعر کنایه از چیه ؟ جوانی نکو دار که این مرغ زیبا نماند در این خانه ی استخوان
روزکار جوانی به مرغی زیبا مانند شده است که در خانه تن ، استخوانی نمی ماند و این جوانی روزی به پایان می رسد
منظور از "نامه " چیه ؟ بگفت اندر این نامه حرفی است مبهم که معنی اش جز وقت پیری ندانی
نامه اشاره دارد به عمر و زندگی
"به میخانه ات کشم" در ای غم برو وگرنه به میخانه ات کشم کنایه از چیست ؟
ای ، حرف ندا . غم ، منادا ، برو ، فعل امر ، وگرنه ، شرط غم به انسانی تشبیه شده که به او خطاب می کند و راه فرار از غم را پناه بردن به میخانه می داند
از اونجایی که کلمه ستاره در زبان فارسی شباهت زیادی به star داره و البته وام گرفته نشده دلیل این شباهت چیه؟
استار ، یا ستاره واژه ای که در دو زبان فارسی و انگلیسی مانند هم است چون این دو زبان از یک خانواده ی زبانی هستند
ارزش یک واژه پارسی است ،
معنی واژه "مسبوق" در : پدیده نامزد پوششی در انتخابات مسبوق به سابقه است
مسبوق اسم مفعول است ریشه ی آن سبق و واژه ای تازی است . یعنی پیشینه دار ،
هر چند تا میتونید برای کلمه ی "اختیار " هم خانواده بگید لطفا
مختار، تخییر ،
سلام من الکس هستم و تازه به جمعتون اضافه شدم.اول سوالات اسون می پرسم ازتون.
در معنای دریاست
معنی " وثوق" در جمله ی مثال: این مدیر جوان مورد وثوق و ملجا مردم است
وثوق از ریشه ی وثق تازی و در معنای مورد اطمینان است
معنی " اطاله" در جمله ی زیر : مثال: از اینکه در محضر شما عزیزان اطاله کلام شد پوزش میطلبم
اطاله همان طول کشیدن و به درازا کشیدن است ، از ریشه ط و ل تازی ، مانند اطاله دادرسی
معنی واژه ی "وزانت" در جمله ی : مثال: او همواره فردی با وقار و متانت و وزانت رفتار شناخته میشد
وزانت واژه ای تازی یا از تازی ساخته شده است از ریشه ی و ز ن در چم سنگینی سنگین بودن
واژه ی " نامستدل" یعنی چی؟ مثال: پاسخ شما غیرمنطقی و نامستدل است!
مستدل از استدلال و از ریشه . د ل ل تازی است ، یعنی دارای دلیل ،
معنی کلمه مهتدی در شعر زیر: گر نبودی اختیار این شرم چیست/این دریغ و خجلت و آزرم چیست؟ وان پشیمانی که خوردی زان بدی/ ز اختیار خویش گشتی مهتدی همچنین لطفا معنی بیت دوم رو هم بهم بگید.
هدایت شده و یا راهنمایی شده است مصرع دوم یعنی چون از بدی پشیمان شد به خاطر اختیار خودش بود که هدایت شد
درود. آیا واژه کبیر تغییر یافته گبیر است و پارسی است؟ یا بر وزن فعیل است و عربی است؟
کبیر از ریشه ی واژه ی ک ب ر تازی و در معنای بزرگ است و بر وزن فعیل
طوایف تیره های گوناگون دارند و نام این تیره ها شناخته می شوند ، در واقع تیره طبقه ای از ساختار عشایری است ، ساختار عشایری مانند دایره هایی در هم است که اطایفه و ایل بزرگترین دایره است و تیره نیز از این دوایر است . هر تیره نام ویژه ای دارد که با آن شناخته می شود ، تیره نیز زیرمجموعه هایی دارد که کوچکتر از آن است .
معنی( نگلسد) را میخواستم بدونم کامل و جامع
پاره شدن ، پاره کردن گرت هواست که معشوق نگسلد پیوند نگاه دار سر رشته تا نگه دارد .... بند بگسل باش آزاد ای پسر چند باشی بند سیم و بند زر
گزینه ی چهارم درست است
باتوجه به محتوا، بیت زیر سروده کدام شاعر عصر رودکی است؟ مدحت کن و بستای کسی را که پیمبر / بستود و ثنا کرد و بدو داد همه کار
گزینه ی اول کسایی مروری
گزینه ی اول ترکیب بند
گريـــز از كفـــش در دهـــان نهنـــگ - كـــه مـــردن بـــه از زنـــدگاني بـــه ننـــگ. مصرا اول رو لطفا معنا کنید و منظورشو بگید
گریز : فعل امر یعنی بگریز ، از کفش : یعنی از کف او یا از دست او از دست او در دهان نهنگ بگریز ،
سرآینده بیت زیر کیست و درباره چه کسی است؟ اشعار زهد و پند بس گفته است / آن تیره چشم شاعر روشن بین
سروده ی ناصر خسرو قبادیانی بلخی است برای رودکی سمرقندی که بنا به روایتی میل در چشمش کشیدند و او را نابینا کردند .
در مجلس احرار سه چیزست و فزون به آن هر سه شرابست و شبابست و کبابست منظور از شباب چیست
شباب واژه ی تازی و در معنای جوانی است ، در سروده ی زیر هم به کار رفته است: ای دل شباب رفت و نچیدی گلی ز عمر پیرانه سر مکن هنری ننگ و نام را
گزینه ی سوم درست است
بیت زیر از کیست؟ منم بنده ی اهل بنت نبی / ستاینده ی خاک پای وصی بنظرتون چه ترفند هایی هست که بشه بدون حفط بودن اشعار یه شاعر شعرش رو تشخیص بدیم ؟
شعر منسوب به فردوسی است و به نوعی شاعر باورهای دینی و کلامی خود را بیان می کند.
برای سال یابی فسیل های انسانی ، از کدامیک ازروش های سال یابی استفاده می شود؟
گزینه ی سوم دُرُسَه برای نمونه می توان از غار یافته در خرم آباد نام برد که پیشینه ی زندگی انسان در آن به حدود چهل هزار سال پیش می رسد
مفهوم بيت: «ثوابت باشد اي داراي خرمن / اگر رحمي کني بر خوشه چين» ناظر بر کدام عبارت است؟
يوسف هميشه به مردها مي گويد شلخته درو کنيد تا چيزي گير خوشه چينها بيايد
«هیچ سایتی وجود نداره معنی شعر فارسی رو برامون بی آلایش و بدون جهت گیری بنویسه»
برو قوی شو اگر راحت جهان طلبی که در نظام طبیعت ضعیف پامال است این شعر می گوید اگر راحتی و آسایش در جهان (زمان زندگی )می طلبی خودت را قوی کن ،
شوخی که هزاران چو منش بود گرفتار میبینمش امروز گرفتارتر از خویش چندان به گرفتار خود آن شوخ جفا کرد تا گشت گرفتار جفاکارتر از خویش
شوخی که هزاران چو منش بود گرفتار میبینمش امروز گرفتارتر از خویش چندان به گرفتار خود آن شوخ جفا کرد تا گشت گرفتار جفاکارتر از خویش از هر دست که بدهی از همان دست پس می گیری
بیت زیر از کیست؟ و تفسیرش چیه ؟ رودکی استاد شاعران جهان بود / صد یک از وی تویی کسایی؟ پرگَست!
شعر از كسايي مروزي است
گزینه ی سوم دُرُسَه
بيت «بس پند که بود آنگه در تاج سرش پيدا / صد پند نو است اکنون در مغزسرش پنهان» با کدام بيت پيام مشترک دارد؟
گزینه ی سوم ظاهراً بیتی از شعر ایوان مداین خاقانی است
معنی بیت زیر جان سوی جسم آمد و تن سوی جان نرفت وان سو که تیر رفت حقیقت کمان نرفت (مولوی)
جسم ناسوتی است و جان و روح لاهوتی جسم ثابت است و جان در حرکت و جان سوی تن می آید مانند تیر و گمان
با توجه به بيت «شخصي به هزار غم گرفتارم / در هر نفسي به جان رسد کارم» مفهوم کنايي مصرع دوم در کدام گزينه آمده است؟
گزینه ی چهارم درسه