پیشنهادهای مهدی صباغ (٢,٣٠٨)
Noun - uncountable : ورزشِ ماهیگیری با قلاب مسابقه ماهیگیری با قلاب به عنوان نمونه : They are also angling for control of the Careers Advisory Servi ...
defy somebody to do something - ( spoken - formal ) : تحریک کردن دیگران به انجام کاری که از نظر شما، آن کار نشدنی است. شیر کردن ( کسی به انجام کاری ...
1 - Verb - intransitive : نق زدن غُرغر کردن گله و شکایت کردن ( به خصوص درباره چیزهای کم اهمیت و غیرمهم ) به عنوان نمونه : I can't stand the way he' ...
noun - countable : سه چرخه ( که عموما برای کودکان استفاده می شود و به کمک پدال زدن حرکت می کند. ) به عنوان نمونه : As he opened the door and looke ...
noun - uncountable : موتورسواری
Noun - countable : محل نگهداری و پارک کردن دوچرخه به عنوان نمونه : He built a bicycle shed in the back yard
Noun - countable : کلاه ایمنی مخصوص دوچرخه سواری به عنوان نمونه : It’s safer to wear a bicycle helmet
Adjective : گیج سردرگم مات و مبهوت هاج و واج به عنوان نمونه : He looked slightly bemused by all the questions
Noun - countable : بمب مخفیِ کارگذاشته شده داخل یک خودرو خودروی بمب گذاری شده به عنوان نمونه : As Bill Hader and Tom Cruise were in Los Angeles film ...
phrase : do something on purpose عمدا از روی قصد خودخواسته به عنوان نمونه : 1 - You make it sound as if I did it on purpose 2 - I didn't do it on p ...
Verb : معطل کردن وقت کشی کردن به عنوان نمونه : She says she'll give me the money next week but I think she's just stalling
شماها همه ی شما همگی شما همه تان کُل شما
American English انتقاد کردن از کسی یا چیزی به عنوان نمونه : Critics took aim at the president
The dentist's یا the dentist دندانپزشکی مطب دندان پزشکی محل کار دندان پزشک به عنوان مثال : I’m going to the dentist this afternoon
The dentist's دندانپزشکی مطب دندان پزشکی محل کار دندان پزشک به عنوان مثال : I’m going to the dentist this afternoon
بزن به حسابم. پولش را بعدا پرداخت خواهم کرد. به عنوان نمونه : 1 - I’ll put it on your tab and you can pay tomorrow 2 - He ordered dinner and aske ...
روش انجام دادن کارها روش کار کردن به عنوان نمونه : The mechanics of the process are quite complex
Noun - countable : کورنومتر به عنوان نمونه : Had he not established it scientifically, through his stopwatch studies?
Noun - countable : ساعت آفتابی به عنوان نمونه : And near the front entrance, a big sundial lets students locate the sun’s position as light spills ...
Adjective : ۱ - موقتی، فصلی ( کاری که کارگر برای مدت کوتاه و مشخصی در آن استخدام می شود. ) به عنوان نمونه : He has occasional casual work but mostl ...
کفش زنانه با پاشنه های خیلی بلند
Verb - transitive : سرنگون کردن به زور یک حکومت یا یک رهبر برانداز کردن حکومت یا رهبری را از اریکه قدرت به زیر کشیدن به عنوان نمونه : This scandal ...
نویز مغناطیسی یکی از عیوب موتورهای سه فاز قفس سنجابی است که در طی آن صدایی که در الکتروموتورها به دلیل جذب و دفع مغناطیسی روتور و استاتور ایجاد شده، ...
Idiom - UK : where there's smoke, there's fire ( US ) تا نباشد چیزکی، مردم نگویند چیزها به عنوان نمونه : She says the accusations are not true, but ...
Noun - countable - US : راننده ماشین آتش نشانی بزرگ مسئول کنترل نردبان در ماشین های آتش نشانی بزرگ سکان دار قایق یا کشتی
Idiom : کاملا با تو موافقم حرفت را کاملا می پذیرم کاملا درست میگی به عنوان نمونه : A: The lecture was interesting, but it was much too long B: My s ...
Noun - countable - informal : یک فرد عجیب و غریب و از نظر اجتماعی بی دست و پا که خوش پوش و شیک نیز نمی باشد. به عنوان نمونه : 1 - I felt like a do ...
Noun - countable : Citizen Alien Subject مهاجر ( کسی که زادگاه خود را ترک کرده و در کشور دیگری زندگی می کند. ) به عنوان نمونه : 1 - Foreign natio ...
Idiom - UK informal : send somebody off with a flea in their ear کسی را سرزنش کردن کسی را به شدت مواخذه کردن تشر زدن به کسی به عنوان نمونه: A youn ...
Idiom - mainly UK : مخفیانه به کسی اطلاعات یا مشورت دادن به عنوان نمونه : I had a word in his ear and we agreed on a better deal
Idiom : Smile from ear to ear Beam from ear to ear بسیار شاد و خوشحال بودن از ته دل خندیدن تا بیخ گوش خندیدن به عنوان نمونه : 1 - She came out of ...
Noun - countable : سَر کیسه کُن تیغ زن جیب خالی کن آهن پرست پول پرست کسی که ( عموما خانمی که ) سعی می کند آدمهای پولدار را جذب خود کند تا بتواند آنه ...
Phrase : روشن است که . . . . بدیهی است که . . . . واضح است که . . . . نیازی به گفتن ندارد که . . . . . . به عنوان نمونه : 1 - It goes without ...
Idiom : In every sense of the word از هر لحاظ از هر جهت به معنای واقعی کلمه به تمام معنا به عنوان نمونه : The book is a classic in every sense of th ...
Noun - singular - American English - informal : Give somebody a snow job Do a snow job on somebody یک دروغ بزرگ یک فریبکاری بزرگ کلاه گذاشتن سر کسی ...
Noun - countable : ۱ - تیرانداز ۲ - noun - countable - informal : تفنگ اسلحه ۳ - بازیکن بسکتبال ( که در پرتاب توپ و وارد سبد کردن آن بسیار ماهر است ...
Phrase - informal : دوران حبس را سپری کردن مدت زندان را تحمل کردن روزگار را در زندان سپری کردن به عنوان مثال : Paul was doing time for burglary
Noun - uncountable : خیلی عالی ( چیزی خیلی خوب و عالی که فراتر از سطح انتظار و توقع انسان است )
Adjective : ۱ - احساسات عاشقانه عمیق و احمقانه به عنوان نمونه : The film is a sloppy romance ۲ - شُل و وِل نه چندان سخت و محکم به عنوان نمونه : ...
Idiom - informal : دوباره به مصرف الکل روی آوردن ( بعد از ترک کردن آن ) به عنوان نمونه : When her husband died, she fell off the wagon
Noun - countable : رد گم کنی نشانی غلط ( اصطلاحا ) سرنخ نادرست حقیقت، موضوع یا ایده گمراه کننده که ذهن ها را از موضوع اصلی دور می کند تا کسی به موض ...
Phrasal verb - informal : Swing past something Swing by something سر زدن به کسی یا جایی به عنوان مثال : 1 - I told Paul we’d swing by his place ...
phrasal verb - American English - informal : سر زدن به کسی/چیزی/جایی Swing by something Swing past something به عنوان مثال : 1 - I’ll swing by the ...
Noun - countable : اسلحه خانه اتاق تسلیحات محل نگهداری سلاح های جنگی و مهمات آن ها
Adjective - informal : عجیب و غریب، غیرمعمول و شگفتی آور ( به ویژه به صورت جذاب و جلب کننده نظر دیگران ) به عنوان مثال : 1 - Barkley was known for ...
Verb - intransitive : Blossom out خوشحال تر شدن موفق تر شدن زیباتر شدن به عنوان مثال : Pete’s blossomed out in his new school
noun - countable : مقدار مایعی که یک کوزه در خود نگه می دارد ( به عنوان واحد اندازه گیری مایعات ) به عنوان مثال : a jug of water
Idiom : به رختخواب رفتن و خوابیدن ( به جای شب نشینی و شب زنده داری ) به عنوان مثال : We went to the pub on Saturday night and drank, then on to The ...
Noun - countable : پناهگاه زیرزمینی ضد حملات هسته ای پناهگاه زیرزمینی ضد بمب های اتمی پناهگاه زیرزمینی ضد تشعشعات هسته ای و مواد رادیواکتیو به عنوا ...
adjective : قارچی مرتبط با یک قارچ ناشی شده از یک قارچ به عنوان مثال : 1 - Sections were examined by light microscopy for bacterial, protozoal, fun ...