پیشنهاد‌های مهدی صباغ (٢,٢٩٣)

بازدید
١,٣٥٨
تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

عامیانه : اِیوَل دَمِت گرم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٢

Noun - countable : میهمانی ویژه ی کودکان که در طی آن، بچه ها، شب را در منزل میزبان سپری کرده و فردا آنجا را ترک خواهد کرد.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

پول خُردهای اضافی ( سکه های اضافی ) که شخص به آن نیاز ندارد و می خواهد آنها را به یک متکدی یا یک نیازمند اهدا کند. Spare changes

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

فراموش کردن کسی یا چیزی ( به دلیل اهمیت ندادن به وی یا اهمیت نداشتن وی ) از کنار کسی عبور کردن ( بدون توجه کردن به وی و ایستادن و سلام و علیک کردن )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤٥

وقتی همراه با اسامی می آید ( مثلا: food drive , shoe drive, book drive, blood drive , . . . . ) به معنی کمپینی است که از طرف یک خیریه یا موسسه برای ج ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

هاپو ( سگ در زبان عامیانه )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

هوایی که در زمستان به وجود می آید و در طی آن، باران و برف در یک زمان می بارند. در واقع بارش به صورت مخلوطی از برف و باران و به صورت همزمان می باشد.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

مرخص شدن از بیمارستان آزاد شدن از زندان

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

بیش از حد درباره چیزی اندیشیدن نگران بودن درباره چیزی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

پذیرفته شدن یک فرد توسط اعضای یک گروه یا سازمان بخشی از یک گروه یا سیستم بودن جا افتادن در بین یک گروه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

به دست آوردن کار، جایگاه، شغل و . . . . ( که گرفتن و بدست آنها بسیار مشکل می باشد - informal )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

بهترین کار ممکن را در امتحان، شغل و . . . . انجام دادن ( Informal ) ماهر، چیره دست، خبره، کاربلد، استادکار

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

راه افتادن و رونق گرفتن یک کسب و کار طلوع کردن و بالا آمدن ماه و خورشید در آسمان، تا جایی که بتوان آن ها را دید. بیرون آمدن گیاهان از زمین مشکل ب ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

verb - transitive : شفاف کردن یک موضوع ( این معنی بیشتر در گزارش های خبری استفاده می شود. ) نمونه : Both sides have signaled their willingness to ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

خلاصه شده ی کلمه ی biotechnology زیست فناوری دانشی که از سیستم های زنده و جانداران برای توسعه یا تولید محصولات جدید استفاده می کند تا بتواند محصول ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

Noun - informal : حرف بجا حرف سنجیده حرف مناسبِ گفتن حرف شایسته ی بیان کردن نمونه : He has a mouthful to say on the subject

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

با پشت به زمین خوردن با پشت به زمین برخورد کردن با پشت روی زمین افتادن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

مایه ی خوشحالی باعث خوشحالی عامل شادی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

دروغ شاخدار دروغ بزرگ دروغ غیرقابل باور

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

adjective : وقتی درباره ی ( دروغ ) صحبت می شود، این کلمه به عنوان صفت آن به کار رفته و به معانی زیر خواهد بود: ( دروغ ) شاخدار ( دروغ ) عجیب و غری ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٦

پَهن کردن چیزی روی سطحی صاف گستراندن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

مزرعه ی پرورش اسب

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

گرمخانه پناهگاه بی خانمان ها سرپناه رایگان محل خواب رایگان مکانی که ( توسط برخی نهادها مانند: شهرداری، بهزیستی و . . . . ) برای نگهداری از افراد بی ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

Work on somebody/something : کار کردن بر روی چیزی به منظور تولید محصول جدید و یا تعمیر آن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

عباراتِ زمانی واژگانِ زمانی کلمات یا جملاتی که نشان دهنده و بیان کننده ی یک زمان می باشند. به عنوان مثال: Yesterday ( که یک واژه ی تک کلمه ای است ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٦

در طولِ در طیِ به عنوان مثال: Over the past few years => در طول چند سال گذشته

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

تا به الان تا به امروز تا امروز تا الان

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

اوایل در ابتدای در شروع به عنوان مثال: earlier this year => اوایل سال جاری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

In fact As a matter of fact Actually در واقع در حقیقت در اصل

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

منتقد مخالف نقدکننده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

به طور کلی کاملا همگی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

به یاد سپردن ( یک واقعیت یا بخشی از اطلاعات که مهم هستند و یا در آینده مفید واقع خواهند شد. )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

تُفاله مانند: Tea grouts : تفاله ی چای Coffee grouts : تفاله ی قهوه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

شرکت کردن در یک کار، ورزش، رویداد اجتماعی و . . . . . همراه با سایر مردم مشارکت کردن در حضور پیدا کردن در

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

فردی دارای رفتاری غیرعادی و متفاوت با اکثریت مردم عجیب غریب

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

رشد توسعه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

کار بلد زیرک دانا آگاه باهوش استاد کار ماهر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

research on something : تحقیق کردن بر روی چیزی تحقیق کردن درباره چیزی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

به چیزی حساس شدن تماشا کردن برنامه ای خاص از تلویزیون گوش دادن به برنامه ای خاص از رادیو

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤٧

Adjective : متضاد مخالف متفاوت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

Again and again Over and over Over and over again Time and time again بارها و بارها مکررا صدها بار هزاران بار

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

Go round لباس خاصی پوشیدن به شیوه ای خاص رفتار کردن شیوع پیدا کردن یک بیماری در بین تعداد زیادی از مردم داغ شدن یک خبر، لطیفه و . . . . در بین مردم ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

حذف کردن نام یک نفر از فهرست دوستان، در شبکه های اجتماعی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

هر زمان هر وقت که هنگامی که

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

بیشتر اوقات اغلبا اغلب اوقات در بیشتر موارد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

معادل با idiom زیر : Like a bull in a china shop

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

Informal - verb - transitive : با کسی قطع ارتباط و دوستی کردن ( به خصوص با فردی که با او رابطه ای عاشقانه وجود داشته است. ) کات کردن ( دوستی و یا رو ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

صفحات اجتماعی در شبکه های اجتماعی مانند فیسبوک، اینستاگرام و . . . . . .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

تازه عروس و تازه داماد فردی که به تازگی ازدواج کرده است

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

مواد قابل جذب توسط طبیعت ( مانند: کاغذ، چوب و . . . . . ) مواد تجزیه شدنی در طبیعت