پیشنهادهای مهدی صباغ (٢,٢٩٣)
Adjective : دارای تخفیف شده تخفیف خورده تخفیف گرفته
Adjective : مستقر در محل حاضر در محیط کار به عنوان مثال: An on - site doctor = پزشک مستقر در محل کار ( یعنی پزشکی که توسط یک شرکت، کارخانه، اداره و ...
اتاق آرامش اتاق آرام اتاقی که در محل کار برای کارمندان در نظر گرفته می شود و دارای کاربری های متنوعی مانند: استراحت کردن، چرت زدن، انجام اعمال مذهبی، ...
به توصیه ی کسی عمل کردن مشورت دیگران را پذیرفتن و طبق آن عمل کردن
مسیر شغلی راهی که یک کارمند یا کارگر در طول دوران کاری خود باید در محل کارش طی کند تا به ارتقاء شغلی دست پیدا کند.
بازار کار درخواست استخدام نیروی کار
در تمامِ مدتِ. . . . . . . در تمامِ طولِ. . . . . . .
وَر رفتن با چیزی
توجه دیگران را به خود جلب کردن جلب توجه کردن نظر دیگران را به سمت خود معطوف کردن
Verb - informal : به شدت باران باریدن راندن یک وسیله نقلیه به صورت خیلی سریع و بدون احتیاط
تِیِ دسته دار پلاستیکی ( که سَرِ آن به صورت مکعب مستطیلی باریک و بلند است و برای جمع آوری مایعات از روی زمین و هدایت آن به سمتی خاص استفاده می شود. ) ...
تِیِ دسته دارِ نخی ( که از آن برای پاک کردن کف زمین استفاده می شود. ) زمین شویِ دسته دارِ نخی
با دست دیگران را وادار به حرکت کردن تا راهی برای عبور باز شود. از مانعی عبور کردن
به دنبال چیزی گشتن در یک جای شلوغ ( مثلا بین انبوهی از کاغذ و یا در جیب لباس و . . . . ) تظاهر به ندیدن کسی کردن
Verb : دوچرخه سواری کردن سوار دوچرخه شدن تحویل دادن چیزی به کسی توسط موتور سیکلت به منظور تحویل دادن سریعتر آن نمونه : We biked a copy over to Greg ...
Idiom : برو سر اصل مطلب حاشیه نرو
جریمه شدن تنبیه شدن مجازات شدن
برگه ی امتحان برگه ی آزمون کتبی
Adjective : مقاوم Verb : ضدآب کردن پارچه فعال کردن مخمر ( مانند خمیرمایه نان ) با افزودن آب به آن
اصطلاح: من از کجا بدونم؟ چرا من باید جواب رو بدونم؟؟ چرا فکر میکنی من خبر دارم؟؟؟
All of us همه ی ما ما همگی
بیحس کردن در برابر چیزی بی اهمیت شدن وقایع در نظر کسی
حساس کردن حساس شدن
Adverb : به معنای واقعی کلمه عینا دقیقا
تیزر تبلیغاتی فیلم تبلیغ یک فیلم در رسانه ها، پیش از اکران عمومی آن به منظور جلب توجه بیشتر مردم و فروش بیشتر فیلم در آینده
شروع شدن یک برنامه ی رادیویی یا تلویزیونی شروع به مبتلا گشتن به یک بیماری شروع شدن باران
در طیِ در طولِ در مدتِ در بازه ی
زنده کردن خاطرات تجدید خاطره کردن به گذشته فکر کردن یاد گذشته ها افتادن از قدیم ها یاد کردن
Phrase : داشتن شنوایی بسیار ضعیف خیلی بد و کم شنیدن گوش خیلی ضعیفی داشتن ناشنوا
Adjective : چاپلوس پاچه خوار
گرفتگی بینی
گرفتگی بینی
Drinking water Potable water آب آشامیدنی آب بهداشتی و خوراکی
با تمام وجودم از ته قلبم با تک تک سلول هام
Adjective: آدم خوش برخورد مکان دوست داشتنی که به انسان آرامش می بخشد. مکان تزئین شده و آذین بندی شده برای خوشامدگویی به کسی و پذیرایی کردن از وی
منشیِ شخصی کسی که کارهایی مانند: برنامه ریزی جلسات، پاسخ دادن به تلفن ها، نت برداری در جلسات، ارسال و دریافت فکس و ایمیل و . . . . . . . . را برای ری ...
از دیگران بالاتر و بهتر بودن یک سر و گردن از سایرین بالاتر بودن متفاوت بودن با دیگران
بخش اشیا گمشده ( در جاهایی مثل راه آهن، فرودگاه، فروشگاه های بزرگ و . . . . . . . )
توری پشه گیر توری فلزی یا پارچه ای که روی درها یا پنجره ها نصب می شود تا از ورود حشره هایی مانند پشه، جلوگیری کند.
برای انجام کاری سخت رهسپار شدن پاشنه ی کفش را جهت کاری دشوار، وَر کشیدن رهسپار شدن
Phrase : از خجالت آب شدن و به زمین فرو رفتن خیلی شرمسار شدن شرمنده شدن
Graduate school دانشکده عالی دانشکده تحصیلات تکمیلی به دانشکده ای گفته می شود که در آن مقاطع تحصیلی کارشناسی ارشد و دکترا وجود دارد و طبیعتا شرط پذ ...
دانشکده عالی دانشکده تحصیلات تکمیلی بیشتر به طور خلاصه به آن به grad school میگویند و به دانشکده ای گفته می شود که در آن مقاطع تحصیلی کارشناسی ارشد و ...
noun - countable : هدردهی وقت اتلاف وقت
Noun - countable : Tabloid magazine مجله شایعات مجلاتی که داستانها و شایعات پیرامون رسوایی ها و فسادهای اخلاقی افراد معروف ( سلبریتی ها ) را چاپ و ...
بدگویی کردن پشت سر دیگران
مهمانی ای که میزبان برپا می کند تا مهمانان بتوانند در آن برای خود دوستانی تازه پیدا کنند. البته همانطور که از نامش پیداست این دوستیابی با پرسیدن سوال ...
بیشتر وقت ها اکثر اوقات خیلی وقت ها
سبیلِ چخماقی مردان سبیلِ دسته موتوری مردان
ریشِ کمی که برخی از مردان بینِ زیرِ لبِ پایین و چانه ی خود می گذارند.