پیشنهاد‌های مهدی صباغ (٢,٢٩٣)

بازدید
١,٣٥٥
تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

Adjective : دارای تخفیف شده تخفیف خورده تخفیف گرفته

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣١

Adjective : مستقر در محل حاضر در محیط کار به عنوان مثال: An on - site doctor = پزشک مستقر در محل کار ( یعنی پزشکی که توسط یک شرکت، کارخانه، اداره و ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

اتاق آرامش اتاق آرام اتاقی که در محل کار برای کارمندان در نظر گرفته می شود و دارای کاربری های متنوعی مانند: استراحت کردن، چرت زدن، انجام اعمال مذهبی، ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

به توصیه ی کسی عمل کردن مشورت دیگران را پذیرفتن و طبق آن عمل کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

مسیر شغلی راهی که یک کارمند یا کارگر در طول دوران کاری خود باید در محل کارش طی کند تا به ارتقاء شغلی دست پیدا کند.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

بازار کار درخواست استخدام نیروی کار

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

در تمامِ مدتِ. . . . . . . در تمامِ طولِ. . . . . . .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

وَر رفتن با چیزی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

توجه دیگران را به خود جلب کردن جلب توجه کردن نظر دیگران را به سمت خود معطوف کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

Verb - informal : به شدت باران باریدن راندن یک وسیله نقلیه به صورت خیلی سریع و بدون احتیاط

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

تِیِ دسته دار پلاستیکی ( که سَرِ آن به صورت مکعب مستطیلی باریک و بلند است و برای جمع آوری مایعات از روی زمین و هدایت آن به سمتی خاص استفاده می شود. ) ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

تِیِ دسته دارِ نخی ( که از آن برای پاک کردن کف زمین استفاده می شود. ) زمین شویِ دسته دارِ نخی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

با دست دیگران را وادار به حرکت کردن تا راهی برای عبور باز شود. از مانعی عبور کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

به دنبال چیزی گشتن در یک جای شلوغ ( مثلا بین انبوهی از کاغذ و یا در جیب لباس و . . . . ) تظاهر به ندیدن کسی کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

Verb : دوچرخه سواری کردن سوار دوچرخه شدن تحویل دادن چیزی به کسی توسط موتور سیکلت به منظور تحویل دادن سریعتر آن نمونه : We biked a copy over to Greg ...

پیشنهاد
٢

Idiom : برو سر اصل مطلب حاشیه نرو

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

جریمه شدن تنبیه شدن مجازات شدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

برگه ی امتحان برگه ی آزمون کتبی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

Adjective : مقاوم Verb : ضدآب کردن پارچه فعال کردن مخمر ( مانند خمیرمایه نان ) با افزودن آب به آن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

اصطلاح: من از کجا بدونم؟ چرا من باید جواب رو بدونم؟؟ چرا فکر میکنی من خبر دارم؟؟؟

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

All of us همه ی ما ما همگی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

بیحس کردن در برابر چیزی بی اهمیت شدن وقایع در نظر کسی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

حساس کردن حساس شدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤٠

Adverb : به معنای واقعی کلمه عینا دقیقا

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

تیزر تبلیغاتی فیلم تبلیغ یک فیلم در رسانه ها، پیش از اکران عمومی آن به منظور جلب توجه بیشتر مردم و فروش بیشتر فیلم در آینده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

شروع شدن یک برنامه ی رادیویی یا تلویزیونی شروع به مبتلا گشتن به یک بیماری شروع شدن باران

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

در طیِ در طولِ در مدتِ در بازه ی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢١

زنده کردن خاطرات تجدید خاطره کردن به گذشته فکر کردن یاد گذشته ها افتادن از قدیم ها یاد کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

Phrase : داشتن شنوایی بسیار ضعیف خیلی بد و کم شنیدن گوش خیلی ضعیفی داشتن ناشنوا

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

Adjective : چاپلوس پاچه خوار

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

گرفتگی بینی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

گرفتگی بینی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

Drinking water Potable water آب آشامیدنی آب بهداشتی و خوراکی

پیشنهاد
٦

با تمام وجودم از ته قلبم با تک تک سلول هام

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

Adjective: آدم خوش برخورد مکان دوست داشتنی که به انسان آرامش می بخشد. مکان تزئین شده و آذین بندی شده برای خوشامدگویی به کسی و پذیرایی کردن از وی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

منشیِ شخصی کسی که کارهایی مانند: برنامه ریزی جلسات، پاسخ دادن به تلفن ها، نت برداری در جلسات، ارسال و دریافت فکس و ایمیل و . . . . . . . . را برای ری ...

پیشنهاد
١٣

از دیگران بالاتر و بهتر بودن یک سر و گردن از سایرین بالاتر بودن متفاوت بودن با دیگران

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

بخش اشیا گمشده ( در جاهایی مثل راه آهن، فرودگاه، فروشگاه های بزرگ و . . . . . . . )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

توری پشه گیر توری فلزی یا پارچه ای که روی درها یا پنجره ها نصب می شود تا از ورود حشره هایی مانند پشه، جلوگیری کند.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

برای انجام کاری سخت رهسپار شدن پاشنه ی کفش را جهت کاری دشوار، وَر کشیدن رهسپار شدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

Phrase : از خجالت آب شدن و به زمین فرو رفتن خیلی شرمسار شدن شرمنده شدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

Graduate school دانشکده عالی دانشکده تحصیلات تکمیلی به دانشکده ای گفته می شود که در آن مقاطع تحصیلی کارشناسی ارشد و دکترا وجود دارد و طبیعتا شرط پذ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

دانشکده عالی دانشکده تحصیلات تکمیلی بیشتر به طور خلاصه به آن به grad school میگویند و به دانشکده ای گفته می شود که در آن مقاطع تحصیلی کارشناسی ارشد و ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

noun - countable : هدردهی وقت اتلاف وقت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

Noun - countable : Tabloid magazine مجله شایعات مجلاتی که داستانها و شایعات پیرامون رسوایی ها و فسادهای اخلاقی افراد معروف ( سلبریتی ها ) را چاپ و ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

بدگویی کردن پشت سر دیگران

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

مهمانی ای که میزبان برپا می کند تا مهمانان بتوانند در آن برای خود دوستانی تازه پیدا کنند. البته همانطور که از نامش پیداست این دوستیابی با پرسیدن سوال ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

بیشتر وقت ها اکثر اوقات خیلی وقت ها

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

سبیلِ چخماقی مردان سبیلِ دسته موتوری مردان

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

ریشِ کمی که برخی از مردان بینِ زیرِ لبِ پایین و چانه ی خود می گذارند.