پیشنهادهای مهدی صباغ (٢,٢٩٣)
اعتماد به نفس پیدا کردن دارای اعتماد به نفس شدن
به مشکل برخوردن دچار دردسر شدن مشکلی وجود داشتن
پا پس کشیدن
وقتش که برسه. . . . زمان مناسب که فرا برسد. . . . . به عنوان مثال: If the time comes, we will attack our enemy.
Noun - countable - AmE : پرستار بچه پرستار بیمار
Suffix : این پسوند برای ساخت صفت به کار می رود و نشان دهنده ی تحت حمایت بودن ( به خصوص حمایت مالی ) می باشد. بنابراین می توان آن را اینگونه معنی کرد ...
با سلام. اصل این کلمه که در اینجا آورده شده، نادرست است. زیرا کلمه tube به صورت tuble نوشته شده است. بنابراین یا حذف و یا ویرایش باید گردد.
Phrase : مساله اینه که . . . . مشکل اینجاست که . . . . مهم ترین چیز اینه که . . . . You say the thing is to introduce an explanation, comment, or ...
بر اساس این واقعیت که . . . . . . ( زمانی استفاده می شود که بخواهیم بگوییم یک واقعیت خاص، بر قضاوت ما درباره چیزی یا کسی تاثیر گذاشته است. ) In li ...
Be economical with the truth : Phrase فریب دادن مردم ( با کامل نگفتن حقیقت به آنها. مردم زمانی از این عبارت استفاده می کنند که بخواهند نشان دهند فردی ...
A way off : Phrase زمان زیادِ باقی مانده زمان دراز و طولانی مسافت طولانی
Do something on the hoof BrE - Phrase : کاری را با عجله ( در حین انجام کاری دیگر ) انجام دادن
Noun - adjective : مسلمان اسلامی ( کاربرد نادر )
Noun - countable : اسلام گرا معتقد به دین اسلام ( عموما جنبه و معنی منفی دارد. )
Noun - countable - usually plural : کفش چوبی که روی آن از چرم ساخته شده و قسمت جلویی پا را پوشانده و پاشنه ی پا برهنه باقی می ماند.
Shelby نام دخترانه انگلیسی که بین انگلیسی ها، آمریکایی ها و اسکاندیناوی ها کاربرد دارد و البته برای پسران نیز در مواردی استفاده می شود. معنی این اسم ...
خیلی سریع در زمانی اندک در بازه زمانی کوتاهی
Verb - informal : Dis با بی احترامی صحبت کردن یا انتقاد کردن توهین کردن ( Noun ( mass noun : توهین مکالمه بی ادبانه
کسی که روی حرف خودش می ایستد. آدم صادق و قابل اعتماد
من سر حرف خودم هستم.
Phrase - informal - North American : اشتباه کردن بد به کار بردن چیزی بد اداره و مدیریت کردن چیزی
Adverb : هرگز ( برای تاکید بر اینکه چیزی هرگز اتفاق نیفتاده است، به کار می رود. ) Never Never once
Plural noun : اسمِ جمعِ therapy درمان ها مداواها معالجات
Adjective : ضد خش Scratch proof
Fade - resistant Adjective : مقاوم در برابر رنگ پریدگی مقاوم در برابر کم رنگ شدن به عنوان مثال : My trousers has been made of fade - resistant fa ...
Spoken - BrE : آدم حریص و طماع آزمند
See the point of something Phrasal verb : درک کردن اهمیت یا دلیل چیزی
Phrasal verb : کسی را به شدت ترساندن کسی را به شدت به وحشت انداختن Frighten the wits out of somebody
Phrasal verb : کسی را به شدت ترساندن کسی را به شدت به وحشت انداختن Scare somebody out of their wits
Phrasal verb : کسی را به شدت ترساندن کسی را به شدت وحشت زده کردن Frighten somebody out of their wits
Check something out Phrasal verb : تحقیق کردن ( برای اثبات درستی چیزی ) نگاه کردن ( به کسی یا چیزی ) ترک کردن هتل پس از پرداخت صورت حساب امانت گرفت ...
سیم ظرفشویی Wool scrubber Steel scrubber Steel wool scrubber
Noun : عمل پوشیدن لباس های جنس مخالف مبدل پوشی
Verb : Cross - dress پوشیدن لباس جنس مخالف
Phrase : فکر کردن اندیشیدن Consider Reflect
Noun - mass noun : ورزش پیاده روی سریع ( یکی از زیرشاخه های رشته دومیدانی )
Noun - uncountable : بوتاکس نام تجاری داروی Botulinum Toxin که برای زیباسازی و جوان سازی پوست به زیر آن تزریق می شود. Verb - transitive : بوتاکس کر ...
Noun - often capitalized : آبی متمایل به خاکستری کم رنگ Saxe blue
از این اصطلاح برای finishing a point یا به عبارتی جمع بندی یک مطلب و به پایان رسانیدن یک گفتگو استفاده می شود و آن را میتوان معادل با عبارات زیر در ز ...
Phrasal verb : قرار دادن چیزی در یک طرف نگه داشتن و کنار گذاشتن چیزی برای آینده نگه داشتن چیزی برای روز مبادا
Idiom : سردرگم بودن گیج بودن به عنوان مثال: Driving without his phone, Ali felt all at sea. He had no idea which roads to take
دوبخشی ها Phrase هایی هستند که از ترکیب دو کلمه ای که دارای نقش دستوری ( part of speech ) یکسان می باشند، تشکیل شده اند و این دو کلمه میتوانند فعل، ص ...
Phrasal verb : به چیزی ختم شدن به نوع خاصی پایان یافتن به عنوان مثال: One in three marriages ends in divorce.
Adjective - informal : ناراحت یا خسته و متقاضی تغییر کردن چیزی annoyed or bored, and wanting something to change به عنوان مثال : I’m really fed up ...
ورزش دو با مانع
در اسرع وقت
Rollin Adjective - slang : Being high on drugs شدیدا تحت تاثیر مصرف مواد مخدر واقع شده نشئه گیجِ گیج ( به خاطر مصرف بیش از حد مواد مخدر )
Adjective : دارنده ی مزه یا بویی متفاوت و متمایز از دیگران
Noun - countable : گربه ی تک شاخ ( موجودی افسانه ای که از ترکیب اسب تک شاخ و گربه به وجود آمده است و به صورت گربه ای که روی پیشانی یا سر خود یک شاخ ...
Noun - uncountable : ناپاکی