sidesaddle

/ˈsaɪdsædl//ˈsaɪdˌsædl/

معنی: زین زنانه، زین یکوری
معانی دیگر: (اسب سواری زنان) یکسویه (هر دو پا در یک سوی زین هستند)، اسب سواری یکسویه، با زین زنانه، زین زنانه، زین یک بری

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a saddle that permits the rider to ride with both legs on one side of the horse.
قید ( adverb )
• : تعریف: with both legs on one side of the horse, or on a sidesaddle.

جمله های نمونه

1. Ladies ride horses by sitting astride or side-saddle.
[ترجمه گوگل]خانم ها سوار بر اسب یا زین کناری می نشینند
[ترجمه ترگمان]خانم ها با سوار شدن بر اسب یا زین اسب سواری می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The Queen rode sidesaddle when she inspected the soldiers.
[ترجمه گوگل]ملکه هنگامی که سربازان را بازرسی کرد، سوار زین شد
[ترجمه ترگمان]ملکه هنگامی که سربازان را بازرسی می کرد، بر اسب می تاخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Naomi was given a pony and taught to ride side-saddle.
[ترجمه گوگل]به نائومی یک تسویه حساب داده شد و زین کناری را آموزش دادند
[ترجمه ترگمان]نایومی \"به یه اسب اسب داده و یاد داده که زین رو زین کنه\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The elegance and grace of riding side-saddle is reiterated in the dress code.
[ترجمه گوگل]ظرافت و ظرافت زین کناری سواری در کد لباس تکرار شده است
[ترجمه ترگمان]شکوه و زیبایی سواری روی زین بارها تکرار می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He was riding a lion, she side-saddle on a black gryphon, and they were fighting.
[ترجمه گوگل]او سوار بر شیری بود، او بر روی زینتی سیاه و سفید، و آنها با هم می جنگیدند
[ترجمه ترگمان]او سوار یک شیر بود و روی یک شیر شیری سیاه نشسته بود و آن ها هم می جنگیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A forked leg rest on a sidesaddle.
[ترجمه گوگل]یک پای چنگال دار روی زین کناری قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]یک ساق پایم یک وری شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. On or as if on a sidesaddle.
[ترجمه گوگل]روی یا مثل زین کناری
[ترجمه ترگمان]یا مثل این که روی یک زین زنانه نشسته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. All right, Mammy. I'll teach her to ride sidesaddle.
[ترجمه گوگل]باشه مامان من به او یاد خواهم داد که زین پهلو سواری کند
[ترجمه ترگمان]خیلی خب، مامی من بهش یاد میدم که با sidesaddle سواری کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I'll teach her to ride sidesaddle.
[ترجمه گوگل]من به او یاد خواهم داد که زین پهلو سواری کند
[ترجمه ترگمان]من بهش یاد میدم که با sidesaddle سواری کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Remember, you've just learned to ride sidesaddle.
[ترجمه گوگل]به یاد داشته باشید، شما به تازگی زین سواری را یاد گرفته اید
[ترجمه ترگمان]یادت باشد، تو تازه یاد گرفته ای که با sidesaddle سواری کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I made her a superlative horsewoman who rode sidesaddle to hounds.
[ترجمه گوگل]من او را یک اسب‌سواری عالی ساختم که با زین‌های کناری تا سگ‌های شکاری می‌رفت
[ترجمه ترگمان]سوار یک سوارکار ماهر شدم که با سگان شکاری سوار بر اسب می تاخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. There will be huge ball gowns, enchanting combinations of color — pale blue served with pistachio, and equestrienne habits for riding sidesaddle.
[ترجمه گوگل]لباس‌های مجلسی بزرگ، ترکیب‌های دلربایی رنگ – آبی کم‌رنگ که با پسته سرو می‌شود، و عادت‌های اسب‌سواری برای زین‌سواری وجود خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]در آنجا لباس های زیادی به چشم می خورد، ترکیبات مسحور زیبایی از رنگ آبی کمرنگ با عادت های پسته، و عادت های equestrienne برای سواری بر روی زین سواری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Silly Sally's slick saddle seldom seemed soft. Still, Sally sat sidesaddle and slowly sidled off.
[ترجمه گوگل]زین شیک سالی به ندرت نرم به نظر می رسید با این حال، سالی روی زین کناری نشست و به آرامی کنار رفت
[ترجمه ترگمان]زین و زین احمقانه سالی به ندرت آرام به نظر می رسید سلی بی حرکت نشست و آهسته به راه افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

زین زنانه (اسم)
pillion, sidesaddle

زین یکوری (اسم)
sidesaddle

انگلیسی به انگلیسی

• women's saddle in which the rider sits with both legs on one side of the horse
on a sidesaddle, with both legs on the same side of the horse
if a person, usually a woman, rides a horse side-saddle, they sit with both their legs on one side rather than one leg on each side of the horse.

پیشنهاد کاربران

بپرس