پیشنهادهای ebi (١,٤٣٠)
روده بُری ، روده بَرداری
دور نگرش ، فرا نگرش راهکار درازهنگام/درازمدت/بلندمدت سیاست درازهنگام/درازمدت/بلندمدت
[اینترنت و وب] گشت ، گشت وگذار ، گشت زنی ، پرسه زنی ، زمان گذرانی ( در ) ، زمان سِپَرانی ( در )
داشته
عشقِ خرید ، خوره خرید ، دیوانه خرید ، شیفته خرید
کوه نوردی ، بالاروی از کوه
دُور تا دُور ، دُور و بَر
نمایی ، نمادی ، نمادینه، نمایشی ، نِمودی
جابجاگر تسمه نواری/رونده خط نواری/تسمه ای/رونده نوار جابجایی/جابجاگر/رساننده/ترابر تسمه جابجایی/جابجاگر/رساننده/ترابر
هیولایی ، هیولاوار ، هیولاسان ، هیولامانند
دیرپا ، پایدار ، ماندگار
برابرِ پیشبینی ، برابر با پیشبینی ، بر پایه پیشبینی ، مطابق پیشبینی
مسیر زندگی/زندگانی سپری کردن زندگی/زندگانی زندگی سپری/سپرانی زندگانی سپری/سپرانی
نفس بُر ، نفس بندآور
برداشت ، برداشت وزنه ، بالابَری بالای سر بردن
قالب زَنی ، قالب گذاری ، در قالب گذاری
در پایان ، در فرجام ، در انتها ، در آخر ، آخرسَر
یادمان ، بنای یادمان نشان یادمان ، نشان یادبود اثرِ یادمان ، اثر یادبود ، اثر یادواره ، اثر یادگاری
خواسته گرایش ، تمایل
نزدیک به ، رو به ، در آغاز ، در شروع
فرمان گر ، فرمان دهنده راه انداز ، کارانداز ، آغاز کننده ، فعال گر ، فعال کننده
آدمی زاد
چیره بودن ، مسلط بودن ، تسلط داشتن
چیره دستی
بینوا
کارآمدی چیره دستی ، کارشناسی ، کارکشتگی ، کاربلدی، بلدیت
[میوه] گس
فرمان راندن
با دوستی ، با مهربانی ، مهربانانه [در ترکیب] - دوست ، - پسند ، - گرا ، - راستا برای نمونه user friendly به معنی کاربر دوست ، کاربر پسند ، کاربر گر ...
باز آمده از گور برآمده ، گور برخاسته
خُفتگی ، از کار افتادگی ، خاموش شدگی
دردکُنان ، دردکِشان ، درددار
بد سرشت ، بد نهاد ، بد ذات ، بد طینت
هشیار ، آگاه آماده ، آماده کار ، آماده به کار ، آماده پاسخ
و مانند این ، و مانند اینها و همینگونه تا پایان/تا آخر ، و همینطور تا پایان/تا آخر و دیگر چیزها ، و چیزهای دیگر و دیگر نمونه ها ، و نمونه های دیگر و ...
در گرو ، بسته به ، در پیوند ( با ) ، گره خورده با ، در ارتباط ( با )
رو به رو به جلو سرگرم ، سرگرم کار ، در حال کار رو به پیشرفت ، در حال پیشرفت در گذر ، در جریان در دست کار ، در دست انجام ، رو به انجام ، در حال انجام ...
اندازه گذاری ، اندازه دهی ، اندازه سازی قانون گذاری ، قانونمندسازی
دست نیافتنی ، دسترس ناپذیر ، دسترسی ناپذیر چیره ناپذیر ، تسخیرناپذیر
برآمدن ( از ) ، برگرفتن ( از ) ، ریشه گرفتن ( از ) ، برخاستن ( از ) ، نشات گرفتن ( از )
آفرینش ریشه
با سپاس ( از ) ، با تشکر ( از ) ، با قدردانی ( از )
[حالت مصدری] خوش گذراندن [حالت امری] خوش بگذرد ، خوش بگذرانید
[برای جلب توجه و جمع کردن حواس] جوجه را نگاه کن ، جوجو رو نگاه
[برای جلب توجه و جمع کردن حواس] جوجه را نگاه کن ، جوجو رو نگاه
دوری کردن از از . . . دوری کردن
نگاه ، دورنما ، فرادید
هنگام ، در هنگام
خونریزی مقعدی ، خونریزی دیواره مقعد ، درد و وَرَم رگ های دیواره مقعد
دادگری ، دادوَرزی