تاریخ
٤ سال پیش
متن
a shabby old drunkard
دیدگاه

یک دآئم الخمـر قدیمییی: )

تاریخ
٤ سال پیش
متن
a spacious mind
دیدگاه
٤

یــک ذهـن وسیع و بزرگ: )

تاریخ
٤ سال پیش
متن
the wing of an airplane
دیدگاه
١١

یکی از بال های هواپــیـــما: )

تاریخ
٤ سال پیش
متن
the wing of a penguin
دیدگاه
٣٣

بال یک پنگوئـن

تاریخ
٤ سال پیش
متن
You can hike to the top of the volcano since it's not active.
دیدگاه

شمآ میتوانیـــد از کوه بآلآ بروید وقتی که اتش فشان ان کوه فعال نیســـت

تاریخ
٤ سال پیش
متن
Many of Japan's mountains are volcanoes.
دیدگاه
٣

بسیآری از کوه هآے ژآپـن، کوه هآے آتش فشآنی هستنــد�

تاریخ
٤ سال پیش
متن
Lava spilled out of the volcano.
دیدگاه
٧

موآد مذآب ( گدآزه ) از آتشفشآن خآرج شـــد�

تاریخ
٤ سال پیش
متن
Which is bigger, a blue whale or a dinosaur?
دیدگاه

کدوممـ یک بزرگ تـرر اسـت؟یک نهنگ آبی یآ یک دآیناسورر؟

تاریخ
٤ سال پیش
متن
The blue whale is the largest living thing on the planet.
دیدگاه
٣٩

نهنـگ آبی یکی از بزرگ تریـن موجودات زنـده روی سیاره اســـت!

تاریخ
٤ سال پیش
متن
A green banana is not ripe enough to eat.
دیدگاه
٧

موز سبز نرسیده است و برای خوردن مناسب نیســت!

تاریخ
٤ سال پیش
متن
Our teacher is very fussy about punctuation.
دیدگاه
٥

معلمم ما برای نشانه گذاری بسیار ایراد میگیرد!

تاریخ
٤ سال پیش
متن
She is not fussy about her food.
دیدگاه
٦

او برآے غذآیش ایراد نمیگیرد!

تاریخ
٤ سال پیش
متن
She is very fussy about how the table is set for her dinner parties.
دیدگاه
٢

او خیلی درمورد چیدن میز شام برای مهمانی ایراد میگیرد!

تاریخ
٤ سال پیش
متن
We need to take the dog to the vet.
دیدگاه
١٠

ما باید سگ را پیش دامپزشک ببریممـ*_*

تاریخ
٤ سال پیش
متن
During this special period, the buses are uncrowded .
دیدگاه
٣

در طول این دوره خآص، اتوبوس هآ خـــلوت هستـند: )

تاریخ
٤ سال پیش
متن
I want have an uncrowded house for my family.
دیدگاه
١

من خـونهـ اے سآکـــت برآے خآنوآدممم میخوآهمممم; )

تاریخ
٤ سال پیش
متن
She becomes jealous when her mother kisses and holds the new baby.
دیدگاه
٤

او حسآدت میڪنــد، وقتـے مآدرش کودک دیگـرے رآ بغل میڪند و مےبوســد:/

تاریخ
٥ سال پیش
متن
What a cute baby she is!
دیدگاه
٢٤

چه دختر بچه ی بانمکی

تاریخ
٥ سال پیش
متن
I always wanted to be popular at school, but I was too shy.
دیدگاه
٧٩

من همیشه دوست داشتم در مدرسه طرفدار داشته باشم ولی خیلی خجالتی بودم.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
It's not funny! Someone could have been hurt.
دیدگاه

این اصلا خنده دار نیست، زیرا ممکن است کسی اسیب ببیند

تاریخ
٥ سال پیش
متن
a funny smell in the attic
دیدگاه
٦

صدای خنده در اتاق زیر شیروانی به گوش میرسد

تاریخ
٥ سال پیش
متن
'What's so funny?' she demanded.
دیدگاه

چه چیزی اینقد خنده دار است؟او یک خواستگار است ( اخطار برای اینکه کمی جدی باش )

تاریخ
٥ سال پیش
متن
The movie is a comedy, and it's very funny.
دیدگاه
٢٦

این یک فیلم کمدی، وبسیار خنده دار است

تاریخ
٥ سال پیش
متن
She told us a very funny joke that had us all rolling with laughter.
دیدگاه
٣٢

او یک جک بسیار قشنگ و خنده دار گفت که همه ی ما از خندیدن زیاد خسته شدیم

تاریخ
٥ سال پیش
متن
What do you want with a tool kit ?
دیدگاه
٠

با جعبه ابزار چه کاری دارید؟

تاریخ
٥ سال پیش
متن
This chair is made of bamboo.
دیدگاه
٥

جنس این صندلــے از چوب بامبو است

تاریخ
٥ سال پیش
متن
A leopard cannot change its spots.
دیدگاه
٧٨

پلنگ وحشی هیچوقت نمیتواند لکه هایش را تعویض کند.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
We should manage to house and feed the poor.
دیدگاه
١١

ما باید به فقرا خانه و غذا بدهیم

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Feed by measure and defy physician.
دیدگاه
١

به اندازه کافی غذا بخورید تا به دکتر نیازی نداشته باشید

تاریخ
٥ سال پیش
متن
دیدگاه
٣

چه مقدار پول خرج کردی

تاریخ
٥ سال پیش
متن
دیدگاه
٢

یک سگ تا خانه همراه ما امد

تاریخ
٥ سال پیش
متن
That child is an absolute pest he keeps ringing the doorbell and then running away!
دیدگاه
-١٥

این کودک یک افت است او زنگ در را میزند و فرار میکند

تاریخ
٥ سال پیش
متن
He calls his mother once a month.
دیدگاه
-٦٦

او مادر خودیکبار در ماه میدید

تاریخ
٥ سال پیش
متن
دیدگاه

من به اجبار در عروسی برادرم سخنرانی کردم

تاریخ
٥ سال پیش
متن
I'm nervous about having to make a speech at the wedding.
دیدگاه
-٢٤

من به خاطر سخنرانی عروسی عصبانی هستمـــ

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Marry a wife of thine own degree.
دیدگاه
٠

ازدواج با مردی که هم درجه ( سطح ) او هستید

تاریخ
٥ سال پیش
متن
The hospital does not allow smoking anywhere on the premises.
دیدگاه
٨

بیماریستان کشیدن سیگار را در ساختمان ممنوع کرده است

تاریخ
٥ سال پیش
متن
The dog licked up the water.
دیدگاه
-١٤

سگ آب را لیسید

تاریخ
٥ سال پیش
متن
She licked her ice cream cone.
دیدگاه
-٢١

او بستنی خود را لیسید

تاریخ
٥ سال پیش
متن
The dog licked the boy's face.
دیدگاه
٥٩

سگ صورت پسر را لیسید

تاریخ
٥ سال پیش
متن
دیدگاه
٠

بوق زدن یا ایجاد سروصدای بلند در نزدیکی بیمارستان ممنوع است

تاریخ
٥ سال پیش
متن
دیدگاه

بعضی از گاو ها دارای شاخ هستند♥

تاریخ
٥ سال پیش
متن
The sight of the corpse filled them with horror.
دیدگاه
-٤٦

ان جسد چشم ها را به خود گرفت

تاریخ
٥ سال پیش
متن
دیدگاه

یک ستاره سینمای مشهور بازیگری که مشهور است

تاریخ
٥ سال پیش
متن
You'll need to wear a light jacket on cool spring days.
دیدگاه

شما باید در روز های سرد ژاکت بپوشید

تاریخ
٥ سال پیش
متن
دیدگاه

آیا فیلمی دیده ای که موضوعش ماجراجویی باشد؟

تاریخ
٥ سال پیش
متن
دیدگاه

در اینجا کارهای جالب زیادی وجود دارد که انجامش بدهی

تاریخ
٥ سال پیش
متن
A radio belted out pop music.
دیدگاه
٢

یک رادیو موسیقی پاپ را اجرا نکرد.

١