پیشنهادهای احمد درفشدار (٢٦٢)
غیر قابل قیمت گذاری؛ بسیار ارزشمند؛ پر بها ضمناً عبارت "چیز بی ارزش" در ابتدای معنی گمراه کننده است و بهتر است حذف شود.
در حال وقوع
اثبات تجربی و عملی، اثبات از راه نمایش
مرور/ یادآوری نکات برجسته مطالبی که پیشتر گفته شده
حسگری ( داریوش آشوری ) ، ادراک حسی
درمانده، از پا درآمده
من تصور می کنم بین خوشحالی و خوشبختی تفاوت وجود دارد. یکی به حال خوش و دیگری به بخت خوش اشاره دارد و حال و بخت یکی نیستند.
معانی دیگر: ایستار، طرز قرارگیری، نهش، ( طرز ) برخورد، ( فکر یا احساس یا عمل ) روش، رویکرد، نگرش، خلق، ( هواپیمایی ) موقعیت هواپیما ( و غیره ) نسبت ب ...
تگ ( tag ) برچسبی است که چسبانده نمیشودبلکه بصورت منگوله یا اویخته استفاده میشود
بخشنامه
انگاشت
دو واژهaccuracy و precision در اصول اندازه گیری مفاهیمی کاملاً متفاوت هستند. لذا استفاده از صحت یا درستی برای اولی و دقت برای دومی در اندازه گیری منا ...
عین، ابژه ( فلسفه )
در زمینه های علم و مهندسی ، درستی ( accuracy ) یک سیستم اندازه گیری میزان نزدیکی اندازه گیری یک مقدار به مقدار واقعی آن کمیت است. دقت ( precision ) ی ...
خنک شدن دل ( ناشی از حادثه بد برای دیگران )
ایجاد توازن بین دو وضعییت یا کیفیت برای کسب نتیجه مطلوب
املاک و مستغلات
روایتگر
معنی دیگر این واژه در فرضیه: در علم و فلسفه ، این واژه به معنای اضافه کردن فرضیه های بیرونی به یک نظریه است تا آن را از جعل نجات دهد. فرضیه های موقت ...
رویداد آفرین:عاملی که باعث تغییر یا وقوع رویداد مهمی شود
مخاطره
بیان کردن، مفصل بندی کردن، عینیت بخشیدن، انسجام بخشیدن، پی افکندن
affect - based مبتنی بر عاطفه
زیر سیطره
طرفدار سنت بخصوص در کاربرد زبان؛سنت گرا someone who believes in and follows very traditional rules or ideas in a subject؛ a person who adheres stric ...
square ( something ) with something توافق داشتن ( چیزی ) با چیز دیگر
اساساً گیمیفیکیشن به معنای کاربرد مکانیسم های بازی در زمینه ها و فعالیت های غیر از بازی و بازی کردن است. گیمیفیکیشن به معنای استفاده ایده آل از مکانی ...
رسماً درستی چیزی را اعلام کردن، اعلام معتبر بودن چیزی
قالب
ground yourself به معنی ایجاد توازن جسمانی، روانی و انرژی در خود است
کل نگر
واژه اعقاب در اینجا درست نیست، لطفاً حذف شود
خُلق
اندرکنش
یاری دهنده
واژه "برق" معادل مناسبی برای electricity نیست زیرا: واژه الکتریسیته از لاتین نوین و در نهایت یونانی مشتق شده است. در نوشته های فرانسیس بیکن نخستین با ...
سنجش و ارزیابی ( شفاهی یا کتبی )
راه اندازی آزمایشی ( trail run )
شوخ طبع
یاری بهر
غلیرغم
جنجالی
فلج از کمر به پائین
چیزی که نتیجه مستقیم چیز دیگری است
دوری، دور باطل ( در استدلال منطقی ) می گوییم اگر ادعای مطرح شده در نتیجه گیری یک استدلال به نوعی در مقدمات آن ظاهر شود ، این استدلال دوری بوده و باط ...
خرد کننده، نا امید کننده، ویرانگر ( روانی )
دوگانه انگار ( پیشنهاد قبلی اصلاح شود )
به یک ایده، پاسخ، و غیره اندیشیدن
به فکر چیزی یا کسی بودن toy with somebody/something به فکر ایده یا امکان انجام کاری بودن toy with the idea of doing something
همدردی کردن با