
احمد درفشدار
دیکشنری
٢٥٥
٦
امتیاز در دیکشنری
١٣,٧٨٦
رتبه در دیکشنری
٢٦٠
لایک
١,٤٣٨
دیسلایک
٢٩٧
پیشنهادهای برتر
٣ سال پیش
٧٣
غیر قابل قیمت گذاری؛ بسیار ارزشمند؛ پر بها ضمناً عبارت "چیز بی ارزش" در ابتدای معنی گمراه کننده است و بهتر است حذف شود.
٣ سال پیش
٣٧
در حال وقوع
٣ سال پیش
٣٣
اثبات تجربی و عملی، اثبات از راه نمایش
٣ سال پیش
٢٤
حسگری ( داریوش آشوری ) ، ادراک حسی
٣ سال پیش
٢٧
مرور/ یادآوری نکات برجسته مطالبی که پیشتر گفته شده
ترجمههای برتر
٣ سال پیش
A good dictionary will give us the connotation of a word as well as its denotation.
٦
یک فرهنگ لغت خوب مفهوم یک کلمه و همچنین دلالت آن را به ما عرضه میدارد
٣ سال پیش
Her illness accounts for the paleness of her skin.
٥
بیماری او توجیهی برای رنگ پریدگی او است
٣ سال پیش
I can account for every dollar I spent.
٤
برای هر دلاری که خرج کردم می توانم توضیح دهم
٣ سال پیش
I am a slow walker, but I never walk backwards.
٢
من رهروی آهسته هستم، لیکن هرگز به عقب باز نمیگردم.
٣ سال پیش
I can't account for her feelings toward this horrible man.
٠
نمی توانم احساسات او ( مؤنث ) را نسبت به این مرد گستاخ و نامهربان توجیه کنم
سوالهای برتر
پاسخی موجود نیست.
پاسخهای برتر
پاسخی موجود نیست.