پیشنهادهای احمد درفشدار (٢٦٢)
عملیاتی
بهم برخورد کردن
( در نجوم ) commensurability خاصیت دو جسم در مدار مانند سیارات ، ماهواره ها یا سیارک ها است که دوره های مداری آنها با یکدیگر نسبت منطقی ( اعداد گویا ...
خورشید - مرکزی
( در نجوم، نظام بطلمیوسی ) به دایره ای در اطراف زمین گفته می شود که تصور می شد یک جرم آسمانی یا مرکز فلک تدویر مدار آن در آن دایره حرکت می کند.
all the way down/across/through etc ( something ) فاصله یا طول کامل چیزی
برق دار کردن، دارای بار الکتریکی کردن
بهتر از متوسط، پیشرو و پیشگام در چیزی
در قرن 17 و 18 در اروپا این واژه اصلاً به معنای امروزی آن نبود و به کسی گفته می شد که دانش آنروز در حوزه الکتریک ( به معنای گیلبرتی آن ) را داشت.
در باغ سبز
واژه "برق" معادل مناسبی برای electricity نیست زیرا: واژه الکتریسیته از لاتین نوین و در نهایت یونانی مشتق شده است. در نوشته های فرانسیس بیکن نخستین با ...
گمانه زنی، یافتن منابع زیر زمینی مانند آب و مواد معدنی ( با میل یافت زنی )
طرفدار اتحاد شاخه های مختلف مسیحی
تعیین روزهای فرخنده و نحس در تقویم
مقابله رو در رو
گونیا
گماردن به
گماشتن او به . . .
عصبیت ( ابن خلدون )
فاعلیت ذهن
چیزانگاری
توانمندی ادراک حسی
دانش رشته
راز زدایی از عالم
تدبیر
از پیش مسلم دانستن
پیش فرض ها
تبرک، تیمن
دانشورانه
شتابزدگی
قالب
( دین و عرفان ) امر قدسی
خیالبافی
عرفان ( لامکان )
ابدی، بی زمان
متألهه
( فلسفه ) خرده انگاری
شک گرایی
ابطال پذیری
عقلی، عقل یافتی
square ( something ) with something توافق داشتن ( چیزی ) با چیز دیگر
راسخ، پایدار
ضربه گیر روی سپر خودرو
نفی کننده
چینه ای
مخدوش کردن
دوگانه انگار ( پیشنهاد قبلی اصلاح شود )
قبل از هرچیز، در مرحله اول
دوری، دور باطل ( در استدلال منطقی ) می گوییم اگر ادعای مطرح شده در نتیجه گیری یک استدلال به نوعی در مقدمات آن ظاهر شود ، این استدلال دوری بوده و باط ...
جاودان خرد