پیشنهادهای احمد درفشدار (٢٦٢)
راه اندازی آزمایشی ( trail run )
رافع بن بست، رافع راه بندان ( صفت )
یاری بهر
هاپو
اثبات تجربی و عملی، اثبات از راه نمایش
بی ارزش بودن به دلیل ناتوان بودن و ناکارآمد بودن
عاری از هیجان
دریابش ( به روایت مترجم کتابی از دانیل کاهنمن )
شوخ طبع
در حال وقوع
پشتیبانی، مصرف منابع، تدارک دیدن، تسهیل جابجایی
چو عضوی بدرد آورد روزگاز دگر عضوها را نماند قرار احساس ( خوب یا بد ) فردی که خود را بجای فرد دیگری تصور کند
درمانده، از پا درآمده
آسیب جانبی
امدادگر خط مقدم
if you are suffering from compassion fatigue, you have stopped feeling sympathy for people and do not want to give any more money to help them, becau ...
ground yourself به معنی ایجاد توازن جسمانی، روانی و انرژی در خود است
مخاطره
کسر شأن شخص
طرح ها و آرزوهایی که محتملاً هرگز محقق نخواهند شد، خیال باطل، فکر خام
خود خواه، خود پسند
غلیرغم
طرفدار سنت بخصوص در کاربرد زبان؛سنت گرا someone who believes in and follows very traditional rules or ideas in a subject؛ a person who adheres stric ...
ابطال
طراحی در زمین بکر در مقابل brownfield که زمینی است که قبلا استفاده شده و ممکن است تأسیساتی از قبل در آن باقی مانده باشد
شفاف سازی
توهم زدایی، زدودن توهمات
جُستار
دلالت ضمنی ، توارد ذهنی ، معنی
چیزی که نتیجه مستقیم چیز دیگری است
بی رنگ کردن، مخدوش کردن ( تمایز )
موافقت بی چون و چرا
وابسته به باور
مصوبه
انگاشت
قدرت اقناع
سرود نیایش، شکرگزاری و پیروزی
بخشنامه
هستندگان
خرد کننده، نا امید کننده، ویرانگر ( روانی )
کوچک شمردن، بی اهمیت قلمداد کردن
عاری از میکرب ساختن
آخرین تمرین یک نمایش
غسل تعمید دادن
اختر فیزیک دان
فوق سازه
ساده لوح، زود باور
عین، ابژه ( فلسفه )
a quality or property as perceived or experienced by a person کیفیت یا خاصیت آنگونه که کسی آنرا درک یا تجربه نماید
همنهشت ( هندسه )