پیشنهادهای عاطفه موسوی (٤,٤٤٦)
Marsh Bog Swamp
تهیه ی مقدمات برای چیزی ، حرفی مقدمه چینی کردن
I lost my train of thought
فنچ
با سرخوشی و خوشحالی
Sultry
بردن
غیر متمایز معمولی
Set off Set out Go off Start out
Bustle
رسیدن به کسی
کهنه و پاره پوره
استرس روی v
حواس جمع. تیز بین
Well disposed
خوش اخلاق . دوستانه
Tawny
از سر گرفتن گفتگو به عهده گرفتن کنترل چیزی
اشرافیت
گول زدن
چرخ و فلک افقی
Snob
مربوطه مربوط به خود
Insolent
با جدیت واقعا
دست به کار شدن شروع کردن کاری
So much the better
تحقیر و ناراحتی
Rude Impolite Churlish
Bumptious
وجه التزامی فعل
به گونه ای که به شیوه ای که
بالا آوردن ( بدهی ) برانگیختن موجب شدن ایجاد کردن
ممنون مدیون مجبور
Spare me your time وقتتو به من بدی
تعداد زیاد . مقدار زیاد
since long
بهره مند کردن Avail oneself : بهره بردن، استفاده کردن
به نظر رسیدن
مربوط به کشاورزی
کشیدن محکم کشیدن
ساز و برگ اسب
مربوط بودن به
Skewer
طولانی مدت در مورد موضوعی صحبت کردن
گلوله باران رگبار ( خنده و . . . )
Goblin
بوران . باران نیمه منجمد
زندگی پر ریسک و خطری داشتن
Bid bid bid پیشنهاد کردن ، offer ( Bid ( bid_bade ) ( bid - bidden ، دستور دادن گفتن درخواست کردن خداحافظی کردن 👇 bid sb good afternoon/good ...