پیشنهادهای عاطفه موسوی (٤,٤٤٦)
Don't make mischief
Act up
اصلاح کردن رفتار
گونه ی زبانی ( هر صنف گونه ی زبانی مخصوص به خود را دارد )
توضیح دادن توجیه کردن شامل بودن
درخشیدن. درخشش . روشن کردن
جزئیات تفاوت جزئی محتوای کلام
thunderbolt
بریدگی
برتری . فضیلت
نقاهت . دوره ی نقاهت
تلفظ ش داره
نرخ زاد و ولد
بسیار شدید
Bushy Lush Thight
امید واهی داشتن
سپری شدن
مقاوم
آدم شایعه پراکن شایعه
ورد . ذکر
تبلیغ کردن . متقاعد به خرید کردن . تشویق به خرید کردن
برق گرفته
Battered
دایره ی لغات
سایه
دراز شدنی
دستخط
به طور مشابه
به صورت بی طرفانه کردن
بی مسئولیت و بی فکر. بی ملاحظه
تلفظ با پرده ی نرم
خیس
بی فکر و عجول
قپ قره ( به ترکی )
موی آویخته
لانه ی مرغ
Nook and cranny
مقدار . دوز
به دنبال چیزای ارزون قیمت گشتن
توجه نشده . مراقبت نشده . مرتب نشده
در مخفی
کورمال کورمال دنبال چیزی گشتن
پخش شدن ( رنگ . خون . . . . ) پخش کردن مالیدن ( مثلا مالیدن کره و . . . )
Trun up the flame on the stove
پرزحمت و پر تلاش
( بهترین . ممتاز. نخبه ) ( آقا زاده ها )
ارزششو داره Be worth sth
دور و بر
برق اومد The electricity came back The light came back
برق رفت Electricity snapped off