penmanship

/ˈpenmənʃɪp//ˈpenmənʃɪp/

معنی: خط، طرز نوشتن، خوش خطی
معانی دیگر: خوشنویسی، خطاطی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the art, skill, or manner of handwriting.
مشابه: hand

جمله های نمونه

1. And those of us with horrible penmanship might even use it for more intimate correspondence.
[ترجمه گوگل]و آنهایی از ما که قلم‌زنی وحشتناکی دارند، ممکن است حتی برای مکاتبات صمیمی‌تر از آن استفاده کنند
[ترجمه ترگمان]و آن هایی که با خطی بد از آن استفاده می کنند، ممکن است برای مکاتبه خصوصی از آن استفاده کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Clumsiness and poor penmanship may be suggestive of both physiological weaknesses and work inhibition.
[ترجمه گوگل]دست و پا چلفتی و قلم ضعیف ممکن است حاکی از ضعف های فیزیولوژیکی و بازداری کار باشد
[ترجمه ترگمان]clumsiness و خط شکسته ضعیف ممکن است حاکی از ضعف های فیزیولوژیکی و هم مهار کاری باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Poor Penmanship Many work-inhibited students have poor penmanship.
[ترجمه گوگل]قلم ضعیف بسیاری از دانش آموزانی که از کار بازدارند، قلم ضعیفی دارند
[ترجمه ترگمان]Poor Penmanship بسیاری از دانش آموزان با خط شکسته ضعیف شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Issues related to penmanship and fine-motor skills are considered in Chapter
[ترجمه گوگل]مسائل مربوط به قلمزنی و مهارت های حرکتی ظریف در فصل مورد بررسی قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]مسایل مربوط به خط شکسته و مهارت های حرکتی ظریف در فصل در نظر گرفته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Work-inhibited students display poor penmanship and generally turn in sloppy-looking and disorganized paperwork. 1
[ترجمه گوگل]دانش‌آموزانی که از کار بازدارند، قلم ضعیفی از خود نشان می‌دهند و عموماً کاغذبازی‌های شلخته و نامنظم را انجام می‌دهند 1
[ترجمه ترگمان]دانش آموزان مانع از کار شده بودند و به طور کلی در کاره ای نامنظم و نامنظم ورق می زدند ۱
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Difficulty with writing and penmanship is often a result of motor-planning trouble or perceptual motor challenges.
[ترجمه گوگل]دشواری در نوشتن و قلم زدن اغلب نتیجه مشکل برنامه ریزی حرکتی یا چالش های حرکتی ادراکی است
[ترجمه ترگمان]مشکل در نوشتن و خط شکسته اغلب نتیجه مشکلات برنامه ریزی حرکتی یا چالش های حرکتی ادراکی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Doctors are notorious for their poor penmanship, and the jokes are many.
[ترجمه گوگل]پزشکان به خاطر قلم ضعیف خود بدنام هستند و شوخی‌ها بسیار زیاد است
[ترجمه ترگمان]پزشکان به خاطر خط شکسته ضعیف خود بدنام هستند، و جوک ها بسیاری هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. My father taught me the skills in penmanship.
[ترجمه گوگل]پدرم مهارت های قلمزنی را به من آموخت
[ترجمه ترگمان] پدرم این مهارت ها رو به من یاد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. An exercise book containing models of penmanship, used in teaching handwriting.
[ترجمه گوگل]کتاب تمرین حاوی مدل های قلمزنی که در آموزش دست خط استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]یک کتاب تمرین شامل مدل هایی از خط شکسته، که در خط تدریس استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Handwriting or penmanship, esp. elegant or " beautiful " writing as a decorative art.
[ترجمه گوگل]دست خط یا قلمزنی، به ویژه نوشتن زیبا یا "زیبا" به عنوان یک هنر تزئینی
[ترجمه ترگمان]Handwriting یا خط شکسته، esp نوشتن زیبا یا زیبا به عنوان یک هنر تزیینی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. There are four kinds of means about penmanship and painting art's aesthetic consideration of nature.
[ترجمه گوگل]چهار نوع ابزار در مورد قلمزنی و توجه زیبایی‌شناختی هنر نقاشی به طبیعت وجود دارد
[ترجمه ترگمان]چهار نوع ابزار در مورد خط شکسته و توجه هنری به طبیعت وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It is a headache to decipher his sloppy penmanship.
[ترجمه گوگل]رمزگشایی از قلم شلخته او دردسرساز است
[ترجمه ترگمان]سرش درد میکنه و دست خط sloppy رو رمز گشایی میکنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It is a headache to decipher his penmanship.
[ترجمه گوگل]رمزگشایی از قلم او دردسرساز است
[ترجمه ترگمان]سرش درد می کند که دست خطش را کشف کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Aloysius Beauvier : And yet here one is. Penmanship is dying all across this country.
[ترجمه گوگل]آلویسیوس بوویر: و با این حال یکی اینجاست قلمزنی در سراسر این کشور در حال مرگ است
[ترجمه ترگمان]Aloysius Beauvier: و با این حال اینجا یکی هست Penmanship در سراسر این کشور در حال مرگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خط (اسم)
hand, order, groove, way, road, character, bar, mark, letter, row, line, file, feature, writing, track, script, streak, charter, letter missive, stripe, calligraphy, rut, ruler, ruck, message, legend, fascia, stria, handwriting, penmanship, printmaking, tails

طرز نوشتن (اسم)
penmanship

خوش خطی (اسم)
penmanship

انگلیسی به انگلیسی

• art of writing
penmanship is the art and skill of writing by hand; a formal word.

پیشنهاد کاربران

دست خط، طرز نوشتن
I can write as well but my penmanship isn't good enough
خوشنویسی
دستخط

بپرس