پیشنهادهای عاطفه موسوی (٤,٤٤٦)
تمام عیار ، کامل ( معمولا چیز بد ) Not soften
تضاد . تناقض. نقطه ی مقابل
سخن تلویحی
سخنرانی کردن رسمی و با شور و حرارت گفتن
استفاده کردن
poached egg تخم مرغ آب پزی که زردش پخته نشده Sunnyside up تخم مرغ تو روغن میپزی ، سفیده میپزه ولی زرده نه Hardboiled Softboiled Scrambled egg با رو ...
تخم مرغ آب پزی که زردش پخته نشده
دستشویی کردن
چرک کرده
All - night
میز
Dole out
به طور خوش اخلاق
خوش اخلاق
روکش
Coke
به دروغ
Love broken
Rubber band
Street gutter
بچگانه
چیز مصنوعی
Imitation fruit
Pushcart
مربوط به هم بستگی
The car got a flat tire
به طور گیج کننده ای
کاپشن سرهمی
A tune was running through my head
عابر
آرام حرکت کردن
Sunny side up
Crib
The doorbell rang
Iron stove
کسی که به جای عروسک صحبت میکند
Licentious
Within Till Through
Barter
As yet
Proctor
قابلمه ی دسته دار
اینور اونور میخوام برم، کار دارم
رمز . راز . چیز رمزآلود . کتاب رمز آلود
Closeبا صدای s = صفت ( نزدیک، صمیمی، شبیه ) حرف اضافه ( نزدیک ) اسم ( جاده ی بن بست ) Close با صدای z فعل اسم ( پایان )
Radiator
Compact
افراطی . لجام گسیخته
ترفند . تدبیر کار با مهارت فریب دادن
Sniffle