bewilderingly

جمله های نمونه

1. The cast of characters in the scandal is bewilderingly large.
[ترجمه گوگل]بازیگران شخصیت های این رسوایی به طرز گیج کننده ای بزرگ هستند
[ترجمه ترگمان]نقش شخصیت های در این رسوایی بسیار بزرگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. All the houses looked bewilderingly similar.
[ترجمه گوگل]همه خانه ها به طرز گیج کننده ای شبیه به هم بودند
[ترجمه ترگمان]همه خانه ها شبیه به هم بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The details are bewilderingly complex.
[ترجمه گوگل]جزئیات به طرز گیج کننده ای پیچیده هستند
[ترجمه ترگمان]جزئیات آن بسیار پیچیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Saturday’s game against Rayo Vallecano (a bewilderingly turbulent 6-2 win for Los Blancos) saw Ronaldo score his ninth Real Madrid hat-trick, without even playing particularly well.
[ترجمه گوگل]بازی شنبه مقابل رایو وایکانو (پیروزی گیج‌کننده 6-2 برای لوس بلانکوس) باعث شد که رونالدو نهمین هت تریک خود را در رئال مادرید به ثمر برساند، بدون اینکه حتی بازی خوبی انجام دهد
[ترجمه ترگمان]بازی روز شنبه در برابر Rayo Vallecano (یک پیروزی bewilderingly ۶ - ۲ برای Blancos)دیدند که رونالدو، نهمین پیروزی کلاه ریال مادرید را، بدون بازی حتی خوب بازی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. One milestone in the Cool Japan campaign is, bewilderingly, a gathering of the IMF and World Bank in Tokyo next year.
[ترجمه گوگل]یکی از نقاط عطف در کمپین ژاپن خنک، گردهمایی صندوق بین المللی پول و بانک جهانی در سال آینده در توکیو است
[ترجمه ترگمان]یک نقطه عطف در برنامه جهانی ژاپن، bewilderingly، گردهمایی صندوق بین المللی پول و بانک جهانی در توکیو در سال آینده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Securities Market seems to be a mysterious and bewilderingly changeable place, especially in China, and there is full of magic power .
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد بازار اوراق بهادار مکانی اسرارآمیز و به طرز گیج کننده ای متغیر است، به خصوص در چین، و پر از قدرت جادویی در آن وجود دارد
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که بازار اوراق بهادار یک مکان مبهم و مبهم، به ویژه در چین، و پر از قدرت جادویی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. As risk has become bewilderingly dispersed, so too has information. Nobody yet knows who will bear what losses from mortgages—because nobody can be sure what those loans are really worth.
[ترجمه گوگل]همانطور که ریسک به طور گیج کننده ای پراکنده شده است، اطلاعات نیز به همین شکل است هنوز هیچ کس نمی داند چه کسی از وام های مسکن چه ضررهایی را متحمل خواهد شد - زیرا هیچ کس نمی تواند مطمئن باشد که این وام ها واقعاً چقدر ارزش دارند
[ترجمه ترگمان]همانطور که ریسک به تدریج پراکنده می شود، اطلاعات نیز وجود دارد هیچ کس هنوز نمی داند که چه کسی خسارت های ناشی از وام های مسکن را تحمل خواهد کرد، زیرا هیچ کس نمی تواند مطمئن باشد که این وام ها واقعا ارزش دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Mites have a bewilderingly diverse variety of lifestyles, from parasites to predators, gall - formers to sap - suckers.
[ترجمه گوگل]کنه‌ها دارای سبک‌های زندگی متنوع و گیج‌کننده‌ای هستند، از انگل‌ها گرفته تا شکارچی‌ها، کیسه‌زنان تا شیره‌های مکنده
[ترجمه ترگمان]Mites دارای تنوع بسیار متنوعی از سبک زندگی هستند، از parasites تا شکارچیان، gall - formers تا sap
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The ballet we saw yesterday is bewilderingly beautiful.
[ترجمه گوگل]باله ای که دیروز دیدیم به طرز شگفت انگیزی زیباست
[ترجمه ترگمان]باله yesterday که دیروز دیدیم بسیار زیبا بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Her situation was bewilderingly unclear.
[ترجمه گوگل]وضعیت او به طرز گیج کننده ای نامشخص بود
[ترجمه ترگمان]وضعیت او نامشخص و مبهم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. While always lovely to look at, it comes off bewilderingly off-kilter.
[ترجمه گوگل]در حالی که نگاه کردن به آن همیشه دوست داشتنی است، اما به طرز گیج کننده ای ناخوشایند ظاهر می شود
[ترجمه ترگمان]در حالی که همیشه دوست داشتنی است که به آن نگاه کنید، از bewilderingly خارج می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Hardly the environment you would expect to find hiking trails, resorts, and a bewilderingly green golf course.
[ترجمه گوگل]به سختی می توان انتظار داشت که مسیرهای پیاده روی، استراحتگاه ها و یک زمین گلف سرسبز شگفت انگیز را پیدا کنید
[ترجمه ترگمان]به سختی محیطی که انتظار دارید مسیرهای پیاده روی، اقامتگاه ها و زمین گلف را پیدا کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. One hot day, he marched out his troops under a burning sun in a mountainous area. Bewilderingly he lost the way. The journey was long and the sun was scorching.
[ترجمه گوگل]یک روز گرم، او نیروهایش را زیر آفتاب سوزان در یک منطقه کوهستانی بیرون آورد با تعجب راه را گم کرد سفر طولانی بود و آفتاب سوزان
[ترجمه ترگمان]یک روز گرم، او سربازانش را زیر آفتاب سوزان در یک منطقه کوهستانی حرکت داد Bewilderingly راه را گم کرده بود سفر طولانی بود و آفتاب سوزان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In real life, have a kind of appearance that indissolubles bewilderingly.
[ترجمه گوگل]در زندگی واقعی، نوعی ظاهری داشته باشید که به طور گیج کننده ای حل نشدنی است
[ترجمه ترگمان]در زندگی واقعی، نوعی ظاهر سازی وجود دارد که indissolubles bewilderingly را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• confusingly, bafflingly

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : bewilder
✅️ اسم ( noun ) : bewilderment
✅️ صفت ( adjective ) : bewildering / bewildered
✅️ قید ( adverb ) : bewilderingly / bewilderedly
به طور گیج کننده ای
به طور سرسام آوری

بپرس