پیشنهادهای عاطفه موسوی (٤,٤٤٦)
dilapidated
با خوشحالی
Moldy Musty
میزبانی کردن
بسیار بد
ماسه . شن
بی ملاحظه
خلیج کوچک
بیحال
Mildewed
گزنه . یه نوع گیاه
جستجو کردن .
زمین بی درخت
ترشرو. غمگین . غم انگیز
باور پذیر . قابل اطمینان
گستره . پهنه . عرصه
Flash the lighter
کینه . دشمنی . حسادت .
کثیف و کهنه
Pigtailed مدل موی خرگوشی Pony tail موی دم اسبی
یه ذره
فضول
سنگ و ریگ کنار دریا
Musty کپک زده . کهنه Stale بیات . کهنه
دفتر وقایع روزانه
شوکه و وحشت زده شده
دهنی . دهانه ی چیزی
Take off the
کاغذ یادداشت
استفاده شده و کهنه
طول دادن . کش دادن
Wasteful wastrel
آشفته و گیج
لباس بافتنی ماشینی
سقف نقش دار
ترتیب کاری را دادن
تاپ تاپ
چاقوی تاشو
کپک زده . کهنه
Paw:پنجه Claw: سم
از روی چیزی رد شدن . روی چیزی قرار گرفتن
قطع و وصل شونده . متناوب
به عجله انداختن تلاش و تکاپو کردن شلوغ پلوغ کردن
Prodigal
Look in a sarcastic way Look at someone meaningfully so as to show you want to chastise or criticize them
احمق . احمقانه
مطمئن کردن
Dressing case
Disinfectant
Trousseau