افراطی

/~efrAti/

برابر پارسی: گزاف گرا، گزاف اندیش، زیاده رو، تند رو، پی فراخ

معنی انگلیسی:
fanatic, extravagant, extreme, radical, immoderate, rabid, strong, zealot, extramist, far-out, underground

واژه نامه بختیاریکا

یه بال رَو

مترادف ها

extremist (اسم)
افراطی، فزونرو

out-and-outer (اسم)
افراطی

extremist (صفت)
تندرو، افراطی

ultra (صفت)
افراطی، ماورای، خیلی متعصب

intemperate (صفت)
افراطی، بی اعتدال، زیاده رو، افراط کار

پیشنهاد کاربران

Overdone
یعنی بسیجی بی ترمز ) افراط گری (
دو اتشه
inordinate
( Adj )
extreme
یعنی تند رو
غالی
extremist فرد افراطی
excessiveافراطی adj
وابستگی
بی حدومرز
زیاده روی
زیاده خواهی
افراطی/ افراط = افزونگری/ فزونگری/افزون گری/فزون گری
تفریطی/ تفریط = کاستیگر/کاستیگری/کاستی گر/کاستی گری
تندرو
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس