پیشنهادهای عاطفه موسوی (٤,٤٤٦)
Enervated
Undergraduate دانشجوی لیسانس n, adj Graduate فارغ التحصیل لیسانس n, adj, v Postgraduate دانشجوی فوق لیسانس n, adj PhD student دانشجوی دکترا
Excoriate Flay Skin Peel
Oppression
قرارداد گردهمایی . همایش رسم و رسوم
Magic trick
چرب زبان
حرص خوردن و حسادت کردن مضایقه کردن عصبانی شدن
Trick
بی مزه شدن روکش تابوت توده ی ابر یا دود و . . .
محسوس
سخن ریاکارانه
ریزه های کاغذ رنگی که به هوا یا سر کسی می پاشند
Already? به این زودی
تجزیه کردن . تجزیه شدن حل کردن . حل شدن
شیشه ی پنجره
گاز دادن
Make amends
متوسل شدن به حرف های کسی
Art print عکسهای هنری
صدا زدن فراخواندن
Asphalt
Rooftop
آرزو ها
کشیدن پا روی زمین هنگام راه رفتن
غافل
روزمره و معمولی
Toilet دسشویی Bath حمام
رسم و ر وم . شیوه ی روزمره
Stapler
Part
آسیب . نقص
Shattered
کوزه . قوری
رفتن
Snacks
انجام شده . ایجاد شده
مرتب کردن لباس Smooth one's clothes
زنگ زدن ( ساعت و . . . )
Scraeler Scrawled
Kidney bean
Blush
صحافی شده . جلد گرفته شده
علاقه ی شدید
ناخوشایند . بد . زشت
Lethargic
خرفت . پیر و خرفت
ابزار دست ساز
Framed picture
پیچ . با پیچ بستن