پیشنهادهای عاطفه موسوی (٤,٤٤٦)
ساده شده
پول در آوردن از
معقول
تنها در صورتی که
ایجاد شده
ایجاد کردن ایجاد شده
راست دست یا چپ دست بودن
آگاهی دهنده
بدعت گذارانه
تقریبا در عمل
فراتر رفتن و . . .
از لحاظ مکالمه
Subdiscipline
خرده سیاسی
Come up short
اشغال کردن
Touch off
برانگیختن
Salve
منصوب شده گماشته شده
تلاش کردن دست و پا کردن دعوا کردن
همدرد
درگیر . گرفتار
زمختی
Living beings
از بین بردن
فهمیدن چیزی
دور شدن
جامع . همه کاره
جیغ
Striking
اراذل و اوباش
consensus
All rounder
Free دارای وقت آزاد
Empathy
Discriminate against
درهم شکسته
Transcend
در نظر گرفتن
توهمی. متوهم
Going to Extremes Overdo and underdo Excess and negligence Excess and deficiency Overindulge and underindulge
سوز دار دلگیر، غم افزا سرد و ناخوشایند
شروع کردن به ، ادامه دادن به
مطابق سلیقه ، مطبوع ، دوست داشتنی
Past bearing
سیلی زدن
صحیح نبود ،
درمورد صدا husky
Impound