پیشنهادهای عاطفه موسوی (٤,٤٤٦)
Altercation
ماجراجویی هیجان انگیز و ریسک دار رویداد ریسکی
ناراحت کردن
مغرور بی تجربه
دارای برجستگی
دشمن کردن . مخالفت کردن عصبانی کردن
چشم غره رفتن . اخم کردن
چرت و پرت حرف مفت
Camisole
Tinsel
Sequin
Bedeck ornament
پررو و بی ادب
اونورتر ، تو همون خیابون یه خرده اونورتر
خشمگین شدن نسبت به کسی
چنگال کشاورزی
تیرانداز ماهر بودن n
کسی که تو تیراندازی ماهره
مبارزه، کشمکش
دیوانه
Rave
دارای عذاب وجدان
She earned it She had it coming وقتی بگیم که حقش بود ( چون کار بدی کرده بود )
سر به سر کسی گذاشتن
دنبال طعمه رفتن
دقایق جهنمی
اعصاب کسی را خورد کردن
روزگار کسی را سیاه کردن
Knee pants
Slick Slick back
بی چون و چرا
قاچاق کردن
حملات ناخوشی حملات ناشی از بیماری
جمع کردن با چنگک جمع کردن
hermaphrodite
Tousled
پاشیدن ( آب و . . ) شالاپ شولوپ کردن
آبکی ( معمولا برف و گِل و . . . )
آبدار و نرم مثلا وقتی برف داره آب میشه
لگد محکم و سریع
مگر اینکه
در یا پنجره ی شبکه مانند
آن طرف
نشستن و صحبت کردن
استاد
محترم شمرده شده
تحمیل کردن
ابعاد
فرز بودن n
راهی برای چیزی پیدا کردن