پاسخ‌های Sm (٨٧٣)

۱ ،سوار شو،۲درون شویم،داخل شویم

سلام بر مادرم اولین وطن و اخرین تبعیدگاه محمود درویش

پابلوپیکاسو   و ژرژ براک

 ۲۷ رجب،از ریشه بعث به معنای برانگیختگی و   واداشتن

از آن دم که دوستت داشتم جهان، از آنچه بود، زیباتر شد گل‌ها روی شانه‌هایم به خواب می‌روند خورشید بر کف دستانم می‌چرخد و شب، جویبارهایی از نواهاست‏

‏آیا ندیدی خورشید ‏از انگشتان کسی که دوستش می‌داری ‏طلوع می‌کند؟

شکسته قدح ور ببندند چست نیاورد خواهد بهای درست کنون کاوفتادت به غفلت ز دست طریقی ندارد مگر باز بست در هر چیزی که نقصان و زیانی (چه کم و چه بسیار)    وارد  بشود   نه میتوان اون رو به حالت اولیه برگرداند  و نه دیگر قدر و عزت اولیه رو در چشم ما  دارد 

فکر کنم اشتباه در نگارش واژه قبل از ابتیاع باشد در کل منظور این است (واگذار میکنم) 

عادت نکرده بود خو نگرفته بود

گویی زندگی ما تکه بیابان‌هایی است که صاحبان زمین بر سر آن جدال می‌کنند در حالی که ما، همسایه غبارِ گذشتگانِ خود هستیم

زندگی به بنایی تشبیه شده که بی ثبات نا استوار است   و هر دم احتمال ویرانی آن میرود یعنی پای بر هیچ دارد

من این فیلم رو دیدم مرحوم علی حاتمی

ترکمنستان و قزاقستان

فکر کنم طلای ۲۴ خالص  است،ولی طلای ۱۸   دارای غش  و ناخالصی باشد

دستانت را میخواهم  برای به دوش کشیدن قلبم

سایل از خانواده  سیال واز ریشه سیل به معنی جاری و روان هم هست

هیچ چیز بر بوی آنکه دوستش داریم غالب نمی شود حتی اگر همه ی فرانسه را در یک شیشه عطر جمع کنند!

فکر کنم گفتن یکی دو نکته در اینجا ضرورت است ،#ادات تشبیه حذف شده پس تشبیه موکد است #اگر ازاد رو صفت بگیریم ،پس وجه شبه ازاد است ،و خودرو دارای ایهام است

مهتمم،اهتمام،مهتم،هم

هراس ،جرات ،،جسارت، سیراب،تشنه،عطشان، متواضع،سرکش،مغرور،متکبر

اندکی نقد از فراوان نسیه به

جمع زهر و به معنی شکوفه ها

یعنی سوختن وخاکستر  شدن ،،چون زغال شدن

به راستی در تجارت سود و زیان است

 با اگاهی از اینکه سر گذشت و احوالات این چهار شخصیت رو نمیدونم   چون الغبوش نماند (یا تسلیم مرگ شده یا از همراهی آنها سر باز زده)سنقر همدانی  به هواخواهی یا همراهی ملک (پادشاه)به  نزد (برای تسلیم یا گفتگو)اتابک  که   مادر شاه اسیر  او  بود امد

 جنگید باید جنگ باشد باید اسم باشد نه فعل

در اینجا به  پیغام  یار یا حدیث و سخنی که درباره  یار   رود

میگوید هر صورت و صنعتی رو   به خاطر معنا و حقیقتی که در وی نهفته است و یا هدف  از خلق آن دوست داریم  و این دو را برای رسیدن در صانع       مثل این است که ما گل   رو دوست داریم اما   اول برای بو  و بعد   زیب و رنگ ظاهر  ،و مجموعه هر دو رو برای   نیل  به مرادی   به مراتب بالاتر که طیب خاطر است

سگ شب کار است   و به محض تاریک شدن هوا به تکاپو و سر و صدا می افتد،بوق سگ شروع  آواز شبانگاهی سگ است بوق صبح و بوق خروس رو هم داریم، این ضرب المثل هم به گوشمون خورده خواب صبح یا روز  مال سگ است .یعنی سگ شب کار است

برنشین ، سوار شو ،،بنشین ،ارام گیر ،جلوس کن، در رویم،درون شویم ،،داخل شویم،بگریزیم،

منظور  قابل تغییر نبودن سرنوشت  است

تفاوتش در وزن و عروض و قافیه است  دیگه

فراموش می شوی  انگار که هرگز نبوده ایی چون مردن یک پرنده یا یک کلیسای بی  رونق و متروکه فراموش میشوی

ای یاران باده صبحگاهی  بیاورید 

درورد  نشانه تصغیر و خردی است

متاع  ،استعاره از جوانی 

تازیک یا تاجیک ایرانیان هستند بی گمان شاعر این بیت سعدی رو در نظر داشته شاید که به پادشه بگویند# ترک تو بریخت خون تاجیک

فکر میکنم  این ضرب المثل    متوجه افراد دو روی و دغل باز  باشد که به هیچ وجه از آنها چشم راستی و بسامانی نمیرود  صد تا چاقو بسازه   یکیش  دسته نداره

فکر کنم  به رضایت همسر   نیاز باشد

درود گمراهی و   بد فرجامی ،هلاک